سلام و وقت بخیر خدمت شما من دختر 22 هستم حدود 8 ماه عقد کردم قبل از عقد با اطلاع خانواده با همسرم دوست بودیم ایشون نسبت فامیلی دوری هم با من دارن قبل از عقد هیچ مشکلی در رفتار ایشون نبود وکاملا خوش بودیم به علت فوت یکی از عزیزام من خیلی روحیه بدی داشتم مدام کارم گریه بود ولی بازم باهم میساختیم و مشکلی نداشتیم تا اینکه با اصرار من خانواده رضایت به ازدواج دادن اونا اومدن و ما نامزد کردیم خیلیا رضایت نداشتن میگفتن ما به هم نمیایم خلاصه ما یک هفته نامزد بودیم و بعد عقد کردیم همسرم تو دوران عقد خیلی عوض شده مدام سر هرچیزی بهم غر میزنه حتی اگه من مقصر نباشم همش عصبیه نگرانه تو جمع ما که وارد میشه اصلا باکسی حرف نمیزنه برای پدر مادرم قیافه میگیره منم خیلی حساسم چون خودم خیلی اجماعیم دو بار بهم گفته من لیاقتم یه ادم مست و بده یکی دو بار هم از رابطمون گله کرده و خیلی از مواقع از مدل راه رفتن و لباس پوشیدنم ایراد میگیره خیلی اذییت میکنه.
خانوادم فهمیدن مامانم میگه ثبات اخلاقی نداره و درست بشو نیست میگن باید جدا بشم تنها راهه همسرم به مادرم خیلی بی احترامی کرده
من میخوام مشکلم حل بشه تا الان هیچ تلاشی برای زندگیم نکردم که شاید وضعییت بهر بشه به نظرتون من باید چیکار کنم ؟؟؟