نا امیدی از زندگی
سلام دختری ۱۹ ساله و تک فرزند هستم .سال دوم رشته مهندسی برق حدودا یکساله که خیلی غمگینم فقط تو اتاقم شب تا صبح فکر میکنم به اینکه اصلا چرا زندم من تو این دنیا چه نقشی دارم اصلا بود و نبودم چه فرقی داره چرا نمیمیرم؟!
پدر و مادرم از ۳۶۵ روز سال۳۶۶ روز دعوا دارن و قهرن . کلا هیچ همصحبتی ندارم.یکی از خاله هام که صبح تا شب سرکاره اون یکی هم بامن قهر کرده دلیلش هم اینه که یه پسر ۳ ساله داره من حوصلشو ندارم چون همش وسایل منو خراب میکنه یه روز که خونمون بود به خالم گفتم خاله فلان چیزمو خراب کرد اونم گفت حالا همه چیزو ننداز گردن اون منم گفتم خب دست نزنه منم نمیگم اون خراب کرده.
تا قبل از این موضوع با این خالم خیلی خوب بودم و تقریبا همه مشکلاتمو به اون میگفتم و راهنماییم میکرد ولی متاسفانه اخلاقش عوض شده و کلا با خانواده ما نه فقط من قهره.
۲تا از عمه هام که ایران نیستن یکیشون هست که مادرم باهاش مشکل داره که بدا دربارش میگم.
عموهام هم که کلا نیستن دایی هم ندارم خلاصه بگم خیلی تنهام .
درباره ی دعوای پدرمادرم هم بگم مشکلشون بیشتر با مادرای همدیگس.
مامانم که فقط تو تلگرامه بابامم تا ۱۰ شب سرکار اینم بگم که تازگی ها خیلی خیلی بداخلاق شده
هفته پیش رفتیم مسافرت که حالم عوض شه خوب نشد که بدتر شد.بس که دعوا کردن
سرتونو درد نیارم من تو این دنیا خیلی تنهام و کسی منو دوست نداره و برای کسی اهمیت ندارم.
خودمم یه مدت معتاد تلگرام بودم و از صبح تا شب فقط جک میخوندم که اصلا فایده ای تو بهبودم نداشت فقط به تنهاییم اضافه میکرد.
یک هفتس که دارم به این فکر میکنم خودمو بکشم و از این دنیای لعنتی راحت شم.
احساس میکنم خیلی زشت شدم .هیکچس منو دوست نداره.
اها اینو میخواستم بگم پسر اون عمم که مامانم باهاش رابطه خوبی نداره یک سال از من کوچیکتره ولی من احساس میکنم یجورایی عاشقش شدم به نظرتون با اوضاع فعلی بهش فکر کنم بهتره یا نه؟
یا اصلا خودمو بکشم راستی اگه ممکنه یه روش خودکشی بدون درد هم بگید متشکرم خدانگهدار
با سلام خدمت شما
با توجه به سن شما ، دیگر زمان آن رسیده که شما بر محیط اطراف خود اثر بگذارید دلیل ناراحتی شما تنهایی بیش از حد تان است اما مشکل دیگر این است که مهارتهای اجتماعی لازم را برای ارتباط برقرار کردن با دیگران ندارید در ادامه مقاله ای جهت اشنایی شما با مهارت های زندگی اورده شده است که می توانید مطالعه کنید. در ضمن چناچه تمایل داشته باشید آموزش هایی نیز در این زمینه توسط روان شناسان کانون مشاوران ایران می توانید دریافت کنید ۸۸۴۲۲۴۹۵اما در مورد علاقه تان به پسر عمه تان و اختلاف مادرتان و ایشان بهتر است به گزینه های دیگری فکر کنید زیرا این مسئله می تواند اختلاف خانوادگی شما را پر رنگ تر و مادرتان را عصبانی تر کند بهتر است و در دانشگاه می توانید به گزینه های بهتری فکر کنید.آموزش مهارتهای اجتماعی
تغییر دادن خود ساده نیست اما ممكن است.اطلاعاتی به شما میدهیم، به نمونههایی اشاره میكنیم و آنگاه روشهایی را به شما معرفی میكنیم كه با رعایت آنها امید آن است كه احساس رضایت بیشتری از خود و زندگیتان داشته باشید. از آنجائی كه بسیاری از رنجشها، اضطرابها و خشمهای ما ناشی از روابطمان با دیگران است به نظر میرسد كه آموزش مهارتهای اجتماعی میتواند زمینهساز زندگی توام با رضایت باشد.
● هدف از آموزش مهارتهای اجتماعی :
فرد بتواند رفتار، افكار و احساسات خود را بشناسد و شیوههایی را پیاده كند كه باعث راحتتر شدن برقراری ارتباط با دیگران شود.
▪ مهارتهای اجتماعی شامل :
با توجه به گستردگی موضوع، آموزش را از اجزاء مهارت شروع میكنیم، به كار بردن هر یك از این مهارتها مقدمه یك ارتباط خوب و رضایتمند است.
الف) رفتارهای غیركلامی:
آگاهی از جنبههای غیركلامی ارتباط به ما كمك میكند تا در تفسیر نشانهها مهارت بیشتری پیدا كنیم و برداشتهای دیگران را بهتر كنترل كنیم. برخی از رفتارهای غیركلامی عبارتند از:
۱) ارتباط جسمی :
تماس مودبانه بخصوص دست دادن این پیام را میرساند كه تاكید ما بر رابطه با فرد مخاطب است نه بر تفاوتهایی كه با او داریم و این موجب میشود كه طرفین گفتگو احساس برابری كنند و احساس نكنند كه از موقعیت پائینتری نسبت به شخص مقابلشان برخوردارند.
۲) ارتباط چشمی:
برقراری ارتباط چشمی گاهی برای شروع ارتباط ضروری است. این رفتار در هنگام گفتگو میتواند نشانه توجه، علاقه و درگیری باشد. در حین گفتگو اگر مستقیما به چشمان كسی كه با او حرف میزنید نگاه كنید، میتوانید صمیمی بودن خود را به او انتقال دهید اما اگر هنگام گفتگو با اشخاص به جای دیگر خیره شوید نامطمئن بودن خود را القاء كردهاید و اگر بیش از اندازه به چشمان او نگاه كنید احتمالا احساس بدی پیدا میكند و به این نتیجه میرسد كه او را زیر حمله قرار دادهاید. نگاه كردن بیوقفه به چشمان مخاطب نه درست است و نه ضرورت دارد. وقتی با دیگران حرف میزنید به حالتهای نگاههای خود دقت كنید و بكوشید كه به تدریج از نگاههای خود استفاده بهتری كنید.نگاه كردن آرام و پیوسته، و گاه برگرفتن این نگاه به گفتگو حالت مشخصتر و دوستانهتری میدهد و بر صمیمیت و احترام و صراحت سخن میافزاید. به طور كلی عدم ارتباط چشمی باعث تضعیف یا قطع سریع ارتباط میشود.
۳) حالت بدن:
به هنگام گفتگوی اشخاص با یكدیگر به طرز ایستادن و نشستن آنها دقیق شوید. بسیاری از اشخاص در هنگام صحبت با مخاطب خود بدنشان را از او دور میكنند و اشخاصی كه با حالت نشسته با هم حرف میزنند تنها سرهایشان به سمت یكدیگر متمایل است.
این بار هنگام صحبت با دیگران دقت كنید تا بدانید كه وقتی تنه شما كمی به سمت مخاطب شما نزدیك میشود بر صمیمیت گفتگوی شما تا چه حد اضافه میشود. اگر یك فرد بالغ هنگام صحبت با یك كودك كمسال به سوی او خم شود و از تفاوت قدی خود و آن كودك بكاهد، در برقراری ارتباط با او تغییر قابل ملاحظهای ایجاد میشود، بنابراین به طور كلی میتوان گفت به هنگام گفتگو با فرد مورد نظر خود اگر هر دو نشسته و یا ایستاده باشند ارتباط بهتری در این گفتگو ایجاد میشود تا اینكه یكی از طرفین نشسته و دیگری ایستاده باشد. در عین حال وقتی با فردی صحبت میكنید جهت شما كاملا رو به طرف او باشد.
۴) تكاندادن سر:
تكان دادن سر به معنای «آهان»، «بله» و «درسته» میباشد. این نشانهها همگی علامت توجه ما به گفتههای طرف مقابل هستند. حركات سر میتواند نشانه احساسات ما باشد برای مثال ما با كجكردن سر به یك طرف علاقهمندی خود را نسبت به حرفهای طرف مقابل ابراز میكنیم. پائین انداختن سر میتواند نشانه غمگینی و گاهی عدم تائید حرف دیگران باشد. به طور كلی ما با تكان دادن سر تمایلمان را به ادامه صحبت مخاطب نشان میدهیم.
۵) حالات چهره:
چهره اطلاعات فراوانی در خصوص حالات هیجانی دیگران به ما میدهد. هر هیجانی در ناحیه خاصی از صورت ظاهر میشود. در هنگام خشم ابروها را پائین میبریم، بالا كشیدن یك یا هر دو ابرو میتواند نشانه تعجب یا نگرانی باشد برای اینكه دقیقا متوجه شویم، لازم است موضوع صحبت و موقعیتی كه در آن گفتگو میشود را نیز در نظر بگیریم. در هنگام عصبانیت لبها را روی هم میفشاریم و در هنگام غم و اضطراب لبها را جمع میكنیم. خمیازه كشیدن به معنای خستگی است. لبخند علاوه بر اینكه مهربانی و تفاهم را منتقل میسازد، گاهی ممكن است نشانه تحقیر و تمسخر باشد، تعبیر آن بستگی به ویژگیهای محیط مثل رفتارهای دیگر فرد، در حین گفتگو دارد.
۶) ژست:
ژست شامل حركات ظریف برخی از بخشهای بدن مثل حركات دستها، بازوها و صورت است. وقتی از ژستها استفاده میكنیم موضوع صحبتمان قابل فهمتر است. با حركات دست در حین صحبت میتوانیم حالات هیجانی را هم منتقل سازیم مثلا شخصی كه مدام دستهایش را به هم میپیچد، با ساعت و یا لبههای لباسش بازی میكند در واقع حالت درونی اضطراب را نشان میدهد. در جدول زیر حركات خاصی كه به طور روزمره مورد استفادهاند و معنای خاصی دارند، نوشته شده است.
ژست/ استنباط دیگران
نشاندادن مشتهای گره كرده /عصبانیت
بالا انداختن شانه /بیاطلاعی
این پا آن پا كردن /بیقراری
مالیدن چشمها /خستگی
بالا بردن كف دست و به سمت جلو /توقف، صبر كردن
كف زدن (تند) /تائید
كف زدن (آرام) /عدم تائید
▪ قدم به قدم :
بسیار خوب، تا اینجا با مهارتهای غیركلامی آشنا شدید، با این كار شما اولین قدم آموزش را برداشتهاید.
ـ حال نوبت آن است كه خود را ارزیابی كنید، یعنی دقیقا به رفتارهای غیركلامی خود دقت كنید تا متوجه شوید در كدامیك از این رفتارها نیاز به تمرین بیشتری دارید.
ـ به اشخاصی كه فكر میكنید در مهارتهای غیركلامی خوب عمل میكنند دقت كنید و ببینید كه آنها چگونه از این مهارتها در رفتار خود استفاده میكنند.
ـ اگر میدانید كه رفتار مناسب كدام است در ذهن خود تصور كنید كه در حال استفاده از این مهارتها هستید.
ـ كم كم در حضور دیگران این رفتارها را به كار ببرید و توجه كنید كه چگونه رفتار كردهاید و نتیجه این رفتارتان چه بوده است.
ـ در ابتدای شروع ممكن است احساس كنید كه فایدهای نداشته، اما ناامید نشوید، شما در ابتدای راه هستید، دوباره رفتار خود را بررسی كنید، فراموش نكنید در اثر تمرین پیوسته میتوانید به نتیجه دلخواه برسید.
ـ اگر به این نتیجه رسیدید استفاده از این مهارتها برایتان سخت است عجله نكنید و از موردی كه فكر میكنید برایتان راحتتر است شروع كنید. بنابراین بهتر است ابتدا روی یك مهارت متمركز شوید، مثلا ممكن است ارتباط چشمی برایتان آسان نباشد، اما سر تكان دادن برایتان راحتتر باشد، بنابراین میتوانید ابتدا با سر تكان دادن شروع كنید، بعد از اینكه احساس كردید در این رفتار غیركلامی كمی پیشرفت كردهاید كم كم رفتارهای بعدی را هم شروع كنید.
ـ ممكن است شما بگوئید این مهارتها ساده است و همه به طور روزمره این مهارتها را بكار میبرند اما اگر خوب دقت كنید میبینید كه در استفاده از برخی از این مهارتها نیاز است كه تجدید نظر كنید و برای ارتباط بهتر با دیگران تغییراتی در جهت بهبودی این رفتارها ایجاد كنید.
ـ یادتان باشد كه بدون تمرین كردن نمیتوانید به هدف خود برسید.
كتابهایی كه جهت اطلاعات بیشتر میتوانید به آنها مراجعه كنید :
روانشناسی تعامل اجتماعی (رفتار میان فردی)،
تالیف: جوزف، پی. فرگاس، ترجمه خشایار بیگی و مهرداد فیروزبخت
مهارتهای اجتماعی در ارتباطات میان فردی ،
تالیف : اون هارجی، كریستین ساندرز و دیوید دیكسون، ترجمه خشایار بیگی و مهرداد فیروزبخت
نویسندگان :مونا فدایی / زهره کریمی
سلام…
دختری ۱۶ساله هستم و حدودا ۷ماه پیش با پسری دوست شدم ک فکر میکردم دوسش دارم ولی بجز دوستام کسی از ابن جریان خبر نداشت من وقتی با اون پسر دوست شدم قبلش هیچ شبکه مجازی نداشتم من خیلی اسرار پدر و مادرم کدرم ک بزارن حداقل تلگراممو وصل کنم و با دوستام چت کنم ولی اجازه ندادن حالا دوتاشونم توی تلگرام هستناا ولی نزاشتن من وصل کنم خلاصه وقتی با اون پسر دوست شدم تلگراممو یواشکی از پدر و مادرم و با ی شماره ی دیگه وصل کردم و خلاصه بعد از گذشت دوماه پدر و مادرم از این جریان تلگرام و دوستیه منو اون پسر خبر دار شدن و خیلی بد ممو دعوا کردن حتی پدرم کتک هم زد منو لهم گفت از خونم برو بیرون منم خیلی غمگین و ناراحت شدم و رفتم ی تیغ ک توی اتاقم بود رو برداشتم و دستم رو زدم ولی لامصب ب رگم نگرفت تیغه خلاصه دستمم پنجا بخیه خورد و تا دوهفته پدرم حتی جواب سلاممو نمیداد منم همش کارم گریه شده بودو و همش توی اتاقم بودم حتی فکره خودکشیه دوباره ب سرم زد ولی دوستام نزاشتن این کارو کنم خلاصه گذشت ولی از همون موقع تاحالا فکر اون روزایی ک پدر و مادرم جریانو فهمیده بودن و روزگار بدی داشتم داره هر شب عذابم میدهو هر وقت یادش میوفتم گریه امانمو میبره و راستی اینکه مادرم هنوزم ک هنوزه اون اشتباهمو توی سرم میزنه و حتی پدرمم همینطور ولی بخدا من توبه کردم و اشتباهمو پذیرفتم ب خودشون هم گفتم ولی تو سرشون نمیره.بخدا خیلی زندگیه بدی دارم همش فکر میکنم اگه پدر و مادرم کیزاشتن تلگراممو نصب میکردم اونوقت زیر نظر خودشون بودمو و هیچکدوم از این اتفاقا پیش نمیومد…خلاااصه کلا از زندپی ناامیدم دیگه وقتی میخوابم دوست ندارم از خواب بیدار شم چون من همش توی خونم و جایی نمیرم و انگیزه ای واسه بیدار شدن و زندگی کردن ندارم.شرایط اینم ک پیش ی مشاوره برم رو ندارم چون تنها اجازه ندارم بیرون برم…الانم فقط گوشیمو بعد از هفت ماه اونم بدون سیم کارت بهم دادن ولی خب ب وای فای خونه وصلم البته سیم کارت و گوشی واسم الان مهم نیس مهم فقط محبت پدر و مادرم فراموش کردن اون اشتباهمه…توروخدااا کمکم کنید اصلا کلمه زندگی واسم شده ی وحشت دیگه از زندگی کردن متنفرررررم متنفرررر…پدر و مادرم اصلا توی فراموش،کردن اون اشتباهم کمکم نمیکنن تازه بدتر یاداوری میکنن…کــــــــکمک کنین لطفاااا
در این مورد حتما ” با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
با سلام خدمت دوستان گرامي، من ٣٤ سال دارم و٥ سال هست كه از همسر سابقم جدا شدم و نتيجه اين ازدواج يه پسر ٨ ساله است، تو اين ٥ سال براي اينكه با اين درد بتونم كنار بيام خيلي وقتاي خودمو پر كردم اما همش به بن بست خوردم و خيلي آدما اومدن تو زندگيم تا پاي نامزدي هم رفتم اما يا من نميخواستم يا اونا،خيلي هم شغل عوض كردم اما تو هيچ كدومش موفق نشدم يعني نموندم و انگار همش عجله دارم كه يه كاري بكنم اما نميشه يا نميتونم يا پشيمون ميشم نميدونم، خيلي هم پشيمونم كه دوباره برگردم به زندگي قبليم ولي دوباره پشيمون ميشم و ميگم كار درستي كردم كه جدا شدم اما فقط به خاطر پسرم دوست دارم برگردم ولي همسر سابقم اصلا استقبال نكرده از اينكه دوباره با من ازدواج كنه ولي چند بار از من خواسته كه با هم فقط دوست باشيم و رابطه داشته باشيم اما من قبول نكردم ، در ضمن تو اين چند سال خيلي دوست دختر و پسر داشتم اما پسرها رو كه ميشناسين چطورين،دخترا هم نميدونم چي ميشد كه فقط تو شركت يا جايي كه بودم دوست داشتن با من ارتباط برقرار كنن ولي همش دوستي ها از طرف من بود و اونها اصلا زحمتي نميكشيدن نه زنگي نه قراري هيچي ومن خيلي تنهام همين الان واقعا تنها شدم فقط با خدا دردودل ميكنم فكر ميكنم مردم،توروخدا يه راهي جلو پام بزاريد چه كار كنم؟ الان كه ٣٤ سالمه احساس پوچي ميكنم نه كاري ، نه سرمايه اي ، نه دوستي ممنون ميشم كمكم كنيد پيش روانشناس هم رفتم ولي نتونسته كاري بكنه ممنون
تنها توصیه ای که میشه انجام داد اینه که شما باید موقعیت فعلی خودتون رو درک و قبولش کنید
اینکه دوباره ذهنتون درگیر گذشته شده راه خوبی نیست و باید بتونید مسیر جدیدی رو در زندگی پیش بگیرید
اگر واقعا” تمایل به بازگشت دارید از وساطت بزرگان فامیل و افراد قابل اعتماد برای اینکار بهره ببرید و گرنه مسیرتون رو تغییر بدید
اولین حرکت شما باید حرفه ای رو یادبگیرید و میتونید از فنی و حرفه ای استفاده کنید ..کار به شما ثبات و امنیت میده …
پس از این مرحله شروع کنید محیط جدید دوستان و موقعیت های جدیدی رو به وجود میاره
سلام خدمت شما دوست گرامي،ممنون از اينكه مسائل مارو به دقت ميخونيد و راه حل جلو پاي ما ميگذاريد،من مدرك فوق ديپلم كامپيوتر دارم ولي شايد باورتون نشه هيچ علاقه اي ندارم به اين رشته و تمام مدت سردرگم هستم كه چه كار كنم؟ اصلا به چي علاقه دارم ؟ از كجا بدونم چي برام خوبه و چي برام خوب نيست انگار تو خالي هستم چون دوستي هم ندارم كه تو زندگيم ازش الگو بگيرم رشته ام هم از روي ناچاري و به خاطر اينكه خيلي بازيگوش بودم و درس نميخوندم انتخاب كردم واز اولش همش وابسته به پدر ومادرم بودم همش هر چي ميشد اونا دنبال كارام بودن و خداييش ديگه خسته شدم دنبال يه معجزه هستم كه بلند شم و بايستم تا سنم از اين بالاتر نرفته يه كاري كنم تو روخدا راهنماييم كنيد، ميخوام تو اين گروهاي درماني وارد بشم و دوستاي خوب و سالم پيدا كنم كه منو درك كنن و با هم حرف بزنيم خيلي به اين گروها نياز دارم همش هم از انرژي درماني دارم استفاده ميكنم ولي تا از درونم خوب نشم نميتونم رو خودم كار كنم آقا يا خانم دكتر يه راه أساسي بزاريد جلو پام خواهش ميكنم،ببخشيد اگه خستتون كردم اما يه موضوع ديگه هم هست اونم پسرمه كه امسال رفت اول دبستان و من دلم خيلي سوخت از اينكه پيش من نيست تا خودم همه كارهاشو بكنم و ببرمش مدرسه خودم براش غذا درست كنم، خودم به درساش رسيدگي كنم ، اما حالا كه ميخوام ببينمش كلاساي مختلف ثبت نام شده و وقتش پره غير از مدرسه رفتن، ميخواستم بدونم كه اگر من الان پسرمو ببينم آيا تو درسش تأثير بدي داره يا براش بهتر هم هست اين موضوع خيلي برام مهمه اگه ببينم براي درسش و براي روحيه اش بده خودمو كنترل ميكنم و نميبينمش لطفا كمكم كنيد چون پسرم هم خيلي دوست داره پيش من باشه البته نميدونم بهونه گيري ميكنه يا نه ولي هر وقت مياد پيش من با گريه ميره تو روخدا كمكم كنيد بازم ممنونم و سپاسگذارم.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲