مشکل در ازدواج
با سلام
پسر 29 ساله ای هستم و از سال گذشته با شخصی در ربات همسریابی اشنا شدم بعد از یکی دو هفته صحبت در مورد خواسته ها و علایق توافق کردیم ب خانواده هامون بگیم و اینطوری شد ک بخواستگاری ایشون رفتم و ایشون هم توجه زیادی ب من داشتن ینی احساس میکردم پایبند و دوستم داره منم همینطور. گاهی حس میکردم ک چیزی توجهشو جلب میکنه و یا ناراحته و توی خودشه اما بهم نمیگفت. چیزهایی ک بهم گفته در اوایل اشنایی این بود که نامزدی داشته ک ایشون رو کتک زده و خیانت میکرده و ایشون هم طلاق گرفته . منم چون تا قبلش یه دوره افسردگی داشتم بابت درد کمرم ک باعث خونه نشینیم شده بود برا همین با همه وجودم سعی میکردم یه ذره هم ناراحتی نکشه. ارتباط ما عمیقتر شد و وقتی خونشون مشهد بود میرفتم خونشون و میدیدمش خلاصه عاشقانه لحظه شماری میکردم ببینمش براش گل بخرم و قدم بزنیم.بعد از اینکه خونشون رو بردن گلبهار و من هم دنبال کار بودم و چنجا رفتم ک خانوادش گفتن خوب نیس منم و منم کارگری روزانه میرفتم تا اینکه ب من گفتن بیام گلبهار و سر ساختمانشون کار کنم تا زمان استخدامی نیروی هوایی چون پدرش سرهنگ بازنشسته ارتش بود روزا صبح تا عصر کار میکردم و شب هم همانجا میخوابیدم در این بین میدیدم ک دخترخانوم رفتارشون بیشتر تغییر کرد هر چن ک میرفتیم خرید و میدیدمش و با همه کم پولیم سعی میکردم خوشحالش کنم. ی روز بعد از ظهر پیامکی از طرفش اومد ک گفته بود بیا عشقم پارک ببینمت. ایشون عادت داشتن تا صبح بیدار باشن و بیشتر موقع ها به من میگفتن خوابم میاد بریم بخوابیم اما بیدار بود😢 غروب ک رفتم خونشون ب من یه فیلم ضبط شده از یه ساعت و نیم بعدش نشون داد ک اره برا ازمایشت فرستادم ک چه واکنشی نشون میدی.منم باورش کردم. کم کم بیشتر از من فاصله گرف بیشتر عصبانی میشد التماسش میکردم اشک میریختم اما اون اشوب بود. من رفتم ازمون نیروی هوایی تهران اما قبول نشدم هیچ امار رسمی منتشر نمیشه.برگشتم خونه برا جواب .باباش گفته بود شرطم قبولیته. با این من دلبسته بودم ب هر دری زدم دوباره برا نیرو دریایی رفتم. در ابتدا قبل از اشنایی با ایشون بهش گفته بودم با چن نفر اشنا شدم اما هر کدومشون حاضر نبودن بخانوادشون اطلاع بدن و بعد مدتی گفتن خبر از خواستگار دادن.منم تمام ریز مکالماتمو در ابتدا بهش داده بودم. همین موضوع رو پیش میکشید اونقدی ک اشکم در می اومد یبار گفتم چیکار کنم باورم کنی گفتم دستمو داغ کنم با حرف اول اسمت اونم گف اره منم اشک ریزان رفتم از سیمهای الموتور بندی ساختمون داداشم برداشتم بعد از نیمه شب بود چن بار دستمو داغ کردم خیلی توی سینم درد بود همینم باعث شد رد شم. یه چیزی یادم رف این بود ک از ابتدا میگف ب یه سیمکارتم ن زنگ بزنم ن اس بدم منم گفتم باش. وقتی سر ساختمون بودم ازش خواستم سیمکارتشو در اختیارم بذاره چون خیلی حساس شده بودم بهم گفتش جارو برقی خوردش گمش کردم اما بعد از مدتی اومد تل گف مال زن داداشمه بهش پی ام ندی و کلا پاکش کن منم زیر نظر گرفتمش ک مشخص شد دروغ میگه عکس باتاپ از پشت گذاشته بود اکانتش… بهش التماس میکردم اما بد شد این وسط نگاه خانوادم و فامیلا ب کنار… دلم ک گیرش شد رو چطور خلاص کنم. گزینه برا ازدواج هس اما من چطور کنار بیام😢 میشه کمک کنین
سلام به شما دوست عزیز
احساسات شما قابل دک می باشد اما دقت کنید که این میزان آشنایی در شبکه های اجتماعی و در بیرون برای تصمیم گیری در مورد ازدواج کافی نمی باشد و بهتر است سعی کنید که در کنار احترام به احساسی که تجربه می کنید شرایط بیرونی را نیز مد نظر داشته باشید تا بتوانید تصمیم گیری بهتری داشته باشید .
درخواست این خانم برای برای داغ کردن اسم ایشان یک رفتار هیجانی می باشد و می تواند نشان دهنده مشکلات دیگری باشد بهتر است سعی کنید از اینگونه رفتارها خوداری کنید و بر اساس شرایط بیرونی تصمیم گیری داشته باشید .
این پنهان کاری هایی که شما بیان می کنید برای زندگی مشترک آسیب زا می باشد بهتر است در احترام احساسات و شرایط خود را به صورت رسمی با ایشان و خانواده در میان بگذارید و دیدگاه آنها را جویا شوید در کنار اینکه بهتر است خودتان نیز رفتارها و شناختی را که بدست اورده اید مورد توجه قرار بدهید تا بتوانید تصمیم گیری بهتری داشته باشید .
اما دقت کنید که نعهد در روابطی که از سمت خانواده ها اعلام شده است موضوع مهمی می باشد و بهتر است با نادیده گرفتن و یا به امید تغییر دادن فرد مقابل پیش نروید و در این مسیر در صورتی جدایی به خودتان فرصت پذیرش بدهید در کنار اینکه برای ادامه نیز بهتر است مشاوره پیش از ازدواج را دریافت کنید تا بتوانیم با بررسی همه جوانب به هردوی شما در این مسیر کمک کنیم.
با سلام خدمت شما
دوست عزیز به نظر خیلی آشفته و پریشان هستید و احساسات شما قابل درک است.
به اینکه در کل چه مدت با یکدیگر در ارتباط بودید اشاره ای نکردید ولی به نظر می رسد در این مدت هیجانات واحساسات پر رنگی داشته اید.
درباره انکه ایشان واقعا قصد و نیتشان چه بوده چیزی نمی دانیم ولی شاید در کل مردد بوده اند ولی نمی توانستند مستقیم بگویند.
اما مفهوم دوست داشتن از نظر شما مهم است و شاید بد نباشد کمی از سوی خودتان مورد ارزیابی قرار گیرد.
اینکه ما برای اثبات دوست داشتن کسی به خودمان آسیب بزنیم آیا واقعا نشانه دوست داشتن است؟
همچنین درست توضح ندادید که مشکل اصلی کجا بوده؟ عدم اعتماد ایشان به شما؟ عدم اعتماد شما به ایشان؟ مخالفت پدرشان؟ عدم موافقت ایشان برای ازدواج با شما؟
برقراری ارتباطی که در آن احترام و احساس ارزشمندی مبادله شود برای هر کسی لذتبخش بوده و احساس خوب، صمیمیت و نزدیکی ایجاد می کند.
شما در ابتدا باید با خودتان تکلیف را مشخص کنید که با در کنار هم گذاشتن تمام این موارد، آیا فکر می کنید ادامه زندگی و ازدواج با ایشان برای شما آینده خوبی خواهد داشت؟
تا چه اندازه ازدواج با ایشان برای شما ارزش دارد و تا چه اندازه می خواهید در این مسیر هزینه کنید (زمانی و عاطفی) و تا کجا حاضر به کنارآمدن با اینگونه تناقضاتی که مطرح کردید هستید؟
به نظر می رسد هنوز شرایط تشکیل زندگی مستقل را هم ندارید و در آن آزمون هم که قبول نشدید، آیا با این وجود ادامه دادن این رابطه بیشتر برای شما سود خواهد داشت یا زیان؟
برای اتخاذ تصمیم مناسب و اینکه بدانید چه مسیری برایتان مناسبتر است می توانید مشاوره تلفنی دریافت نمایید.
اگر هم تصمیم به جدایی داشتید باید مطالبی را درباره این دوران بدانید تا بهتر بتوانید با آن روبرو شده و آن را پشت سر بگذارید.
سلام دختر ۱۷ ساله هستم ،خاستگارم ۳۰سالشه ،هر دو همو دوست داريم و احترام زيادي براي همديگر مي گذاريم
درحال حاضر تنها مشکلي که وجود دارد اختلاف سني مااست ،به نظر شما ما مي تونيم زوج خوبي باشيم؟
سلام به شما دوست عزیز
احساسات هردوی شما قالب احترام می باشد اما دقت کنید که شما در سن نوجوانی قرار دارید و ممکن است بعد سنی برایتان در زمان فعلی معنا دهی نداشته باشد اما در آینده ممکن است با مشکلات زیادی روبرو شود در زمان فعلی در سن شما بیشتر بعد احساسی مورد توجه می باشد که بهتر است سعی کنید در کنار احترام به احساسات خودتان برای اینکه بتوانید این اختلاف سنی را مورد بررسی قرار بدهید به صورت حضوری با این آقا برای مشاوره پیش از ازدواج اقدام کنید تا با مصاحبه و تست های موجود سن تقویمی و سن رشدی هردوی شما بررسی شود و بتوانیم در این زمینه به هردوی شما برای پاسخ به نگرانیتان پاسخ دقیقی بدهیم.
درمسیر می توانید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۷۶۲