روزی که با همسرم اشنا شدم کچل بود بهش گفتم من تنها چیزی که برام توی ظاهر مهمه موی مرداست و دوسش دارم بدون هیچ مقاومتی گفت که مو میذاره و شش ماه بعدش رفت از این کلاه گیسا که به کف سر میچسبه و انگار موی طبیعیه هرید و گذاشت بعدم اومدخواستگاری و عقد و…شش ماه بعد عقد اومدیم خونه خودمون الان یه سال از اومدن خونه خودمون میگذره و عروسی دخترداییمه با وجود اینکه میدونست یهو اومد گفت دیگه سرم نمیذارم و خراب شده و اینا موهاشم از ته ته زد حالا فردا عروسیه و موهاشم کاملا رشد نکرده که اونو بذاره روی قسمتی که مو نداره یعنی معلوم میشه نمیدونم تنهایی برم عروسی با وجوذ اینکه خودمم تازه عروس حساب میشم و قراره خودمم عروسی بگیرم یا چون شوهرم نمیاد نرم و برامم این قضیه که قولی که بهم داده رو شکسته خیلی مهمه نمیخوام احساس کنه همیشه میتونه اینجوری بهم قول بده و بعد مدتی بشکنه