سلام من دختری بیست وسه ساله ازاصفهان هستم که دوماه پیش باپسری سی ساله ترک ازتهران از طریق تلگرام اشنا شدم که ادعا میکند منوخیلی دوست دارد وعاشقم از ایدی تلگرامه منوزده وجون منوپسندیده از روی عکس امده وبهم پیام داده و میخواهد بیاید خواستگاری ولی جون باهاش حرف زدم دوبار ودیدم لهجه ترکی دارد یکمی دلزده شدم وجون همه ادم های دوروبرم دراینده به حرف زدن اش میخواهند بخندن واین منوناراحت میکنه واز ان طرف مادر خیلی مخالفت میکرد قبلا که فارس باترک نمیتونه بسازه ودارای درک مشترک نیستن وجون خودش باپدرم که ترک است مشکل دارد وجر وبحث میکند میگوید ممکنه توهم مشکل داشته باشی ترک ها نمیفهمن ودرک ات نمیکنن و…… ولی تصمیم برای اومدن ان هاروهم گذاشته برعهده خودم ومن نمیدونم باید چیکارکنم تودوراهی ماندم واز اون ورهم جون خیلی وقت هست دوست داشتم ازدواج کنم وخواستگار نداشتم میگم شاید خداسرراهم گذاشته این کیسو ومیترسم مثل عمه ام نتوانم ازدواج کنم جون کسی مرانمسپسندد که به خواستگاری ام بیاید