سلام . پسری ۲۳ ساله هستم .
دریکی از بهترین دانشگاه های ایران و یکی از ۳ رشته اول علوم پزشکی تحصیل می کنم.
راستش دیگه دارم به سیم اخر می زنم چون خیلی اذیت میشم و هر کاری کردم جواب نداده .
شرح حالم از این قراره.
در ۵ . ۶ سالگی بدون این که بدونم کارم بده خود ارضایی می کردم و فکر می کردم کار عجیبی رو کشف کردم ! نمیگم ادم اجتماعی بودم ولی از اونایی بودم که پشت میکروفون راحت حرفشو میزد و اذان و قران تو جمع اونم با صوت میخوند! بعدش طی اتفاقاتی در سوم ابتدایی لکنت گرفتم کا روز به روز منزوی تر شدم . از طرفی از وقتی فهمیدم که کارم خود ارصایی هست ، به شدت عذاب وجدان گرفتم به گونه ای که زندگی به کامم تلخ شده بود و روز ها بغض می کردم و این احساس گناه منو داشت خفه می کرد که این اتفاق در دوران ابتدایی بود تا این که یه شب به شدت گریه کردم و تخلیه شدم و حس سبکی بهم دست داد !(نا گفته نماند که در همون دوران ۷ تا ۸ سالگی من به پاها و جوراب های برخی از خانم ها میل پیدا کرده بودم !(متاسفانه چقدر زود این اتفاق برای من رخ داد) . تا این که بعد از اون شب که گریه کردم کلا خود ارصایی رو کنار گذاشتم و تا دوم راهنمایی سراغشم نرفتم !تا این که از اون دوران تا به الان باز به این کار کثیف مبتلا شدم .
در اقوام نزدیک و حتی خیلی نزدیکمون هم چند نفر سابقه وسواس فکری عملی داریم . تا جایی که یادمه من از بچگی یه برهه هایی از وسواس در شستن و تمیزی رو تجربه کرده بودم که الحمدالله این مورد کاملا خود به خود بهبود یافته ولی حدود ۸ سالی است که از وسواس در نماز و نجاست رنج میبرم !خیلی اذیت میشم به گونه ای که هی نماز هامو قطع می کنم از نو میخونم و این کار منو به مرز جنون پیش میبره و نتونستم بهش غلبه کنم .
اواسط دوران دبیرستان توسط دوستانی مزخرف با سایت های مستهجن اشنا شدم و این شد که من چه زمان ها و اوقاتی رو از دست ندادم! اوایل کم بود ولی الان شاید بشه گفت هر روز پورن تماشا می کنم و شاید هر روز یا یکی درمیون خود ارصایی !گذشته از گناه بودنش خیلی بهم ضربه زده.
این میل به پا عای خانم ها هنوز در من وجود داره ولی نه به هر پا یا حورابی!به همون هایی که در دوران کودکی بهشون میل پیدا کرده بودم!
مسئله بعدی اینه که چند سالیه که نمیتونم تصمیم بگیرم به گونه ای که بهشدت قدرت تصمیم گیری من پایین اومده و برا کار های ساده حتی نمیتونم تصمیم بگیرم و هی نظرم عوض میشه

در جمع خیلی سختمه که کاری رو انجام بدم مثلا از این که در اتوبوس پاشم برم از ابسردکنش اب بخورم به شدت عاصی هستم و حس می کنم بقیه نگاهم می کنن و حتی سر کلاس وقتی بخوام سوالی بپرسم یا استاد سوالی می پرسه به شدت سرخ میشم و تپش قلب شدیدی پیدا می کنم و اصلا نمیتونم صحبت کنم (لکنتم ۹۰ درصد بهبود یافته و تقریبا راحت صحبت می کنم).

مدتیه که از کارهای جمعی لذت نمی برم مثلا قبلا عاشق این بودم که برم جایی یا از با بقیه بودن لذت میبردم و یا … ولی‌الان برام فرقی ندارن و مثلا گاهی حتی بیرون که میریمم احساس لذت نمی کنم

کلا هم تا بیام کاری رو انجام بدم طول می کشه و شایدم وسطش ولش کنم
به شدت از خوابیدن متنفرم و تا بیام بخوابم هی خواب رو به تاخیر میندازم و دیر وقت نیخوابم . زود خوابم نمی بره و وقتی هم ببره یا وسطش بیدار میشم یا کیفیت نداره و در طول روز گاهی احساس خستگی می کنم .
البته قبلا در بچمی اصلا اینگونه نبودم .

مشکل من چیه ؟ نیاز به روانپزشک دارم ؟باید دارو مصرف کنم؟ (از این که دارو مصرف کنم خیلی استقبال می کنم چون میخوام زود تر از شر این حالات خلاص شم)

ممنون که وقت گذاشتین