سلام من ی خانم ۳۲ ساله هستم ۷ ساله ازدواج کردم و ی پسر سه ساله دارم برای همسرم سه سال پیش مشکلی پیش اومد و از اداره کلن اومد بیرون و دیگه کار نکرد همسرم کارمند دارایی بود هنوز هم البته مشکلش حل نشده …. همسرم کلا خونه است و این برای من خیلی عذاب اور شده یعنی ی لحظه من برای خودم نیستم خیلی سخته اینکه مرد همیشه خونه باشه … تازگیا چند وقتی هست کار میکنه ولی پشت کامپیوتر هفته ایی ی بار کار داشته باشه کار مالی انجام میده …
هر لحظه که پسرم و من با هم بازی میکنیم یا پسرم جیغ میزنه اونم از اونور داد و فریاد که چه خبرتونه … سر هر کاری که پسرم میخواد بکنه از همسرم ترس داره همش نگاهش به باباشه … ما نمیتونیم وقتی برای خودمون مادر و پسری باشیم خیلی حس بدیه مرد خونه باشه از لحاظ مالی هم مشکل نداریم حتی بهش میگم ی دفتر کار برای خودت بگیر میگه نه من خونه میخرم که ی اتاق اضافه داشته باشه اونجا کار میکنم دیگه کلن پشتت باد خورده و فکر نکنم دیگه تا اخر عمر بخاد بره بیرون از خونه برای کار ….
من اینو چه جوری تحمل کنم … هر از چند گاهی واقعن خسته میشم از غر غر کردناش و ی مردی هم هست که همیشه حرف حرف خودشه و ی خود بزرگ بینی کاذب داره و اینکه هر چی اون بگه و فکر کنه درسته … به خاطر همین من زیاد باهاش حرف نمیزنم و تو خودم میریزم … من خودم قبل از بچه کارمند بودم خیلی دوست دارم دوباره برم سر کار ولی به خاطر پسرم نمیرم و اینکه همسرمم هم اجازه نمیده …
کمکم کنید لطفا