با سلام و خسته نباشید
من ۲ ساله که ازدواج کردم ،قبلش ۶ سال با همسرم دوست بودم و همدیگه رو خیلی دوست داریم و با تمام مشکلات و مخالفت های خانواده ها خلاصه همه رو راضی کردیم و ازدواج کردیم.ما همدیگه رو خیلی دوست داریم ولی به دلیل مشکلات زیاد کاری و مالی که بعد ازدواج واسمون پیش اومد کلی شکسته شدیم و بحث و جدال هامون شروع شد ،جوری که تمام حرمت های بینمون شکست و مدام دعوامون میشه و جفتمون به شدت پرخاشگر شدیم. مشکل بزرگمون اینه که حرمتهای بینمون شکسته ، دعواهای لفظی شدیدی با هم داریم ،حتی گاهی دعواهامون به درگیریهای بدنی هم کشیده میشه .
مشکل بزرگ من اینه که چند وقته انگار تمام انرژیم رو از دست دادم و به شدت احساس افسردگی میکنم،حتی تو روابط زناشویی هم کاملا سرد شدم و کلا هیچ انرژی حتی برای انجام کارهای روزمره هم ندارم و فقط غروبها که از سرکار میام خونه دلم میخواد بخوابم و هیچ کاری انجام ندم،دلم خیلی برای خونه پدری و نداشتن مسئولیت تنگ شده
توی یک سال اخیر به خاطر کار مجبور به مهاجرت شدیم و الان از خونواده هامون دوریم و من خیلی دلتنگی میکنم ،واقعا حس میکنم تنهام و هیچ دوست جدیدی تو این شهر ندارم و حتی با همکارام زیاد ارتباط برقرار نمیکنم،چون طرز فکرم کامل باهاشون متفاوته و بعضی هاشون اصلا آدمهای درستی نیستن،واسه همین خیلی تنهام و گاهی از ادواجم پشیمون میشم ،چون به خاطرش مجبور به مهاجرت و دوری از خانواده شدم و مجبورم شرایط سخت مالی رو تحمل کنم
هیچ انگیزه ای برام نمونده،لطفا کمکم کنید.