میخوام خودمو بکشم ولی کمک میخوام
سلام
من ۲۲ سالمه و دخترم….
تو یه خانواده ۶نفره (سه تا پسر و من) زندگی میکنم
از وقتی یادم میاد تو خونه کتک خور دوتا از داداشام بودم و پدر و مادرم همیشه از اونا پشتیبانی کردن و من همیشه مقصر بودم
حال روحیه خوبی ندارم
همیشه سعی کردم با وجود هر سختیی بخندم و ادامه بدم
ولی الان دیگه نمیتونم
امروز دوباره کتک خوردم و مادرمم روم دست بلند کرد:)
به نظر خانوادم من باید کتک بخورم ولی بی احترامیی به برادر بزرگترم نکنم🙈
من وقتی راهنمایی بودم بهم تجاوز شده و حتی به خاطر خانواده ی کوته فکری که دارم نتونستم با کسی در میون بذارمش
و مجبور شدم تنهایی این بارو به دوشم بکشم…
همون موقع مادرم سرطان پستان میگیره ولی من اصلا حالم خوب نبود…
دوستام میومدن پیشم میموندن
چون دچار توهم شده بودم و همش خیال میکردم دوروبرم کسی هست!
مادرم میگه چون من مریض بودم و تو دوستات میومدن پیشت من ازت متنفرم🙈
مادرم هیچی نمیدونه
من به کسی راجبه دردام نمیگم و نگفتم که اذیت نشن🙈
حالم اصلا خوب نیست
و واقعا تصمیم دارم خودمو بکشم
میشه کمکم کنین؟
من فقط بخاطر برادرم نمیتونم تصمیم نهاییمو بگیرم
برادرم کوچیکه و تنها امیدش و کسی که داره منم
اونم شرایط روحی خوبی نداره
من میترسم
راستی
من خیلی پیشه روانپزشک و… رفتم
شدیدا مشکل اعصاب دارم
و افسردم
و از خانواده ی به شدت پولداریم متاسفانه😔
برادرام تحصیل کردن و اولیش ازدواج کرده
دومی ۳۰ سالشه
و کوچیکه ۱۹
با سلام خدمت شما
دوست عزیز مطالبی که عنوان کردید بسیار تاثربرانگیز بود.
هرکسی این حق را دارد که در کنار خانواده اش احساس امنیت کند و از اطرافیان احساس ارزشمندی دریافت کند.
متاسفانه اینگونه رفتارهای پرخاشگرانه و توهین آمیز برای هرکسی ناراحت کنند و آزاردهنده است.
ظاهرا تجربیات منفی زیادی را پشت سر گذاشته اید و احساسات شما در این زمینه کاملا قابل درک است.
با این شرایط طبیعی است که احساسات منفی داشته باشید.
اما خیلی خوب است که در همین اوضاع برادرتان را دارید و می توانید برای یکدیگر همدم و حامی یکدیگر باشید.
خودکشی گزینه ای است که در مواقعی که افراد احساس عجز و ناتوانی می کنند و امیدی به بهبود اوضاع ندارند، گاهی به ذهنشان می آید اما واقعا تنها گزینه و بهترین گزینه نیست.
نمی دانیم تا به حال برای محافظت و مراقبت از خودتان چه اقداماتی انجام داده اید اما حتما گزینه های بهتری هم برای انتخاب وجود دارند.
در ابتدا باید خلق پایین در شما کمی درست شود تا ذهنتان گزینه های بهتری را بیابد.
افسردگی اختلالی است که در تمام جهان افراد بسیاری درگیر آن بوده اند و با دریافت رواندرمانی توانسته اند بهبود بیابند پس شما هم بهتر است امید خودتان را از دست ندهید و برای حال خوب خودتان تلاش کنید.
درست است که شرایط بدی دارید و خیلی خوب می شود اگر پدر و مادر شما کمی آگاهانه تر و پخته تر رفتار می کردند.
اما خب چه می شود کرد؟ وقتی که ما خودمان پدر و مادرمان را انتخاب نکرده ایم.
احتمالا آنها هم مسائل و مشکلات خودشان را دارند و از ضربه و آسیبی که با رفتارشان به شما وارد می کنند آگاهی ندارند وگرنه چنین نمی کردند.
به شما توصیه می شود هرچه سریعتر برای دریافت درمان اقدام نمایید تا در ابتدا کمی خلق شما تنظیم شود و راهنمایی های لازم در این زمینه را دریافت کنید.
سپس با برنامه توانمندسازی خودتان هم می توانید به خودتان کمک کنید که چگونه در این شرایط کمترین آسیب را ببینید و بتوانید روی پاهای خودتان بایستید و به این ترتیب هم الگوی خوبی برای برادر کوچکترتان باشید و هم از او حمایت کنید.
در این شرایط بحرانی کشور مشاوره ها به صورت غیر حضوری و تلفنی صورت می گیرند که می توانید اطلاعات بیشتر را در سایت و یا از طریق همکاران جویا شوید.
متاسفانه چون این موقعیت تو خونمون پیش اومده من هیچ پولی ندارم که برای رفتن یا درمانه خودم استفادش کنم
مجبور شدم خودمو تو اتاقم حبسکنم که هیچکدومشونو نبینم
الان مامانم بهم اس ام اس داده که : بیشرف تو منو زدی و به برادر ۳۰ سالت حمله کردی
من اصلا یادم نمیاد مامانمو زده باشم
من وقتی داداشم با بالش زد تو صورت عمل کردم حمله ی عصبی بهم دس داد
نفهمیدم دارم چیکار میکنم
فقط یادمه برا اولین بار پاشدم که نذارم منو بزنه
ولی همون لحظه سیلی که مامانم زد صورتمو گرم کرد
نمیدونم چیکار کنم
میشه کمکم کنید که یه متن برای مادرم بفرستم؟
که بفهمه کاره اونا اشتباهه و نه من؟
من خسته شدم😔
هیچکسو ندارم که ازشکمک بگیرم
مامانم میگه من احمقم و نادثن و بی حیا که وقتی داداشم میاد
جلوش دراز میکشم
مگه دراز کشیدن بده؟
من از حموم در میام و وقتی میخوام برم اتاقم از دادشم فوش میخورم که چرا با حوله(تن پوشه کامل)منو دیده😔
و مادرمم هرچی دلش میخواد بهم میگه و طرفداریشو میکنه
مادرم نمیدونه که چرا من نمیتونم به بابام و برادرام محبت کنم
شما بودین میتونستین محبت کنین؟
درکت میکنم منم درست مثل تو هستم البته پدر و مادرم فوت شده ولی پدر بزرگ و مادر بزرگم تو خونه حبسم کردن نمیزارن یکم برم بیرون یه هوا بخورم فقط فوشم میدم میگن باید درس بخونی وگرنه کتک میخوری افسرده شدم میخوام خودکشی کنم
منم دقیقا مثل توام و فقط مجبورم ادامه بدم…
خستم
دوست عزیز من تورو کاملا درک میکنم منم یه وضعیتی مثل شبیه تو دارم ولی مشکل من اینه که من دوست ندارم ادامه به زندگی کردن بدم ولی چون سن کمی دارم از خودکشی میترسم ولی یکم بزرگتر بشم حتما این کارو باید انجام بدم چون واقعا میلی به ادامه دادن ندارم
رستا امیدوارم دوام اورده باشی تو دختر خوبس هستی تو هیچ کار اشتباهی نکردی تو مستحق این رفتار خانوادت نیستی من فقط میتونم بگم به خدا توکل کن ارتباط معنویت رو با خدا بیشتر کن محبتت رو بیشتر به خانوادت نشون بده مثه بغل کردن مادر هدیه گرفتن برای برادرات و توضیح دادن احساساتت اینکه گفتی خیلی چیزارو تو خودت ریختی اصلا کار خوبی نیست هیچ ایرادی نداره به مادرت توضیح بدی توضیح دادن خیلی وقتا از سوتفاهمات جلوگیری میکنه