5
مشکل با همسر
سلام من خانم ۳۴ساله م ۵سال ازدواج کردم یه دختر ۱ساله دارم،شوهرم از ابتدا اهل ابراز احساسات نبود ،این موضوع منو آزار میداد،چون من احساساتیم،اخیرا بعد بچه دار شدنمون خیلی سردتر شده به طوریکه تو این ۲ماه اخیر ما روزی چند کلمه به اجبار حرف میزنیم،حرفامو کوتاه و بی حوصله جواب میده اصلا محلم نمیذاره،جلوی من یه عالمه به دخترم ابراز احساسات میکنه وقتی بهش میگم چرا به من نمیگی اهمیت نمیده،حس میکنم منو نمیخاد،حتی نگاهمم نمیکنه،من تو این ۵سال با همه اخلاقاش ساختم،اوایل خیلی قهر میکرد اما همیشه من پیشقدم بودم اما الان چند روزه دیگه منم بهش کار ندارم از رفتاراش خسته شدم افسرده شدم نمیدونم چیکار کنم😔😔
سلام به شما دوست عزیز
نیازها و احساسات شما قابل درک و احترام می باشد و اینکه شما توقع داشته باشید همسرتان به نیازهای شما پاسخ بدهند خب یک توقع کاملا طبیعی می باشد .
بهتر است در این مسیر بدون مقایسه خودتان و سرزنش کردن همسرتان با ایشان در زمان مناسبی صحبت کنید و دلیل این رفتارها و قهرها و یا ناراحتی و عصبانیتی که به نظر می رسد ایشان تجربه می کنند را جویا شوید چون تا زمانی که ندانیم همسرتان چه احساسات و افکاری را تجربه می کنند نمی توانید در این مسیر برای تغییر و بهبود این شرایط گام بردارید .
دقت کنید که اگر شما نیز رفتارهای اشتباه مشابه ایشان مانند قهر کردن را داشته باشید این مسیر سازندگی خود را از دست می دهد و نمی توان نتیجه گیری داشت پس بهتر است در احترام و بدون به دنبال مقصر بودن با یکدیگر صحبت کنید و نیازها و احساسات یکدیگر را بیشتر بشناسید و به آن پاسخ بدهید .
در این مسیر بهتر است یک دوره زوج درمانی را تجربه کنید تا بتوانیم در این مسیر به شما و ایشان کمک کنیم تا شرایط بهتری را تجربه کنید .
حتی اگر همسرتان حاضر به شماوره نمی باشند بهتر است شما برای بررسی و بهبود شرایط روحی خودتان در این مسیر اقدام کنید .
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۷۸۳
من تا حالا بارها باهاش صحبت کردم کاملا هم با مهربونی صحبت کردم و دلیل رفتاراشو پرسیدم اما انگار رفتاراش از نظرش کاملا طبیعیه و من اشتباه میکنم،همیشه میگه من خوبم رفتارم عادیه وقتی بهش میگم بهم محبت کن ۲روز خوب میشه اما باز میشه همونی که بود،واقعا از زندگی ناامیدم کرده هیچ دلخوشی ندارم نمیدونم چی کار کنم
در این حالت بعد شخصیتی همسرتان نیاز به بررسی دارد و در این مسیر برای اینکه بتوانیم به ایشان و شما کمک کنیم نیاز است که به صورت حضوری به زوج درمانگر مارجعه کنید چون اگر مشکل از بعد شخصیتی ایشان باشد نیاز به طی کردن پروسه درمانی برای ایشان و طی کردن جلسات زوج ردمانی برای هردوی شما جهت یک سری اموزش های رفتاری و درک بهتر نیازهای یکدیگر می باشد .
حرف شما کاملا منطقیه اما شوهر من اصلا اعتقادی به مشاوره نداره و مطمنم هیچ وقت راضی نمیشه بیاد مشاوره☹☹من حس میکنم دوسم نداره،منم سرد شدم دلم واسه دخترم میسوزه،خیلی خسته م ،خیلی به مردن فکر میکنم،زندگی سرد و کسل کننده ای داریم،هیچ راه حلی نیس یعنی؟
با سلام خدمت شما دوست عزیز
احساس ناراحتی و ناکامی شما کاملا قابل درک است.
مشکل شما نیاز به بررسی بیشتری دارد و اگر همسر شما به دخترتان ابراز احساسات کلامی دارند یعنی این شیوه را بلد هستند.
درباره اینکه تا کنون چگونه در مسیر حل این مشکل اقدام کرده اید و چگونه برای رفع نیازها و خواسته هایتان تلاش کرده اید هیچ توضیحی ندادید.
اما دقت داشته باشید که معمولا در اینگون مواردی که افراد خواسته هایی دارند که برآوررده نمی شوند برای پیگیری آنها به رفتارهایی از قبیل سرزنش کردن، قضاوت کردن، برچسب زدن، قهر کردن، غر زدن، توهین و تحقیر، تهدید کردن، پرخاشگری و حتی باج دادن و این قبیل رفتارهای کنترل گرانه متوسل می شوند تا طرف مقابلشان را مجبور کنند مطابق میل و خواسته آنها رفتار کنند.
در حالی که اینگونه رفتارها هرگز به همراهی و مشارکت طرف مقابل ما، هر کسی که باشد، منجر نخواهد شد و به مرور زمان افراد ر از چشم یکدگر خواهد انداخت و آنها را روز به روز از یکدیگر دورر و رابطه ها را سردتر خواهد کرد.
چرا که هر فردی درون رابطه نیازمند دریافت توجه و احساس ارزشمندی است و اگر ما پیامهایی مبنی بر اینک تو نمی دانی تو نمیفهمی یا تو کافی نیستی به آنها بدهیم حتما در مقابل ما قرار خواهند گرفت به جای اینکه در کنار ما قرار بگیرند.
و اینگونه رفتارها هم همگی چون با نیت تغییر دادن رفتار طرف مقابل انجام می شوند محکوم به شکست هستند چرا که هر کسی نیاز دارد بر اساس فکر و نظر خود رفتار کند واستقلال رای و عقیده داشته باشد و که کسی از هر گونه تحمیل و اجبار و احساس فشار گریزان است.
بنابراین اگر شما هم تا کنون به این طریق تلاش کرده اید تعجبی ندارد که به نتیجه ای نرسیدید و حتی رابطه ما خرابتر هم شده باشد.
البته این مطلب هرگز به این معنا نیست که شا مقصر هستید بلکه به این معنا است که هر کسی در رابطه و در شکل گیری شرایط سهم و نقشی دارد و چون اکنون شما مخاطب ما هستید و درخواست راهنمایی و کمک کرده اید، و چون هر کسی فقط اراده و اختیار رفتار خودش را دارد و می تواند خودش را تغییر دهد و رفتار خودش را مدیریت و کنترل کند و این تصور که ما بتوانیم کسی را تغیر دهیم یا او را مقاعد کنیم بر خلاف میل باطنی اش رفتار کند کاملا اشتباه و غیر واقع بینانه است.
پس اگر بخواهیم خواسته شما را به عنوان یک خواسته درونی، یعنی متمرکز به خودتان، و دست یافتنی و واقع ببینانه باز تعریف کنیم می توانیم اینگونه مطرح کنیم که در واقع شما می خواهید رابطه بهتر و صمیمی تر و با کیفیت تری با همسرتان داشته باشید.
که ر این صورت با تمرکز بر نقش و سهم خودتان باید از خودتان بپرسید چگونه می توانید این صمیمیت را ایجاد کنید و با انجام چه رفتارهایی می توانید در ایجاد و حفظ رابطه خوب تلاش موثری انجام ددهید و به جای موضع منفعلانه و قربانی خودتان برای آن اقدام موثر فعلانه انجام دهید.
یکی از این اقدامات مدیریت یا حل موثر مشکلات و اختلافات بین فردی است که بسیار هم رایج هستند مانند همین مشکلی که شما مطرح کرید.
یکی از رفتارهای موثر و در واقع شاید تنها راهی که برای حل اختلافات بین افراد وجود دارد گفتگو کردن و صحبت درباره آن مشکلات است.
البت نه با نیت اثبات حقانیت خودمان و به کرسی نشاندن حرف و نظر خودمان که در این صورت جز دلخوری و ناراحتی حاصلی نخواهد داشت.
ولی اغلب هم همین کار را انجام می دهند و اسم آن را هم گفتگو و صحبت کردن می گذارند در حالی که صرفا یک مشاجره و جر و بحث است که حاصلی هم ندارد و مخرب است.
این در حالی است که گفتگوی موثری که مد نظر و مورد صحبت ما است افراد بدون ترس از قضاوت منفی از سوی طرف مقابل و یا هرگونه واکنش منفی دیگر، درباره افکار و نظرات و احساساتشان با یکدیگر صحبت می کنند و کاملا شفاف و صادقانه خواسته و انتظاراتی که در مورد آن مسئله مورد گفتگو از یکدیگر دارند را مطرح می کنند.
طرف مقابل هم به صحبت های طرف مقابل با نیت و هدف فهمیدن نقطه نظرات و ادراک او با دقت گوش می دهد و حتی در مواردی همدلی خود را هم ابراز می کند تا طرف مقابل بداند درک و شنیده شده است و از این طریق احساس ارزشمندی دریافت نماید.
در چنین شرایطی افراد حس خوب دریافت می کنند و حس خوب هم می دهند و به این ترتیب در فضای صمیمانه و همدلانه ای قرار می گیرند که زمینه ساز مشارکت و همکاری با یگدیگر می شود نه مقابله کردن.
همانطور که حتما خودتان هم متوجه شده اید این فرایند در عین سادگی یک مهارت است که باید آن را آموخت و از طریق انجام دادن مداوم و تمرین کردن به دست آورد.
حتی گاهی پیش نیازهای دیگری دارد مانند مهار همدلی دادن و یا مهارت مدیریت خشم و مدیریت احساسات منفی که باید بر روی این مهارتها هم کار کرد.
چرا که اگر ما نتوانیم احساسات منفی و یا افکار منفی خودمان را به درستی مدیریت کنیم نمی توانیم خودمان را در فضای همدلی قرار دهیم و یا بدون مدیریت موثر خشم خودمان، نمی توانیم جلوی خودمان را برای ابراز پرخاشگری بگیریم چون در واقع بلد نیستیم و از مسیر دررست منحرف خواهیم شد.
با توجه به تمام این موارد و با توجه به اینکه به احتمال زیاد اتفاقات و رفتارهای مخربی که درون رابطه شما انجام شده باعث صدمه زدن به رابطه شما شده و نیاز به بررسی و ارزیابی دارد، به شما توصیه می شود در اسرع وقت به یک زوج درمانگر مراجعه کنید تا بتوانید در مسیر ترمیم رابطه و افزایش کیفیت زندگی مشترکتان اقدامات موثرتری انجام دهید و هر کسی با انجام درست سهم و نقش خودش درون رابطه به بهبود رابطه تلاش کند و خودش را در این راستا متعهد بداند.