سوالتو بپرس
X

مشكلات زندگي

سلام
من يه دختر ٣٠ ساله ام.توي زندگي هميشه مشكل داشتم اعتياد پدر و مادر،بعدش از دست دادنه خونمون و بعدش پدرم و الان يه دختر تنهام با يه خونه اجاره اي با مادرم بدون هيچ پس انداز و پولي.درس خوندم مهندسم و شغل دارم اما به شدت افسرده و عصبي و تنهام،هميشه گريه ميكنم از ايندم بدم مياد امكان ازدواج ندارم كسي رو ندارم به فكرم باشه همه مشكلات رو خودم بايد حل كنم.با كسي دوست هستم مدت ٢ ساله اما فعلا قصد ازدواج نداره و منم طاقته بهم زدن رابطه رو و تنهايي بيش از حد رو ندارم هميشه عذاب وجدان و نگراني و استرس دارم،هميشه عصبي ام و بارها فكر خودكشي كردم.از هيچ چيز لذت نميبرم و نسبت به همه حس خشم دارم.هيچ چيز حالم رو خوب نميكنه و نميتونه مشكلاتم رو حل كنه،از اجاره نشيني و بي پشت و پناهي خسته شدم،هميشه فكر ميكنم از همه دور و بريام تنهاتر و بدبخت ترم انگار دارم تاوان پس ميدم بهترين سالهاي زندگيم سياهه و اينده هم با توجه به شرايطم قطعا همينطوره .ترس از دست دادن دارم و همه چيز رو سياه ميبينم.به عمق افرينش فكر ميكنم و به پوچي ميرسم اصلا نميدونم كي هستم و از كجا اومدم ،واقعا چي ميتونه حاله يكي مثل من رو خوب كنه اصلا حاله خوب معنيش چيه چي ميتونه روزاي از دست رفته رو برگردونه يا سياهي ها و زخماي وجودم رو خوب كنه

hodahoda:

نمایش نظرها (3)

  • با سلام خدمت شما دوست عزیز
    قابل درک می باشد که فشارهای روحی زیاد را تحمل می کنید با توجه به علایمی که شما بیان می کنید به نظر می رسد که شما افسردگی دارید و با توجه به افکار خودکشی نیاز است که این موضوع را یک زنگ خطر برای مراجعه به روانشناس بدانید .
    دقت کنید که تا زمانی که از نظر روحی شما در شرایط مناسبی نباشید امکان آسیب و کاهش عملکرد برای شما بیشتر می باشد .
    بهتر است سعی کنید چند جلسه باش ناخت درمانگر و یا روان درمانگر تجربه کنید تا از نظر روحی در شرایط بهتری قرار بگیرید و بتوانید تصمیم گیری بهتری داشته باشید.
    درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-88422495

  • سلام دختری ۱۷ ساله ام حدود ۸ ماه از ازدواجم میگذره در اوایل ازدواجم خیانت از همسرم دیدم ولی با دروغای مختلف قانعم میکرد تا اینک حقیقتو فهمیدم و بهش گفتم و گف ک حقیقت اینه و نمیخاستم از دستت بدم یا دلخور بشی .از اون موقع خیلی نسبت ب همسرم بی اعتماد شدم .رفتار همسرمم جوریه ک هر آدم دیگه ای جای من باشه شک میکنه خیلی اذیت میشم نمیدونم روش درست رفتار کردن چیه خیلی دوست دارم خودمو بی اهمیت جلوه بدم ک اونم از سرش بیوفته این رفتارش ک شک منو تحریک کنه 😞

    • با سلام خدمت شما دوست عزیز
      دقت کنید که در مورد خیانتی که تکرار می شود با نادیده گرفتن شما این مشکل بر طرف نمی شود و نیاز است که فرد در اول از رفتار خود پشیمان باشد و در کنار آن برای بازسازی اعتماد به زندگی مشترک تعهد داشته باشد و در این تعهد ثبات داشته باشد در صورتی که با توضیحات شما به نظر می رسد که هنوز هم همسرتان این رفتار را تکرار می کنند.
      بهتر است با ایشان در آرامش و بدون توهین اما به صورت جدی صحبت کنید و خط قرمزهای زندگیتان را مشخص کنید تا بتوانید با توجه به صحبت های ایشان تصمیم گیری کنید.
      1. ایشان چند سال دارند؟
      2. دلایل ایشان برای شما قانع کننده می باشد؟
      3. هنوز هم خیانت های ایشان ادامه دارد ؟
      4. رابطه عاطفی و جنسی شما رضایت بخش می باشد؟