سلام خدمت تمامی مشاوران گرامی و با تشکر از سایت خوبتون.
بنده قبلا در این سایت مشکلم رو عرض کردم. الان اصل موضوع رو میگم خواهشا کمک کنید. من و دختر عمه ام همدیگر رو دوست داریم.من 18 سالمه و ایشون 15. هیچ گونه ارتباطی نداریم.مجازی، و حضوری و… . هیچ. دو نفرمون مذهبی هستیم.راستش من خیلی زود به بلوغ عاطفی که یکی از نیاز های ازدواج است رسیدم، واقعا در شرایط سختی ام.خودتون بهتر میدونید بلوغ عاطفی چیه و اگر در انسان بوجود بیاد و پاسخ درست و به موقعی دریافت نکنه میتونه به انسان صدمه های روحی بزنه و حتی در زندگی فرد دچار مشکل بشه.من واقعا نمیدونم چه شکلی این رو حل کنم.دوستانم که ازشون مشورت میگیرم بهم میگن به خانواده بگو تا خودشون همه چی رو حل کنن و… . حتی نامزدی.ولی واقعا شرایطش نیست.حتی اگر خانواده ی خودم هم این موضوع رو بپذیرند که نمی پذیرن، عمم و اینا قبول نمیکنن.واقعا دارم کم میارم، نمیتونم خودم رو پیش کسی خالی کنم.احساس میکنم دارم دچار مشکلات روحی میشم.شاید بگید عشق زود گذره و… .میدونم در این سن این چیز ها برای نوجوان ها اتفاق می افته ولی من چند ساله که این حس رو بهش دارم ولی از وقتی متوجه شدیم و سنم بیشتر شد، شرایط بدتر شده…احساس مبکنم هر چقدر هم سنم بیشتر بشه اوضاع بدتره… و از طرف دیگه اصلا م همدیگر رو نمیبینم چون من اهل اصفهان و ایشون اهل تهرانن و هیچ رابطه ای هم نداریم. واقعا نمیدونم چه شکلی باید مشکلم رو حل کنم.واقعا حالم خوب نیست.خصوصا همین الان …خواهش مبکنم یک راه کار بزارید جلوی پام تا بتونم این چند سال رو تحمل کنم…ممنون یا زهرا