باسلام
الی هستم ۲۸ ساله هفت ماهه که با پسری ۳۳ ساله نامزد کردم در این مدت همه شرایط خوب بود و هر دو طرف یجورایی پس از شناخت وابستگی شدید عاطفی رو تجربه کردیم متاسفانه یک ماهی میشه که متوجه یک سردی در روابط نامزدم با خودم شدم یجورایی انگار از یک مشکل رنج میبره هرچه ازشون جویای مشکل شدم هرباز گفت که نمیتونه بگه یا از مطرح کردنش ترس داره همش ابراز ناامیدی و استرس و بدی حالشون رو داره از بین حرفاشون ی داستان برام تعریف کرد که در کودکی سه تا از دوستاش در یک کوهنوردی که تنها رفته بودند مورد تعرض قرار گرفته بودند و نمیدونم چرا یک حس قوی بمن میگه یکی از اون بچه ها خودش بوده .هرچه میگم گذشته ات تغییری در رفتار من نسبت ب تو ایجاد نمیکنه ولی .متاسفانه از لاک سردی رفتارش بیرون نمیاد خواستم ی لطف کنید منو راهنمایی کنید چطوری میتونم در حل این مشکل همراهیشون کنم و اینکه اصلا این ادم میتونه یک ادم نرمال در جامعه به زندگیش در کنار همسر و فرزندانش ادامه بده؟؟
سپاس از راهنمایی شما