8
مشکل با همسرم و طلاق
وقت بخیر من پارسال با همسرم مشکل داشتم مهریه ام رو اجرا گذاشتم بعد خودم پشیمون شدم و دوباره زندگی کردیم امسال ایشون اصرار داره یا مهریه ات را ببخش یا طلاق. پیش مشاوره رفتیم میگن با توجه به تیپ شخصیتیتون زندگی موفقی ندارین.
لطفا کمک کنید خیلی حالم بده. همدیگه رو دوست داریم اما از شرطش نمیگذره از طرفی خونواده ام گفتن اگه این کار رو انجام بدی دیگه سراغ ما نیا.
با سلام خدمت شما دوست عزیز
اطلاعات بیان شده توسط شما محدود می باشد اطلاعات بیشتری در اختیار ما قرار بدهید تا باهم بیشتر صحبت کنیم.
۱٫ هریک از شما چند سال دارید؟
۲٫ دلیل مخالفت خانواده شما چیست؟
۳٫ شرط ایشان چه موردی می باشد و به چه دلیل اصرار بر انجام آن دارند؟
۴٫ معیارهای شما برای انتخاب ایشان چه ویژگی هایی می باشد؟
سن من ۳۲ و همسرم ۳۱ ساله. شرط همسرم بخشیدن مهریه برای ادامه زندگی است. من بخاطر رفتارهای بد سوء ظن بی مورد و بددهنی بی توجهی به من و زندگی و تلاش نکردن برای بهتر شدن زندگیمون توسط همسرم پارسال مهریه ام رو اجرا گذاشتم ولی بعد خودم کوتاه آمدم ودوباره زندگی کردیم.دلیل مخالفت خانواده ی من اینه که من از اول زندگی خیلی با ایشون کنار اومدم اما ایشون هیچ تلاشی برای بهبود زندگی نمیکنه مثلا بهش میگیم دو شیفت کار کن میگهخسته میشم یا به من میگه حقوقم همینه هروقت و هرطور صلاح بدونم برای خونه خرید میکنم کلا به احتیاجات منم که کار نداره من خودم باید هر چی میخوام تامین کنم حالا منم چون حقوقش کمه فشاری از این بابت نمیارم اما هیچ تلاشی نمیکنه که اوضاع بهتر بشه.
درود بر تو خواهر محترم کاش خانوم من هم ذره ای از گذشت انسانیت تو رو داشت ولی نداره بیچاره م کرده
خیلی باهاش راه اومدم حتی اول زندگی بیکار شد رفتیم خونه مادرش توی یه اتاق با هم زندگی کردیم و خیلی موارد اینطوری خونواده ام هم برای این مخالفن که میگن این همه باهاش کنار اومدی دیگه دلیلی برای شرط گذاشتن نداره اگه واقعا همدیگه رو دوست دارین بشینین زندگی کنید. تا الان خودمو خیلی خورد کردم وفکر میکنم با قبول کردن این شرط دیگه من جایی توی خانواده اش و همینطور توی زندگی خودش ندارم چون فکر میکنم من برای این دوست داشتنم مدام باید یکی از خواسته های اینچنینی اونو برآورده کنم و اون هیچ کاری نمیکنه.میگه از کجا معلوم دوباره همچین کاری نکنی منم میگم اگه همچین فکری داشتم خودم برنمیگشتم البته نه حقوق آنچنانی داره و نه اموالی که بخواد بترسه و زندگی خیلی سختی داریم الانم اگه کوتاه بیاد بازم زندگیمون خیلی سخته با این وجود من اصرار میکنم اما اون میگه مهریه ات رو ببخش تا باهات زندگی کنم.
با سلام خدمت شما دوست عزیز
در این مرود نیاز است که بدانیم مشکلات شما در چه زمینه ای باشد و دلیل شما برای درخواست مهریه و اجرا گذاشتن آن چه مواردی بوده است و روابط عاطفی و جنسی شما رضایت بخش می باشد ؟
۲٫ چند مدت است که ازدواج کرده اید؟
۳٫ سال قبل دلیل پشیمان شدن شما چه مواردی بوده است؟
۴٫ دیدگاه همسرتان در مورد درخواست مهریه از سمت شما و خودش چه می باشد؟
به این سوالات پاسخ بدهید تا باهم بیشتر صحبت کنیم.
۵ ساله ازدواج کردیم.همدیگر رو دوست داریم اما تا الان همش من برای حفظ زندگیمون تلاش کردم حتی الان که داریم جدا میشیم فقط میگه دوستت دارم و حاضر نیست از حرفش کوتاه بیاد من چون دوستش داشتم دوباره برگشتم تا بیشتر فکر کنیم حتی با هم پیش مشاور رفتیم اما حرف کسی رو قبول نمیکنه.پارسال هم که من پشیمون شدم بخاطر این بود که دوستش داشتم و نمیخواستم زندگیم بهم بخوره باهم قرار گذاشتیم همه چیز رو فراموش کنیم و زندگی کنیم اما الان میگه من نمیتونم فراموش کنم ولی اگه مهریه تو ببخشی میتونم فراموش کنم.
دوست عزیز با توجه به توضیحات شما نیاز است در آرامش با ایشان صحبت کنید و دیدگاه واحساسات خودتان را با ایشان به اشتراک بگذارید تا دیدگاهای ایشان را نیز بشنوید و هردویتان با کمک یکدیگر برای ادامه مسیر زندگی و یا قطع آن تصمیم گیری داشته باشید.
در هرصورت طلاق نیز می تواند مشکلاتی را برای فرد ایجاد کند که نمی توان این موارد را نادیده گرفت و نیاز است به این موارد توجه داشته باشید .