با سلام
من و همسرم بیش از چهار سال است که عقد کرده ایم. تابستان گذشته مراسم ازدواج برگزار شد و همیشه گرفتار مسئله کار و مشکلات مالی بود ایم. در حال حاضر ایران نیستیم. همسرم در یک دانشگاه مشغول تحقیق هستند و من به دنبال کار. در ایران ایشان دانشجو دکتری بودند و من استاد حق التدریس.
مشکل از ابتدا در رابطه ما عدم توانایی برای برقراری ارتباط کلامی صحیح بوده است. من خیلی زود عصبی می‌شوم. حوصله بحث ندارم و گاهی از الفاظ نامناسب استفاده میکنم!!! من علت را در کمبود مهارت خودم در صحبت کردن موثر با دیگران میبینم. تلاش میکنم منطقی با ایشان صحبت کنم اما ابتدا پرخاش کردم ام و این کار را برای صحبت منطقی سخت می‌کند. در حقیقت ایشان دیگر پس از آن گوش شنوایی ندارند.
از طرف دیگر ایشان عادت به شوخی های بسیار و دست انداختن اطرافیان دارند. ای من را کلافه می‌کند. بخصوص اینکه گاهی فرق شوخی و جدی را نمی‌شود تشخیص داد، در حقیقت گاهی برای کم کردن اثر حرف جدی میگویند شوخی بود. البته این برداشت من است و ایشان قبول ندارند.
نکته دیگر اینکه ایشان در مشکلات از لفظ همیشه و هیچ وقت استفاده می‌کنند که این من را صدچندان عصبانی می‌کند. مثلا میگویند هیچ وقت به صحبتشون گوش نداده ام و….کلا بار معنای کلمات برای ایشان بی ازچرزش و برای من خیلی مهم است.
سپاسگزار خواهم شد اگر راهنمایی بفرمایید