نارضایتی از ازدواج
سلام
من یه پسر 24 ساله هستم در سن 18 سالگی به اجبار مادرم بعد از فوت پدرم ازدواج کردم با دختری 18 ساله
بنده در ابتدا شرایط مالی بسیار خوبی داشتم و خانمم هم خیلی راضی و خوشحال بود
منم چون پول داشتم مشکلات رو یه جورایی خودم حل میکردم و فشاری بهم وارد نمیشد
بعد 4 سال که وضعیت اقتصادی کشور بهم ریخت و تورم شدید شروع شد ماهم ورشکست شدیم و با زور و بد بختی بدهی هارو دادیم تقریبا به صفر رسیدیم
با اخرین ریال های پولمون جمع کردیم و از کشور رفتیم
الان متاسفانه رفتار خانمم بسیار تند شده و همش توهین میکنه و همش به من میگه تو هیچی نیستی خیلی سعی کردم باهاش حرف بزنم و بگم که کارش اشتباهه اما قبول نمیکنه، دیگه به هیچکدوم از وظایفش هم عمل نمیکنه و هرچی بهش میگم فقط میگه : زندگیم خیلی خوبه فلان کارم بکنم! کلا خیلی بی ادب شده و بی احترامی هاش قابل تحمل نیست کلا دیگه احترامی بینمون نمونده فحاشی هم میکنه
یک بچه ناخواسته هم داریم که فقط بخاطر این بچه داریم همدیگرو تحمل میکنیم
این خانم خودش از خانواده پول داری نبود اما وقتی به خونه من امد و همه چی براش حاضر بود الان انتظاراتش بالا رفته، چون الان هم زندگی بدی نداره و خدا به من کمک کرد تا اینجا درامد قابل قبولی داشته باشم اما نه در حد زندگی که قبلا داشتیم ( ماشین خارجی، خونه 190 متری فاز 1 مهرشهر کرج و 2 تا مغازه و …. )
یعنی زندگی الانمون هم ارزوی خیلیاست ولی دیگه تحمل این خانم و این رفتارشو ندارم از یک طرف بخاطر بچه هم راضی به جدایی نیستیم
نمیدونم چه خاکی به سرم بریزم
با سلام خدمت شما
دوست عزیز احساس ناراحتی و ناکامی شما با توجه به مواردی که مطرح کردید کاملا قابل درک است.
مسلما چنین شرایطی برای هر فردی ناراحت کننده است و رفتارهای قضاوتگرانه و سرزنش آمیز و تحقیر و توهین و قهر و بی توجهی و رفتارهای پرخاشگرانه همگی جزو رفتارهای مخربی هستند که به شدت باعث تخریب رابطه می شوند.
بنابراین تعجبی ندارد که شما اکنون اینگونه ناراحت و ناراضی هستید و نسبت به ادامه ای رابطه دچار تردید شده اید.
البته به اینکه شما در مقابل رفتارهای ایشان چه رفتاری انجام می دهید اشاره این نداشتید.
اما توجه داشته باشید که اگر شما هم متقابلا بخواهید همین رفتارها را در پیش بگیرید به نابودی رابطه تان کمک کرده اید.
بهتر است سعی کنید از طریق گفتگو مسائلتان را حل و مدیریت کنید چرا که تنها شیوه موثر برای اختلافات بین فردی گفتگو است.
گفتگویی که در آن افراد آزادانه بتوانند درباره افکار و برداشت و احساسات خودشان صحبت کنند و حتی همدلی دریافت کنند و بعد به راحتی و خیلی صریح خواسته ها و انتظارتشان را برآورده کنند.
چنین گفتگویی که مد نظر ما است اگر در آن هیچ گونه قضاوت منفی و یا سرزنش و توهینی وجود ندارد و اگر به درستی انجام شود افراد به سمت حل مساله هدایت می شوند تا در نهایت بر سر یک گزینه ای که مورد نظر هر دو طرف باشد توافق صورت گیرد و به نوعی رضای نسبی هر دو نفر را در پی خواهد داشت.
مسلما این خودش یک مهارت است و اینکه مهارتهای پیش نیازی هم هستند مانند مدیریت هیجانات منفی و با توجه به اینکه رابطه تان تا حد زیادی تخریب شده است، بهتر است برای دریافت راهنمایی بیشتر از یک زوج درمانگر کمک دریافت کنید تا به ترمیم و بازسازی رابطه تان بپردازید.
مسلما این اوضاع اگر به همین شیوه ادامه پیدا کند سلامت روان هر سه شما در معرض آسیب جدی قرار خواهد گرفت.
ایشان هم باید این پیام را دریافت کنند که بهتر است برای رسیدن به خواسته هایشان از شیوه های موثرتری استفاده کنند و اینگونه رفتارها فقط ناراحتی ایجاد می کند.
و اینکه رابطه خوب و با کیفیت ساختنی است و هر یک از طرفین باید سهم و نقش خودش را در این میان یافته و آن را به درستی انجام دهد و مسئولیت رفتارش را به عهده گیرد و برای تغییر در جهت حفظ و بهبود کیفیت زندگی مشترک به سهم خودش اقدامات موثری انجام دهد.
سلام مجدد ممنون از پاسخ شما
رفتار بنده در اوایل ارام و به طوری بود که خانم را درک که شرایط سخت است و حق دارد و سعی بر این داشتم که ایشان را ارام کنم و امیدوار به اینده، و هر بار قول ساختن اینده ای بهتر را به ایشان میدادم ولی متاسفانه جوابی دریافت نکردم تا اینکه روان بنده هم بهم ریخت با اینکه از بچگی در نعمت بزرگ شدم اما بعد از ورشکستگی سعی کردم روحیه خودم را از دست ندهم و به خودم قول دادم که اینده ای عالی خواهم ساخت و سخت در حال تلاش هستم
اما متاسفانه خانمم هیچ باوری به اینده ندارد و با اینکه همه چیز روز به روز بهتر میشود رفتار ایشان بدتر میشود و فقط بنده را سرزنش میکند طوری که انگار تورم ۳۰۰درصدی کشور و فروش نرفتن اجناس کار ما و برگشت خورد چک ها تقصیر بنده بوده در صورتی که در صنف ما ۹۹درصد زمین خوردند حتی کسانی که از زمان قبل از انقلاب در حال فعالیت بودند و بنده حتی گوشی موبایل خود را برای نگه داشتن کار خانوادگی فروختم اما متاسفانه ایشان هیچ درکی نداشتند و مدام به کار خود ادامه دادند متاسفانه نگران روان کودکم هستم روان من که تعریفی ندارد همچنین ایشان زبان بلد نیست که به مشاوره مراجعه کنیم و اصلا قبول هم نمیکند بصورت تلفنی این کار را با ایران انجام دهیم خودم بار ها به مشاوره در شهری که هستیم مراجعه کردم و نتیجه درستی نگرفتم به این دلیل که خانم حاضر نبودند و مشاور حضور ایشان را الزامی میدانند اما ایشان حتی حاضر به انجام هیچ تلاشی برای یادگیری زبان نمیشوند حتی برای ایشان از اینترنت پکیج هم خریداری کردم که به کلاس مراجعه نکنند اما نتیجه ای نداشت، در حال حاضر هرکاری که میکنند فقط سکوت میکنم چون خسته شده ام سکوت میکنم اما از درون پر! بنده انسان ارامی هستم اما ایشان انقدر فشار به من وارد میکنند که گاهی نزدیک است کنترل خودم را از دست بدهم و یک کاری دست خودم بدهم! متاسفانه حرف زیاد است برای گفتن، از نظر خودم این زندگی دیگر قابل ترمیم نیست زیرا ایشان برای من هم هیچ جذابیتی دیگر ندارند، سوال بنده این است که اگر کار به جدایی برسد چه سنی مناسب تر است که کودکم کمتر اسیب ببیند؟ اصلا فکر جدایی باشم یا خیر؟
با سلام مجدد خدمت شما
دوست عزیز احساس ناامیدی شما کاملا قابل درک است.
اما دقت داشته باشید مهم است که تلاش چگونه انجام شده باشد و آیا به شیوه درست و موثری صورت گرفته است یا خیر.
با وجود عدم همکاری ایشان مسلما کار دشوار می شود و اگر ایشان حاضر به مشارکت و قبول مسئولیت رفتار و یا پذیرش سهم خودشان نباشند مسلما کار پیچیده می شود.
بنابراین شاید واقعا لازم باشد که با انجام یک بازنگری تصمیم بگیرید که ایا به زندگی مشترک با ایشان می خواهید ادامه دهید یاخیر.
درباره کودکان هم مهمتر از اینکه ن خاصی برای جدایی وجود داشته باشد، حمایت و مراقبتی است که باید از آنها صورت گیرد و زمان می برد تا کودک به سبک زندگی جدید عادت کند.
مهم است که ایشان را وارد تسویه حساب های خودان نکنید.
اگر در محیط خانه مدام تشنج و دعوا و بحثوجود داشته باشد، بزرگ شدن کودک در چنین محیطی آسیبش کمتر از جدایی نیست که احساس عدک امنیتی که هر رو توسط کودک تجربه می شود بسیار صدمه خواهد زد.
با توجه به تمام این موارد، اگر باز هم در صورت گفتگو ایشان حاضر به همکاری نیستند بهتر است خودتان به یک زوج درمانگر مراجعه نمایید و با بررسی تمام جوانب بتوانید بهترین تصمیم را بگیرید.
درباره کودکتان هم بهتر است با یک مشاور یا روانشناس کودک یا یک متخصص فرزندپروری در ارتباط باشید تا انجام بررسی ها و ارزیابی هایی که از کودکتان انجام می دهند توصیه های لازم و راهنمایی ها ی تخصصی را دریافت نمایید.
بچه های طفل معصوم …منم فقط بخاطر بچه دارم شوهرمو تحمل میکنم…ولی ب نظرم اینکار هم درست نیست چون خونه ایی ک توش عشق و محبت و احترام نباشه رشد کودک هم بیفایدس تو همچین خونه ایی