مشکلات دوران نامزدی
سلام
من دو ماه پیش از دختری از فامیل خواستگاری کردم که البته پارسال هم خواستگاری کردم ولی اونموقع به دلیل مشکلاتی حاضر تشد،قبل از عید باهم پیام رد و بدل کردیم و بعد از کلی صحبت در مورد موضوعات و توقعات مشکلات و انتظارات و خیلی مسائل،به توافق رسیدیم و اونم خودش راضی شد که با هم ادامه بدیم…
خواستگاری انجام شد و محرمیت بین ما صورت گرفت…
خونشون شهر دیگه ای بود و منم محل کارم شهر دیگه که البته خونه ما هم تو همون شهر بود.
من هر اخر هفته چهارشنبه ها نزدیک به شش ساعت راه رو میروندم تا اون شهر. خودم میگم منتی نیست و وظیفمم هست
کلی خستگی و خطر و مشکلات این سفر طولانی
ایشون تو اموزشگاه ازاد کار میکنن و از شنبه تا چهارشنبه عصرها تا ۹معمولا کلاس داره و تدریس میکنه و پنج شنبه ها هم ۹تا ۱۴کلاس داره..
اوایل خیلی ناراحت میشدم ازینکار ازینکه یه روز وقت داریم اونم من اینهمه راهو میام ادم به خودش وقت بده و شرایطی باشه صحبت کنیم اشنا بشیم حرفی کاری خیابون رفتنی ….
بعد از یکی دوبار که بهش گفتم و گفتم پنج شنبه رو کنسل کرد که نمیدونم دقیقا چطور ولی ظاهرا کنسل شد اونروز
حتی بعضی وقتا مرخصی میگرفتم و روزهایی که یک شنبه یا دوشنبه ش تعطیل بود میموندم ولی متاسفانه اکثرا هم تا ظهر میخوابید چون شبها رو معمولا تا صبح بیدار میموند چندین بارم بهش گفتم شبها رو زود بخواب ولی بازم روزهای بعد همینطور بود و تا صبح انلاین بود
یه بار گفت من چون میخوام نماز صبح قضا نشه بیدار میمونم(که البته قبلا هم بیدار میموند ولی قبل از نماز صبح ها میخوابید…)
یه بار گفت استخون بلعیدم و نمیتونم بخوابم نفس تنگی دارم
بعد تو اینترنت سرچ کردم گفتم فلان کارو بکن دو دقیقه بعدش گفت خوردم عالی بود و حالا که ساعت ۶گرفت خوابید!
یه مدت تو شرکتهای مجموعه ای فعالیت داشت که بعدا فهمیدم و بهش گفتم کنسل کن که خودش میگفت فعالیتی ندارم
من فکر میکردم اون تو پیج و سفارش و جذب مشتری ها هست و به این خاطر بیدار میموند تا صبح .
یه مدت فهمیدم تو تیاتر کار میکرد و با یکسری افراد در ارتباطه که بهش گفتم نمیخوام این افراد تو هیچ کجای زندگیت حضور داشته باشن و حذفشون کن اونم گفت باشه ولی ظاهرا اینم حرفی بود فقط
نمیگم ارتباطی بود بینشون یا چیز دیگه ولی بخاطر شرایطی که ازون افراد دیدم خوشم نیومد ارتباطی باشه
پیامهای راحت ،سطح روابط ازاد، عدم تعهد و … که من اصلا خوشم نمیاد ازین سطح روابط
من بسیار بهش توجه میکردم به تمام جزییاتش ،لباسش موهاش کیفش،مڗه هاش کتابهاش و همیشه نظر میدادم پیشنهاد میدلدم دقت میکردم میگفتم… ولی اون اصلا توجهی نداشت دقتی نمیکرد سرد و خشک
من حتی بعضی وقتا از خونه میرفتم پیشش بریم بیرون با خودم یه ظرف میوه یا خوراکی میبردم و میزاشتم صندلی پشت، ولی اون وقتی میومد خشک و خالی خیلی برام عجیب برد یه دختر همچین رفتاری داشته باشه (چیزی نمیگفتم) ،بعد ظرف میوه یا خوراکی رو میاوردم باهم میخوردیم ولی ازینکه اون اصلا به این چیزا فکر نمیکنه هم ناراحت میشدم هم دلم نمیومد بهش بگم بهش بربخوره….
میومدم دنبالش میگفت خوبه هستی میتونی منو برسونی انوزشگاه و برگردونی…..یا بریم یه صبحونه بخورم بعد برم اموزشگاه…انگار من اژانسش بودم.. خیلی ازین وضع ناراحت بودم ولی باز میگفتم خب دیگه اینم کاریه که باید انجام بدم دیگه.
بعضی مسایل و مشکلاتو بهش میگفتم همش میگفت بعدا درست میشه قووول، بعدا بهتر میشه، بعدا قرار نیست من اینطور باشم
احساس میکردم هم دروغ میگه ،هم بیتفاوته،هم اهمیتی نمیده،هم دنبال مسایلی هست که شاید بعدا هم بشه بهشون فکر کرد یا انجامشون داد. میگه تو عجولی ،صبور باش
من انقدر شوق و ذوق داشتم براش و بعضی وقتی صبح زود بیدار میشدم میرفتم نزدیکای خونشون بعد میگفتم اماده شو
میگفت بیا چتد دقیقه بعد در خونشون بود(خودش میگفت پرواز کردی!)
ولی اون همچین ذوقی و شوقی نداشت من توقع نداشتن خودشو برام بکشه یا حتما باید مثل من باشه ولی خب منم ادمم حقی دارم انتظاری دارم توقعی دارم…
ازینکه دخترانی کم سن و سالتر ازونو میدیدم و رفتارشون با نامزدشو ،ناراحت میشدم ازینکه چرا نانزد من اینطور نیست
خودش میگه میدونم اگه باهات راه بیام خیلی کارها برام میکنی یا قبول میکنه داره کم اهمیتی میکنه نسبت به رابطش و موضوع به این مهمی
ولی نمیدونم چرا راه نمیاد چرا کم اهمیتی میکنه؟
من ۳۳ساله و ایشون۲۸ساله
من با شغلش و شاغل شدنش مخالف نیستم ولی میگم شغل سبکی باشه که بتونی ه کار و خونه و زندگیت هم برسی
حتی توافق کردیم که اموزش پرورش ازمون بده و منابع رو خریده ولی بازم به چیزای دیگه خودشو مشغول میکنه و اینو گذاشته پشت گوش…
حالا چند روز مانده به عقد این مشکلات بحرانی تر شدن و کار رو کنسل کردیم تا ببینیم چه کنیم
چند وقت پیش بهش میگم تو نه مجبور بودی و انتخاب خودت بود پس چته،
میگه اره درسته ،خودمم نمیدونم چمه..
با سلام خدمت شما دوست عزیز
دقت نید که هردوی شما به نظر می رسد بلاتکلیف ی باشید و با این میزان شک و دودلی بهتر است وارد مرحله بعد ی یعنی عقد نشوید چون دوران عقد یا عروسی کمکی به بهبود این مشکلات نمی کنند بلکه توقعات نیز بیشتر می شود و در کنار آن اگر این هماهنگی و مشکلات برطرف نشود می تواند برای هردویتان آسیب بیشتری به هرماه داشته باشد.
۱٫ شما در مورد توقعات بعد از عقد با ایشان صحبت کرده اید و اینکه زن از دیدگاه شما چه وظایفی دارد؟
۲٫ دیدگاه ایشان در مورد زندگی مشترک چیست ؟
۳٫ روابط دوستی و کاری و میزان این روابط اهمیت زیادی دارندشما در مورد این موضوعات و دیدگاهایتان بدون اینکه به فرد مقابل بگوید این کار را بکن یا نکن صحبت کرده اید تا دیدگاه ایشان را متوجه شوید ؟
۴٫ چند بار در این دوماه فرصت شناخت در دنیای واقعی را داشته اید؟
۵٫ منظور شما از اینکه مشخص نیست رابطه آنها چگونه است این است که در ذهنتان شکی نسبت به نامزدتان وجود دارد؟
بخاطر اینکه هر دو با صحبت با هم و توافق دوطرف ،یه جورایی انتخاب کردیم و به این نتیجه رسیدیم که میتونیم با هم ادامه بدیم.
ما از اول که صحبت کردم و ایشون موافق بودن،این شد که یه کار ثابت ومشخص از نظر مکان و زمان و امنیت شغلی باشه و ایشون هم گفتن باشه ولی میگن بعدا ،فعلا این کلاس ها برام ـمهمن(با این شرایط من مانع و مخالف کار ایشون تو اجتماع نیستم و یه مدت در مورد معلمی هم صحبت کردیم اونم موافق بود بخاطر شرایطی که خودشم قبول داره خیلی برای خانم مناسبتره)
ایشون میگن ادم وارد زندگی مشترک شد مشکلات حل میشه و یکی از مسایلی که مطرح میکنه اینه که دوستمم اختلافات زیادی داشت با شوهرش رو تیاتر و کارش ولی بعد از پنج سال اختلاف و دعوا مرافه ،حالا با هم زندگی مسالمت امیزی دارن!!
من از قبل غیر مستقیم بارها میگفتم دوس دارم و میخوام سطح روابط خانمم اینطور باشه و روابط دوستانه و صمیمی و بعضی کارهایی که از نظر من حاشیه هایی دارن مثل کار تو اون شرکت با درامد کم و هی اینطرف اونطرف رفتن و این مغازه اون ادم این زن اون مرد مشکل دارم(البته کار تو شرکت بازاریابی رو بعدا که متوجه شدم بهش گفتم)
یا در مورد یکی از دوستانش میگه اون به بچه دار شدن اعتقاد نداشت حالا بعد از اختلافها با شوشهرش موافق شد و بارداره..
ایشون میگن باشه ،یا میدونم اهل حاشیه نیست و روابط ازاد و صمیمانه نداره ولی شاید کمی دلسوزی هایی داره که من اصلا نمیپسندم!
ما تقریبا اخر هفته ها پنج شنبه وقت دیدار واقعی داشتیم جاهایی میرفتیم صحبت میکردیم رستورانی میرفتیم ولی احساس انچنانی نداست ویا احساس میکردم بسیار معمولیه
مثلا وقت سینما با شاگرداش رو با وجودیکه من بودم کنسل نمیکرد یا خیلی رضایتی نداشت
بنظرم میخواست هم اینورو داشته باشه هم اونورو
اونا سطح روابط،ازاد دارن نه حتما جنسی یا من نمیتونم قضاوتی بکنم
ولی خب روابط ازاد دارن با هم منم خوش ازین روابط نمیاد
به ایشون هم گفتم گفته باشه قبول دارم میدونم اینا بدرد نمیخورن و این حرفها ولی باز انگار ته دلش نمیخواد دل بکنه و همچنان میزاره برا بعد و با اون شیوه دوستش شاید بخواد برا بعد مطرح بشه و یه جورایی بالاخره خودمونو وفق بدیم!!
شک نه ولی ازین ادمها گفتم که فاصله بگیره
من ادم مذهبی نیستم ولی بیقید هم نیستم ایشونم اهل نماز و روزه بودن همیشه و هستن
با سلام مجدد خدمت شما
دقت کنید افراد وقتی ویژگی جز ابعاد شخصیتی آنها باشد تغییر آن آنهم تنها به دلیل ازدواج سخت می باشد و دوام زیادی ممکن است نداشته باشد . بهتر بود اجازه می داید در زمان نامزدی ایشان آنطور که هستند خود را به شما نشان بدهند تا بتوانید بهتر تصمیم گیری داشته باشید . تغییر رفتار ایشان اگر تنها بخاطر شما باشد و نه اینکه خودشان به بینش لازم برای تغییر رسدیه باشند ممکن است دوام نیاورد.
بلکه گاهی مشکلاتی هستند که با ازدواج برطرف می شوند اما مشکلاتی که شما دارید نیاز به بررسی دقیق تر دارد بهتر است قبل از تصمیم گیری جدی در مورد عقد به صورت حضوری با نامزدتان مشاوره پیش از ازدواج را تجربه کنید تا الگوهای فکر و شخصیتی هر یک زا شما و ترکیب آن باهم مورد بررسی دقیق تر قرار گیرد .
و بعد از این مشاوره می توانید تصمیم گیری بهتر ی هردویتان داشته باشید و اگر مشکلی در رابطه وجود دارد تحت نظر مشاوره و در همین دوره رابطه برطرف شود و به دوره بعدی انتقال پیدا نکند تا بتوانید با آرامش و اطمینان بیشتری وارد زندگی مشترک شوید.
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۷۹۰
سلام ممنون از راهنمایی و وقتی که میذارید
خب نشون نمیداد یعنی مثل اینکه پنهانکاری ای داشته باشه یا دودل باشه یا بقولا بزاره برا بعدا یا مردد باشه اونطور که بود نشون نمیداد نمیدونم والا
“میگه اگه راه بیام باهات، میگم خب راه بیا دیگه منتظر چی هستی آخه
میگه فهمیدم چی میگی.”
“اتفاقا اگه همراهت باشم، همه جوره باهامی.میشناسمت.
ولی هنوز تو این قضیه ضعف دارم.”
بخاطر همین رفتارهای متناقض و شک هایی که وجود دارد بهتر است در دوران نامزدی که دوران شناخت است به روانشناس مراجعه کنید و اجازه بدهید ایشان خود واقعیشان را نشان بدهند تا شما بتوانید تصمیم گیری بهتری داشته باشید.
با یلام و وقت بخیر
امکان حذف پیام وجود داره؟
لطفا پیام ها رو پاک کنید
تشکر از وقت و پاسخگوییتان
با سلام و وقت بخیر
امکان حذف پیام وجود داره؟
لطفا پیام ها رو پاک کنید
تشکر از وقت و پاسخگوییتان Yes