4
مشکل با مادر
سلام
مادرم پولش را خرج خانه نمیکند( و من پدرم را از دست دادم) و حالا فهمیدم که
مادر با طلاهایی که پول پدرم بیشتر اش بوده جداگانه خانه خریده و این را یک
سال مخفی کرده و حالا که پدرم فوت شده به اصرار من گفت که اینکار را کرده آیا
کار او درست است آیا من به عنوان فرزند حقی ندارم که بدانم مادرم پولش را چه
میکند(پدر و مادر هردو کارمند اند) مشکلاتم با مادرم زیاد است او مخفی کار است
هر پیامی که به موبایلش می آید را زود حذف میکند و این باعث میشود من حساس تر
شوم .
لطفا کمکم کنید من خیلی عذاب می کشم به مرگ خیلی فکر میکنم. خیلی فکرم آشفته
است . (من ۱۹ سال دارم )
سلام به شما دوست عزیز
در این مورد در مورد حقوق مادرتان شما نمی توانید نظری را بیان کنید اما می توانید در مورد حقوق پدرتان و برنامه مادرتان برای این حقوق باهم صحبت کنید تا شما نیز بتوانید در جریان کارها قرار بگیرید و نگرانیتان برای آینده برطرف شود .
در مورد پیام های ایشان نیز دقت کنید که مادر شما یک خانم بالغ می باشند و می توانند برای زندگی خود تصمیم گیری کنند اما اگر فکر می کنید فردی در زندگی مادرتان می باشد می توانید بجای کنکاش در احترام از ایشان سوال کنید تا اگر موضوعی وجود دارد که نیاز است شما از آن اطلاع پیدا کنید با شما در میان گذاشته شود.
با سلام خدمت شما
دوست عزیز احساسات شما در این زمینه قابل درک است.
اما توجه داشته باشید که ایشان خودشان یک فرد عاقل و بالغ هستند وقرار نیست بابت تصمیماتی که می گیرند و یا رفتارهایشان به شما یا کس دیگری پاسخگو باشند.
شما همسر او هم نیستید بلکه فقط فرزند او هستید و در آستانه جوانی و مستقل شدن هم قرار دارید.
بهتر است بدانید که هر کسی خودش مسئول رسیدگی و پیگیری نیازها و خواسته ها و اهدافش است و بای فعالانه برای ساختن یک زندگی دلخواه تلاش کند.
احساس ناکامی یکی از ناراحت کننده ترین احساسات است که اگر مکرر رخ بدهد زمینه ساز افسردگی خواهد بود و همچنین افکار خودکشی.
وقتی که ما انرژی و زمان خودمان را صرف اموری می کنیم که اصلا تحت اراده و اختیار و کنترل ما نیست، چون به آن نمی رسیم و خواسته مان از ابتدا غیر واقع بینانه و دست نیافتنی بوده، احساس ناکامی را عمیقا تجربه خواهیم کرد.
بنابراین خواسته شما مبنی بر کنترل رفتار مادرتان کاملا غیر منطقی و غیر واقع بینانه است.
چرا که هر کسی در نهایت بر اساس آنچه خودش درست می داند عمل می کند و بر اساس نیازها و خواسته های خودش پیش می رود و این امر یک واقعیت و کاملا طبیعی هم هست.
پس به نظر می رسد بهتر باشد شما هم بر دایره اختیارات خودتان تمرکز کنید و با تعیین خواسته هاس شخصی و واقع بینانه برای زندگی تان بتوانید هدف گذاری های کوتاه مدت و بلند مدت انجام دهید تا بر اساس آن بتوانید برنامه ریزی و حرکت کنید تا کمتر احساس ناکای را تجربه کنید.
در این راستا می توانید مشاوره فردی هم دریافت نمایید تا با انجام بررسی و ارزیابی بیشتر راهنمایی دقیقتری دریافت کنید تا بتوانید در مسیر اهداف و خواسته هایتان گام های موثرتری بردارید.
خواهش میکنم به من هم کمک کنید مادرم همیشه بر سر برادر کوچکم با من جنگ می کند خسته شدم میخام خودکشی کنم ۱۴سالمه
با سلام خدمت شما
دوست عزیز احساس ناراحتی شما کاملا قابل درک است و حتما باید خیلی تحت فشار و ناراحتی قرار داشته باشید و احساس ناکامی زیادی را تجربه کنید که به فکر خودکشی هم افتاده اید و این خیلی ناراحت کننده است.
اگر کمی توضیحات بیشتری می دادید بهتر می توانستید راهنمایی دریافت کنید.
ظاهرا مشکل شما این است که با برادر کوچکترتان نمی توانید کنار بیایید و یا با او مدام به مشکل می خورید و مادر شما سر این موضوع شما را مورد قضاوت و سرزنش قرار می دهد حتی اگر برادرتان مقصر بوده باشد و شما هم احساس می کنید کسی شما را درک نمی کند و به فکر شما نیست و برخورد اطرافیانتان با شما غیر منصفانه و ناعادلانه است.
متاسفانه این یکی از واقعیت های اجتناب ناپذیر است که هر کسی ممکن است مانند شما آن را دیر یا زود، کم یا زیاد تجربه کند.
اینکه گاهی دیگران، حتی عزیزترین و نزدیکترین افراد به ما ممکن است مطابق میل و خواسته ما رفتار نکنند و کاملا برعکس، بر خلاف دلخواه ما رفتار کنند و رفتارهایشان برای ما بسیار ناراحت کننده و آزاردهنده باشد.
و چون برداشت افراد درباره موضوعات مشابه ممکن است کاملا متفاوت باشد و هر کسی هم بر اساس افکار و تفسیر و خواسته و نیاز خودش رفتار می کند، معمولا اینگونه اختلافات پیش می آیند.
مثلا ممکن است شما توقع و نیاز داشته باشید که مادرتان به خواسته های شما بیشتر توجه کنند و مسئولیت برادرتان را بر عهده شما نگذارند و یا به او هم در مواردی تذکر بدهند.
و مادر شما در مقابل به دلیل اینکه شم بزرکتر هستید از شما توقع بیشتری داشته باشند و انتظار رفتار پخته تری را داشته باشند و حتی اینکه در امور مربوط به مراقبت از برادرتان شما را مشارکت دهند و کمک بخواهند واینگونه فکر کنند که شما چون بزرگتر هستید باید او را بیشتر درک کنید و با برادرتان درگیر نشوید و یا کوتاه بیایید و یا به هر نحوی خودان رابطه تان را با برادرتان به گونه ای مدیریت کنید که کمتر با یکدیگر درگیری داشته باشید.
موضوع دیگری که وجود دارد این است که ما نمی توانیم رفتار هیچ کسی را به جز خودمان تغییر دهیم.
بنابراین اگر از شرایط موجود در خانه راضی نیستید،بهتر است به جای تمرکز بر خود مشکلات و رفتارهای نادرست و یا خرب و آزاردهند مادرتان مانند سرزنش و قضاوت و یا پرخاشگر، بر خواسته هایتان متمرکز شوید.
سعی کنید خواسته هایتان را واقع بینانه کنید و مثلا اینکه مادرتان رفتار بهتری با شما داشته باشد و مطابق اصول و معیارها و افکار شما رفتار کند تحت اراده و کنترل شما نیست و چون نمی توانید آن را برآوردن کنید، مدام احساس ناکامی ناشی از نرسیدن به این خواسته را تجربه می کنید و در نتیجه گرفتار خلق پایین و افسرده می شوید.
پس بهتر است با شناسایی نیازهای خودتان آنها را به صورت شخصی و دررونی مطرح کنید، مانند اینکه من با تمام این موارد و واقعیتها و رفتارهای مادر و برادرم، می خواهم رابطه بهتر و صمیمی تری با مادر و برادر کوچکترم داشته باشم.
بهتر است اطرافیانتان را همانگونه ک هستند بپذیرید اما با آنها درباره اختلافات و ناراحتی ها و یا انتظاراتتان وارد گفتگو و مذاکره شوید.
چرا که این تنها راه موثر برای حل یا مدیریت اختلافات بی فردی است.
قهر و ناراحتی و پرخاشگری معمولا راه به جایی نمی برد وتصویر ما را هم خراب می کند.
پس بهتر است خودتان را در برابر خواسته های مربوط به خودتان مسئول بدانید و در مسیر رسیدن به آنها گام های موثری بردارید.
اگر اکثر مواقع آشفته هستید ممکن اس در این زمینه نیازمند دریافت کمک حرفه ای از یک روانشناس باشید تا بتوانید برخی مهارتهای جدید را ر این راسا بیاموزید و یا توانمندی هایتان را تقویت کنید تا بدانید چگون در راه تحقق خواسته ها و اهداف و نیازهایتان اقدامات موثرتری انجام دهید.
بنابراین به شما پیشنهاد می شود از والدینتان بخواهید شما را پیش یک روانشناس یا مشاور ببرند تا با دریافت راهنمایی های دقیقتر بتوانید مسائلتان را حل کنید و با موانع موجود بهتر مقابله کنید.