سلام بزرگوار
من ۲۹ سالمه و پسرم تقریبا ۳ سالشه از یکسال و نیم لباس‌هاش براش خیلی مهم بودن که چطور بپوشه اما از دو سال و نیم که همین فصل بهار تا الان به من گیر میده که فلان لباس رو نپوش و آستین کوتاه نباشه
در مورد آستین کوتاه بهش گفتم همه آستین کوتاه هستن مثل بابا یا خودت آستین لباست کوتاهه . وقتی اینطور گفتم با خودش فکر کرد و خیلی کمتر بهم گیر میده
زمستون لباسهام آستین بلند بودن الان دیگه هوا گرمه و لباسهای جدید گرفتم
اینم بگم که زیاد اهل خرید لباس نیستم
از بهار تا الان سه تا پیراهن گرفتم اصلا نمیزاره بپوشم
وقتی این لباس‌ها رو میپوشم تا میتونه گریه میکنه بعد میبینه جواب نمیگیره با من قهر میکنه با هیچکسی حرف نمیزنه و غمگین گوشه‌ای میشینه حتی برامون مهمان هم میاد با مهمان‌ها قهر میشه
وقتی لباسم مشکلی پیدا میکنه مجبور به عوض کردن میشم بچه صورتش خندان میشه تا میتونه دورم میاد ناز میکشه و بوس میکنه منم برای امتحان دوباره لباسهایی که دوست نداره رو میپوشم دوباره بچه بدون اینکه حرفی بزنه غمگین میشه باز درجا عوض میکنم درجا خنده میکنه
دوست داره لباس جدید نپوشم
جدیدا مهمان غریبه داشتیم مجبور شدم برای اینکه ضایع نکنه یک لباس جدید بهش نشون بدم و ازش اجازه بگیرم
برای اولین بار قبول کرد لباس جدید بپوشم
لباس جدیدم آستین بلند و رنگش تیره بود
از دستش موندم چیکار کنم.
راه‌های زیادی رفتم جواب نگرفتم
آیا ایستادگی کنم؟ و لباس‌های خودمو که دوست نداره بپوشم؟
موضوع دوم : پسرم با اینکه لاغره شکمو هست و لقمه های وحشتناک بزرگ برمیداره
یه بشقاب پلو رو در چشم بهم زدن میخوره تقریبا یه تخم مرغ درسته رو میزاره تو دهنش
هرچی بهش میگیم لااقل لقمه‌هات اندازه لقمه منو بابات باشه اونم یکم قبول میکنه باز جو خوردن اونو میگیره یادش میره
خیلی وقتا هم قبول نمیکنه
یعنی یک نون اندازه کف دستش تو دهنش میزاره یه نصفه سفیدی تخم مرغ میزاره دوباره همون قدر نون میزاره تو دهنش
در چنین وقتی من مات میمونم فقط نگاهش میکنم یعنی دهنم باز نمیشه حرفی بزنم
منو همسرم لقمه‌هامون کوچیکه و خوبه
در آخر اینکه خانواده شادی داریم و با پسرم خیلی بازی و محبت میکنم
ممنون از کمکتون