سلام.من پسر 17 ساله هستم.نیاز به کمک و راهنمایی دارم.من متاسفانه به دلایلی که باعث و بانی ان خانوادم بوده اند از خانوادم(پدرومادرم)به شدت دور شدم…پدرومادر من خیلی و بیش از حد به من گیر میدن و منو با افراد دیگر اعم از دوست…فامیل و…مقایسه میکنن.همیشه منو سرکوب کردن…تو ذوق من زدن و… در کل بی توجهی پدرومادرم منو خیلی عذاب میده…بیشتر این عذاب بخاطر این هستش ک پدرومادرم به دوخواهر دیگر من توجه…محبت و… بیشتری میکنن.
در این میان من بصورت ناخواسته وار رابطه دوستی بایه دختر پاک شدم…
زندگی این دختر نیز مثل من است… من رفته رفته با بی توجی والدینم ب من به این دختر نزدیکتر شدم و عاشقش شدم… رابطه من با اون دختر نزدیک ب 5 سال است.
من غیر از عاشقی احساس میکنم به اون دختر وابستگی شدید دارم… و همین مشکلات و اون عشقم باعث شده من افت تحصیلی داشته باشم…و بیشتر روزهارو باخودم در تنهایی باشم
قصدمن از رابطه بااون دختر ازدواج است.
من خیلی دوستش دارم و این توانایی رو خودم میبینم که اگر بااو ازدواج کنم میتوانم بیشتر نیازهایش را براورده سازم.
لطفا به من کمک کنید با نضرها و پیشناهادهای خودتان
مرسی باتشکر