سلام من یک سال و نیمه ازدواج کردم خانواده همسرم اصفهانی هستن و من کرمانشاه و از دو فرهنگ جدا هستیم روز اول که همسرم به خواستگاری من آمد عنوان کرد که فوق لیسانس داره و مرغداری داره و یک کارخونه که با شرکا به مشکل برخورده اما ده درصد از سهم کارخونه به نامشه پدر همسرم هم گفتن ما رسم داریم که یه تیکه زمین یا باغ به اسم عروس میکنیم بعنوان مهریه و قرار شد یه زمین به منو پسرش بده نصف به نام من و نصف به نام پسرش که بعداً بسازیم متاسفانه پنج روز بعد از ازدواج همسرم رفت کمک پدرش که گردوهای باغ رو پوست بگیره ولی دستش رفت تو دستگاه و آسیب جدی دید خدا رو شکر انگشتش قطع نشد اما خب دیگه راست نمیشه و توی حرکت و قدرت مشکل داره بخاطر همین نتونست به جوجه های مرغداری واکسن بزنه و کسی که استخدام کردن واسه واکسن زدن به جوجه ها اشتباه واکسن زده بود و همه جوجه ها یا تلف شدن یا دیگه بزرگ نشدن و مرغداری کلی ضرر کرد و مجبور شدیم تعطیلش کنیم رفتیم دنبال کارای زمین که اونو بسازیم اما بعد از مدتی متوجه شدیم که پدر همسرم زمینی که قرار بوده به ما بده قبلا فروخته و این مسئله یه دعوای بزرگ بین همسرم و پدر و مادرش بوجود آورد جوری که کلا قطع رابطه کردیم ناگفته نماند پدر شوهرم یک زمین چهارصد متری و یک باغ هزار متری به دخترش داده و تا حالا دوتا زمین برای خونه و ماشین خریدن اونها فروخته و همینطور یک زمین پانصد متری و یک باغ که قرار بود نصفش رو به همسر من بده به پسر بزرگ‌ترش داده و همسر من از این موضوع ناراحت بود که برای اونها بهترین زمین و باغ رو داده ولی من بخاطر کارهاش اصفهان موندم سی سال کمکش کردم اما به من هیچی نداده وخب هرکاری میکنم حاضر به آشتی کردن نیست مشکل من اینجاست که همسرم یک ساله بیکاره و خانواده اش هیچ حمایتی نکردن وحتی گاهی از ما پول میخواستن خانواده خودم چون دور هستن از مشکلات ما خبر ندارن و من چیزی نمی‌گم که ناراحت نشن الان تنها منبع درآمد ما چند تا طوطی هستن که همسرم میخره وقتی تخم میذارن به قیمت بالاتر میفروشه من خیلی با همسرم صحبت کردم که این شغل خوبی نیست حداقل در کنار این کار دنبال یک کار دیگه باش مثل تدریس دانشگاهی یا خصوصی ولی قبول نمیکنه و امروز هم رفت سهم کارخونه رو خیلی زیر قیمت فروخت و من می‌دونم با این پول دوباره می‌ره پرنده میخره نمی‌دونم با چه زبونی راضیش کنم که در کنار پرنده خریدن دنبال یه شغل آبرومند باشه