با سلام . من همکلاسی ای دارم پسر که ۲۶ ساله هست. من هم ۱۸. اون بطور مستقیم نگفته که منو دوست داره ولی با من خیلی صمیمی برخورد می‌کنه.راجع به همه چی با هم حرف می‌زنیم.اونروز راجب دوست دختر قبلیش حرف میزد که گذاشته و رفته و ایناا(در جریانم کاملا).و گفت که من دوست پسر داشتم یا نه..من هم که اولین بار در عمرم هست با پسری صحبت میکنم جواب دادم نه و ایشون شروع کرد راجب س*س در رابطه حرف زد و گفت که بالاخره یه نیازه و اینکه اگه من روزی با کسی آشنا بشم و اون تقاضا کنه آیا من راضی به اینکار میشم یا نه.؟ من هم جواب سربالا بهش دادم.. اینروزا خیلی راجب دیدن من حرف میزنه البته نه جوری که اصراری درش باشه ولی میخواد رضایت من رو جلب کنه و بگه که تو هم راضی بودی.. . من دوستش دارم.جز اون کسی رو ندارم و از طرفی هم نمی‌خوام از دستش بدم.چون همیشه هوامو داره و در همه ی مواقع پشتمه.ولی هر از گاهی حرفهای نامربوط میزنه که باعث میشه احساس خوبی نداشته باشم.میترسم از اینکه روزی ببینمش..چون از تمام حرفهایی که زدیم و بحث هایی که داشتیم کمی نگرانم.. . من خواستار هیچ رابطه ای از نوع جن*ی نیستم و حاضر نیستم تا قبل از ازدواج با هیچکسی دخترانی ام رو از دست بدم.. میخواستم با توجه به این موضوع راه حلی به من ارائه کنید که هم من رنجیده نشم و هم صلاحی در این باشد.. خیلی ممنون