سلام من زنی٢٣ساله هستم که یکسال از شروع ازدواج دومم میگذره،ازدواج اولم درسن١۶سالگی بود که به دلیل کتکاری همسرم جدا شدم.
من تو یه خانواده پنج نفره بزرگ شدم که پدرم معلمه،مردی خیلی خیلی عصبی و خیلی خیلی بددهن که تمام زندگیش بسته به حرف مردم و تموم خونواده رو ازار میده.
ازدواج اول و دومم هر دو به دلیل فرار از خانه بود.ازدواج دومم با مردیه که قبلا یه زن عقدی،و یه زن که صاحب فرزند هم شدند رو طلاق داده،وچندین نامزدی بهم زده.همسرم تمام گذشته خودشو برای من گفته که خیلی خیلی زن باز بوده باهمه جنس مخالفی رابطه داشته حتی علنی موقعی که زن و بچه هم داشته،که رفیق باز،تریاکی و عیاش بوده،و همسرم اصلا اهل کار نیست.من بدون هیچ مراسم و طلا و مهمانی و… باهاش ازدواج کردم چون دستش تنگ بود،و اینکه خانواده ازهم پاشیده ای داره که همه دچار چندین ازدواجی و طلاق هستند .همسرم مدام از همسر و دوست دخترای قبلش و کارهایی که واسشون کرده میگه و عذابم میده همش میگه زشتی بدهیکلی کوتاهی و…،موقع دعوا الفاظ رکیکی مثل حرفای پدرم بکار میبره و کتکم میزنه
راستش از زندگی ناامید شدم حس میکنم خیلی بی ارزشم که همچین ازدواجی کردم حس میکنم بدقیافه ام،تمام زندگیم شده فالگیر و دعا و…،ب همسرم بشدت بشدت شک دارم هرچند چیزی در مورد خیانت ندیدم ازش،اصلا حرفاشو باور نمیکنم با خونوادم بخاطر رفتارهای پدرم قطع رابطه کردم اما پدرم نمیذاره طلاق بگیرم میگه حرف مردم و اینکه میکشمت.
نمیدونم چکار کنم.حس میکنم با ازداج تحقیر شدم بی لیاقتم عصبی شدم خرافاتی شدم همش دنبال فال و طلسم و اینام دیگه اراده ای ندارم از خودم ناامید شدم
نمیدونم چکار کنم با خودم با زندگیم با آیندم با خانوادم.هیچ سرمایه و درامدی ندارم که پشتم بهش گرم باشه.هنری ندارم که بشه درامد زایی کرد.
هزینه مشاوره رفتن هم ندارم.همسرم بیکاره و درامد و سرمایه ای نداریم .تمام مخارج زندگی و رهن و وسیله خونه رو هم تا الان من دادم چون بیس میلیون پول داشتم که دیه تصادفم بود.همسرم حسرت همه چیزو به دلم گذاشته.هرشب خواب میبینم بهم خیانت کرده،بهم محبت نمیکنه ازم تعریف نمیکنه همش از زن قبلش و دوس دخترای قبلش میگه نسبت به من و زندگی احساس مسئولیت نداره.نمیدونم باید چکار کنم ازکجا شروع کنم چیو باید اول درست کنم،هدف و برنامه ندارم برای زندگیم.