1
مشاور خانواده
سلام من دختری 18 ساله هستم.پدرو مادر من ده سال پیش از هم طلاق گرفته اند..هر دو بعد از ده سال جداگانه ازواج کردند من تو این ده سال پیش پدرمم اما اون اصلا به من اهمیت نمیداد و حتی مادربزرگ و عمه هام مرا نادیده میگرفتند و تو هیج چیزی منو راهنمایی نکردند..منم چون کسیو نداشتم نه دوست و نه مادر و پدر با پسر دوست میشدم و متاسفانه چند بار پدرم مچ منو گرفت و دعوای خیلی شدیدی داشتیم..چند ماهی میشه من با یک پسری که ده اختلاف سنی داریم اشنا شدم هم دیگرو هم دوست داریم اما چون پدرم بهم اعتماد نداره نمیتونیم همو ببینیم حتی زن بابام هم خیلی سعی کرد پدرمو راضی کنه اما نشد..من خیلی خسته شدم نمیتونم با پدرم حرف بزنم خیلی عصبیه از ی طرفم نمیخام اون پسره رو از دست بدم
با سلام خدمت شما
دوست عزیز احساس ناراحتی و ناکامی و نگرانی شما در این شرایط کاملا قابل درک است.
خیلی ناراحت کننده است که چنین تجربه ناراحت کننده و دردناکی را در گذشته داشته اید و ارتباط خوبی با پدرتان ندارید
متاسفانه گاهی والدین به دلیل دغدغه ها و نگرانی هایی که دارند و یا به دلیل عدم مهارت ها و توانمندی های لازم در این زمینه دست به رفتارهای کنترل گرانه ای می زنند که باعث دور شدن آن ها از فرزندانشان می شود.
اگرچه درباره این که تا کنون چه اقداماتی برای بهبود اوضاع و ارتقای کیفیت رابطه تان با پدرتان انجام دادید توضیحی ارائه ندادید و بهتر بود کمی بیشتر در این زمینه صحبت می کردید.
در کل تنها شیوه موثر برای حل اختلافات بین فردی گفتگو کردن است.
تا زمانی که درباره دغدغه ها و مشکلات و احساسات و افکار یکدیگر ندانید و نتوانید درباره نگرانی ها و خواسته ها و انتظاراتی که از یکدیگر دارید با یکدیگر صحبت کنید نمی توانید مسئله تان را حل کنید.
البته خواسته شما هم کمی مبهم است یا واضح آن را عنوان نکرده اید که اکنون دقیقا چه خواسته ای دارید؟
اعتماد پدرتان را مجددا جلب کنید تا به شما ازادی در ورود و خروج از خانه را بدهد تا بتوانید راحت تر باآن فرد در ارتباط باشید؟
یا این که بتوانید ایشان را به عنوان یک مورد مناسب برای ازدواج به پدرتان معرفی کنید؟
اگر دغدغه اصلی تان بهبود رابطه تان با پدرتان است که تنها شیوه این است که سعی کنید به او نزدیک شوید و با شنیدن نگرانی ها و دغدغه هایش و حتی هدفش از محدود کردن شما، بتوانید موضوعات را از زاویه دید ایشان ببینید تا بهتر او را درک کنید و حتی همدلی خودتان را هم به ایشان ابراز کنید تا بدانند برای ایشان و نظرات و نگرانی هایش ارزش و احترام قائل هستید.
هر چه احساس بهتری را در تعامل و رابطه با یکدیگر بسازید رابطه بین شما بهتر خواهد شد.
می توانید زمان هایی را برای تفریح با یکدیگر به صورت تفریحات دو نفره و یا وقت گذرانی های دو نفره داشته باشید تا شرایط ایجاد صمیمیت عاطفی بین شما بیشتر فراهم شود و به این ترتیب به احتمال بیشتری ایشان هم به خواسته ها و نیازهای شما توجه نشان دهند و با شما همراهی و از شما حمایت کنند.
در مورد این فردی هم که با او در ارتباط هستید لازم است چند نکته را مد نظر قرار دهید.
اول این که منظورتان از این که گفتید نمی خواهید این فرد را از دست بدهید واضح عنوان نکردید ولی ظاهرا چشم اندازتان برای رابطه ازدواج است.
حتما خودتان بهتر می دانید که تصمیم گیری برای ازدواج یکی از مهم ترین تصمیماتی هست که هر فردی در زندگی اش اتخاذ می کند و انتخاب همسر مناسب و شریک زندگی هم از مهم ترین انتخاب ها در طول زندگی هر فردی است و حتما شما به عنوان فرزند طلاق شاهد این بوده اید که انتخاب نامناسب و یا تصمیم نا درست در این زمینه می تواند چه تبعاتی در پی داشته باشد و ازدواج نا موفق تا چه اندازه می تواند کیفیت زندگی افراد را کاهش بدهد.
بنابراین هر زمان که قصد ازدواج با هر فردی را داشتید سعی کنید در ابتدا زمان و فرصت کافی برای شناخت یکدیگر به خودتان بدهید و اطمینان حاصل کنید که نیت و اهدافتان با یکدیگر هم سو و هم راستا است.
به این که دقیقا چه مدت از آشنایی شما با این فرد می گذرد هم اشاره دقیقی نداشتید اما ظاهرا خیلی زمان زیادی نگذسته است و دوست داشتن و یا ترس از دست دادن و یا عدم تکرار فرصت هم هرگز دلیل موجه و قانع کننده و منطقی برای ازدواج نیست.
شما هنوز در اوایل راه زندگی هستید و هنوز نوجوان محسوب می شوید و ممکن است هنوز در خیلی از زمینه ها نسبت به خودتان و آنچه در آینده از زندگی تان می خواهید و سبک و مسیر زندگی تان در حوزه های مختلف شناخت و خود آگاهی کافی به دست نیاورده باشید و یا هنوز دقیقا تکلیفتان با خودتان و زندگی تان مشخص نشده باشد.
در چنین شرایطی انتخاب همسر آینده و کسی که قرار است همراه شما باشد بسیار دشوار است و معمولا اشتباهات زیادی در این سنین رخ می دهد به طوری که افراد پس از گذشت سال ها تازه متوجه می شوند چه کرده اند که ممکن است دیگر خیلی دیر شده باشد و ممکن است در اثر تغییراتی که در بزرگسالی می کنند و به رشد شخصی و هویت خودشان می رسند فکر کنند تصمیم درست و مناسبی نگرفته اند و آن وقت احساس ناکامی زیادی را تجربه خواهند کرد.
و با توجه به آسیب ها و مکلات و کمبودهایی که در گذشته داشته اید و خودتان به آن ها اشاره کردید و این موضوع که این فرد هم با شما تفاوت سنی قابل ملاحظه ای دارد که می تواند مشکل آفریین و آسیب زا باشد، حتما لازم است که در ابتدا به اندازه کافی در این زمینه تجربه و اطلاعات به دست آورید تا بدانید در مسیر شناخت به چه نکاتی باید توجه کنید و چه فردی مناسب شما خواهد بود و آسیب پذیری ها و نقاط ضعف شما با توجه به تجربه های تلخ گذشته و دوران کودکی تان چه مواردی هستند تا بر اساس آن ها انتخاب نامناسبی نداشته باشید و بتوانید آگاهانه در این مسیر گام بردارید و در صورت لازم مداخلات تخصصی را در این مسیر دریافت کنید و خودتان را توانمند تر سازید تا بتوانید موثر تر رفتار کنید.
بنابراین با توجه به این موارد به شما توصیه می شود که به پدرتان اعلام کنید که فکر می کنید نیازمند دریات کمک حرفه ای از یک روانشناس یا مشاور هستید و از طریق دریافت جلسات مشاوره فردی به صورت حضوری و یا غیر حضوری بتوانید راهنمایی های لازم را پس از انجام بررسی ها و ارزیابی ها تکمیلی در هر دو زمینه ارتباط بهتر با پدرتان و انتخاب و تصمیمات درست در ارتباط با رابطه کنونی تان با این فرد، بتوانید موثر تر رفتار کنید.
هر زمان هم قصد ازدواج با هر فردی را داشتید حتما از جلسات مشاوره قبل ازدواج استفاده کنید تا بتوانید با استفاده از اطلاعات مفید و ارزشمند و تعیین کننده ای که در این جلسات در نتیجه انجام ارزیابی های دقیق و بررسی های تخصصی توسط افراد متخصص به دست می آورید بتوانید بهترین و مناسب ترین انتخاب و تصمیم گیری را در این زمینه داشته باشید.