باسلام
بنده س هستم و دارای ۲۵سال سن مدت ۱۰ماه پیش ازدواج کردم و با همسرم از طریق برنامه اجتماعی خیلی تصادفی آشنا شدم.ودر قرار اولمان‌ که ایشان دیدم زمانی که جلوم ایستاد و سوال کرد که فلانی هستی سرمای عجیبی تمام بدنم را لرزاند که باورهای محیط اختلاف داشت چون وقتی جلوی پاش بلندشدم فهمیدم که قد ایشان خیلی از من بلندتر است ومن مثل کودکی برای صحبت با ایشان گردنم را باید کج میکردم ولی زیبایی و اخلاق خوبش نگذاشت که اختلاف قد مانعی برایم شود. خلاصه بعداز دیدار اول هنگام خداحافظی گفت فلانی! تو با اینکه من از تو بلندتر و قویترم مشکلی نداری؟ منم با لبخند گفتم بلندتر درسته ولی قوی‌تر نه! با لبخندی گفت باورکن قوی‌تر هم هستم. هیچ این حرفش به شوخی گرفتم و بعد۲ماه باهم عقدودر ماه سوم ازدواج کرديم.
شب عروسی وقتی میهمانان رفتن و مادوتایی تنها شدیم رفت لباس عروسی عوض کرد وبا تاپ و شلوارک از اتاق خواب که بیرون آمد فهمیدم حرفش درست است چون هیکلی تمام عضلانی که هر اندامش حداقل سه برابرم بود وقتی جفتم نشست حس کردم در برابرش خیلی کوچک و ضعیفم و زیر چشمی که عضلات پاهایش را با پاهایم مقایسه کردم راحت۴برابر پاهام عضلاتش میشد در همین لحظه ی لبخندی زد و دو دستش را دورم حلقه کرد ویه فشار داد که حس کردم اگه یه ذره بیشتر فشاربده استخوانم را خرد میکنه،اون که جریان فهمیده بود یهویی بلند شد و روبروم ایستاد و گفت بلند شو، منم با من‌ من کردن بلندشدم که گفت بلندم کن دستام دور کمرش حلقه زدم و فکر کنم ۲سانت بلندش کردم بمدت ۳ثانیه، وقتی دیدم هر کاری میکنم نمیتونم بلندش کنم گفتم بیخیال شو که در یک لحظه دست راست دور رانهام پیچاند با یک دست خیلی راحت بلندم کرد و بعد از اینکه کامل تو هوا بودم دست دومش هم زیر پاهام نهاد و درست مثل نوزاد تو بغلش بلندم کرد و از پله ها تا طبقه دوم بالا رفت و پایین اومد بعدش پیشنهاد کشتی داد که در کشتی هم مثل آب خوردن ۳بار زدم زمین و آخرش که اقرار کردم واقعا خیلی از من قویتره گفت ولی بت قول میدم تا زمانی خودت نخواهی از زورم در برابرت استفاده نمیکنم و ی چیزم بگم این همه زورم نیس با ی قسم گفت که قدرت اصلیش میتونه با ی ضربه هر جای بدنت بشکنم یا حتا باعث مرگت بشم والان میترسم ی روز بعلت عصبانیت یا مشکلی تا حد مرگ کتکم بزنه چون حقیقت آخرین مشکل همخوانی زناشویی بین ماست که حداقل روزی ۲بار باید همخوانی داشته باشیم حالا دوست دارم راهنمایی کنید که چکار کنم چون هم از نظر همخوانی کم آوردم و ترس از قدرت بدنی او دارم…