مشکلات زناشویی
خیلی مسائل یادم میره بگم …
هم من و هم زنم حوصله درگیری و جر و بحث نداریم ولی اگه یکی از این مسائلی که
اون به من گفته رو یکبار بهش بگم دق میکنه .
ولی عقلش به این نمیرسه که گفتن این حرفا به من جز بی ارزش کردن و از چشم انداختن خودش فایده دیگه ای نداره .
تنها چیزی که به من نگفته اینه که عرق خور یا رفیق باز یا از این چیزا چون این کاره نیستم .
خلاصه بشدت کینه ای و ول کن حرف نیست کافیه یه چیز برسه دهنت اشتباهی یه عمر باید بگی غلط کردم تا ول کنه .
اونقدر درگیر خودشه که من پنج ماه بدون نهار مغازه موندم و حتی یکبار هم نپرسید چی میخوری و کار به جایی رسید که دچار ضعف شدم و فهمیدم بدنم ضعیف شده .
البته منم بخاطر اینکه بچه ها خستش میکنن نمی گفتم چیزی برام درست کن که ظهر بخورم .
بی انصافی نشه در موردش و بعدا که مریض شدم یه چیزی درست میکرد برام که بخورم .
خلاصه الان فهمیدم در زندگی اون من سهمی یا جایی ندارم و هر وقت بحثی پیش میاد دائم میگه که بخاطر مامانم با توزندگی میکنم چون اگه بدونه غصه میخوره …
بعدا که بچه اوند گفت بخاطر بچه زندگی میکنم
بعدا شده بخاطر بچه ها
آخرش من نفهمیدم چرا ازدواج کرده این احمق
هر بار هم فاز خاصی داره
یه بار به اینترنت گیر میده
یه بار مثال اگه بار دار باشه فاز دارو خوردن پیش قلان دکتر رفتن
خلاصه تا کارش نکنه چیز دیگه ای نمی فهمه و نمیتونه تمرکز داشته باشه
حرف زدن هم باهاش نمیشه وقتی عصبیه و البته منم اخلاق خاص خودم دارم زود عصبی میشم و زود هم آرام ..
ولی بیشتر ناراحتی من بخاطر بی محلی و بی توجهی نسبت به من هستش و بعضی مواقع فکر میکنم که بیشتر نوکر خونه هستم تا پدر .
واقعا دست خودم نیست و کم محل کا میشم بشدت ناراحت میشم و اونم اصلا توجهی به این قضیه نداره و البته ابراز هم کردم ولی مهم نیست براش و کار خودش میکنه و اداما میده .
مثل خودش هم رفتار میکنم که مثل دیشب میشه جنگ و جدل .
ممنون و راهنمایی بفرمایید .
سلام به شما دوست عزیز
قابل درک هست که این شرایط برای شما با فشار روحی زیادی همراه هست اما دقت کنید که در این مسیر سکوت و یا بحث و درگیری های مداوم نه به شما کمک می کند و نه به همسرتان و حتی برای فرزندانتان نیز مشاهده این بحث و درگیری های با مشکلات زیادی همراه خواهد بود در صورت یکه آنها به عنوان الگوهای اصلی ه شما باشید نیاز به مشاهده رفتارهای شما دارند .
با توجه به توضیحات شما بهتر است که در زمان مناسبی در احترام به همسرتان بیان کنید که بهتر است شما و همسرتان به صورت حضوری به زوج درمانگر مراجعه کنید تا شرایط رفتاری ، تعاملی و شخصیتی هردوی شما و همچنین درگیری های ذهنی که به نظر می رسد هردوی شما دارید اما نمی توانید بیان کنید به کمک زوج درمانگر بررسی شود و در تعاملی مناسب بیان شود .
به نظر می رسد که همسر شما نیز احساسات و نگرانی هایی دارند که نمی توانند آنها را بیان کنند و باعث ایجاد فشار روحی زیاد به ایشان شده است که در رفتارهای جنسی و روابط ایشان با شما تاثیر گذاشته است .
یک دوره زوج درمانگری می تواند به هردوی شما کمک کند تا شرایط بهتری را برای تصمیم گیری داشته باشید .
در این مسیر بهتر است که در زمان صحبت با همسرتان دخترانتان حضور نداشته باشند در کنار اینکه بدون به دنبال مقصر بودن و یا سرزنش خودتان و یا همسرتان به ایشان بیان کنید که بهتر است هردویتان برای بهبود و بررسی مشکلات ایجاد شده بینتان به زوج درمانگر مراجعه کنید و از بحث خوداری کنید سعی کنید که شنونده خوبی باشید و اجازه بدهید که همسرتان نیز در این مورد نظر خود را بیان کنند و باهم در تعامل تصمیم گیری کنید .