نگرانی

سلام من و همسرم شش سال هست که با هم ازدواج کردیم بچه نداریم و الان چهار سال است که خارج از ایران زندگی میکنیم.رابطه مان هم بد نیست روزهای خوب با هم زیاد داشتیم. وگاهی هم مثل دیگران دعوا هم داشتیم ولی معمولا خیلی زود اشتی میکنیم تا حالا نشده که دعوای ما به یک هفته طول بکشد .البته بزرگترین مشکل ما خواهر همسرم هست که بیشتر دعوای ما بخاطر اون می باشد که تو زندگی ما خیلی دخالت میکند و همسرم هم خیلی از خواهرش حساب میبرد و هر روز باید بهش گزارش بدهد که کجا بوده و چکار کرده؟مادر همسرم سال گذشته فوت کرد و البته خواهر همسرم همیشه غر می زد که اون داره تنهایی از مادر مریضش نگداری مکنه و همواره با همسرم دعوا داشت .پدر همسرم زن دیگه ایی گرفت و الان چند سالی هست که جدا زندگی می کنه و هفته ایی یک مرتبه میاد و به همسر اولش و دخترش سر میزند. البته مادر زنم ده پانزده سال قبل وقتی که شنید همسرش زن دیگه ایی گرفته قرص خورد که خودکشی کنه ولی موفق نشد. حدود سه ماه پیش رابطه ما خیلی بد شده بود و همسرم خیلی عصبی و پرخاشگر شده بود و میگفت تو رابطه جنسی هیچ حسی به من نداره بهتره که من زن دیگه ایی پیدا کنم و همچنین میگفت اگه از هم جدا شدیم همدیگر را اذیت نکنیم.البته من خیلی صبوری نشان دادم و هر چه که اون ناارام بود من سعی میکردم بهش ارامش بدم و بهش پیشنهاد کردم پیش روانشناس بره و صحبت کنه. البته این رفتار همسرم خیلی طول نکشید و پس از دو هفته دوباره شد همون همسری که من دوسش داشتم. روز گدشته همسرم موبایلش رو تو خانه جا گداشته بود و سر کار بود و من که هیچ وقت عادت ندارم که موبایلش رو چک کنم وسوسه شدم انرا چک کنم که متاسفانه تو تلگرامش با دوستش تو ایران و از همکلاسی های قدیمیش که چت کرده بود خواندم که براش نوشته از یکی از همکارای مردخارجی اش خوشش اومده و خواسته که با او ارتباط داشته باشه ولی او بهش بی محلی کرده.وموفق نشده. بعد از فهمیدن این موضوع دنیا انگار دور سرم چرخید و دارم دیوانه میشم که چطور همسرم میخواست خیانت کنه با اینکه همیشه بهم میگه باید قول بدی زودتر از من نمیری .فعلا که بهش چیزی نگفتم واز شما خواهش می کنم کمکم کنید که چکار باید بکنم و چطور با چنین زنی می تونم دیگه زندگی کنم. در ضمن من چهل و پنج سالم هست و زنم سی و هشت ساله. ممنون