سلام خسته نباشید. من با پسری یک سال و چند ماه هست که آشنا ام و به هم علاقه پیدا کردیم به طوری که قصدمون ازدواجه… فقط از روی احساسات اینو نمیگم من این پسر و میشناسم و مطمئن هستم که به هم میخوریم چون اخلاقامون از همه نظر مثله مذهبی و اعتقادی شبیه هم هستش همین طور رفتار و فکر هامون… ایشون از همون اول آشنایی قصدشون ازدواج بود ولی من کم کم تصمیمم برای ازدواج جدی شد ولی به هر حال الان آرزوی قلبی جفتمون همینه خانواده پسر هم در جریان هستن و راضی ان حتی من با اونا در تماسم و خیلی منو دوست دارن… متاسفانه مشکل خانواده و پدر من هستش… مادرم از ارتباط بین من و پسر مطلع هست ولی خیلی راضی نیستش و به احتمال خیلی زیاد پدرم هم راضی نیستن در هر صورت چند هفته دیگه مامان این آقا پسر برای مطلع کردن پدرم و در واقع خواستگاری قصد دارن با پدرم تماس بگیرن… پدرم همیشه دوست داره من با پسری با تحصیلات عالیه و خیلی پولدار و خارج از کشور رفته ازدواج کنم در حالی که این آقا پسر تحصیلات نداره ولی تا چند ماه دیگه شغل نسبتا خوبی و پر درآمدی راه میندازه و نه من نه ایشون به مسافرت خارج علاقه ایی نداریم… و پدرم همیشه دوست دارن که من در سنی ازدواج کنم که هم شغلی برای خودم داشته باشم و هم دانشگاه رفته باشم ولی الان سنم یکم پایینه… من معتقدم من و شریک زندگیم باید با هم زندگی مون رو بسازیم و موفق بشیم به چیزایی که میخوایم برسیم و من در وجود پسری که قصد ازدواج باهاش و دارم این قدرت و شهامت و میبینم که میتونه منو به جاهای خوب برسونه و خوشبختم کنه و از این بابت مطمئنم
درخواستم از شما اینه کمک کنین و بهم بگین چطور پدرم رو راضی کنم تا ما به هم برسیم و ایشالله خوشبخت بشیم…من و عشقم فقط میخوایم فعلا بابام از ارتباط داشتن ما راضی باشه و در جریان باشه تا مشکلی پیش نیاد و کم کم با کمک هم زندگی مون رو بسازیم و بریم سر خونه زندگی خودمون چون تواین وضعیت مالی به این زودی و راحتی نمیشه خونه و زندگی ساخت…
ممنون میشم کمکمون کنین با تشکر فراوان