سلام خسته نباشید
من وهم عروسم در یک ساختمان دوواحده که دیوار به دیوارهم هستیم زندگی میکنیم ..الان سه ساله ک زندگی ام رو شروع کردم هیچوقت از ازار و عزیت های او درامان نبودم …خسته شدم دیگه..مدام درحال حرف بردن و اوردن به این خانه و ان خانه است باهرکس از فامیل ها که دوستی صمیمی برقرار میکنم جوری رابطه ان را بامن خراب میکند که طرف حتی حاظر نیست دیگر مراببیند …با وجودی که رابطه ام را ب طور کامل با او قطع کردم اما بازهم دست بردار نیست….دیگه داره ب من اسیب روانی وارد میکنه لطفا راه حلی پیش روی من قرار بدید من واقعا نیاز به کمک دارم….از مادرشوهرم هم کمک خواستم او فقط میگوید هم عروست بیماری حسادت دارد باهمه همینطوره……دیگه کم اوردم خواهش میکنم راهنماییم کنید…..تشکر