وابستگی خواهر
با سلام و خسته نباشید خدمت تمامی زحمت کشان این مجموعه
مشکلی که من دارم خیلی حاد نیست ولی واقعا روزای بدی دارم و کلافه ام
من خانمی هستم 33 ساله که هشت ماهه عقد کردم اما از بد روزگار که جلوتر از تنها خواهرک که بزرگتر از من بود ازدواج کردم من و خواهرم خیلی بهم علاقه داریم و وابسته ایم این دوران عقد من براش مثل کابوس شده در صورتی که من و همسرم شرایط این رو نداریم که زودتر سر خونه و زندگی خودمون بریم و رفت و آمدهای ما باعث آزار روحی شده براش البته خواهرم وابستگی شدیدی به پدرم داشت که ایشون چهار سال پیش فوت کردن و خواهرم ضربه بدی خورد و اون میگه که تو با ازدواجت لطمه بدی به من زدی که دیگزان به چه چشمی به من نگاه می کنن من هم خودم خیلی به خانواده ام وابسته ام رنجش اوانا من و خیلی اذیت می کنه تو این مابین مادرم هم داره اذیت میشه همه کلافه ایم و رشته زندگی از دستمون در رفته اگر همسرم بیاد خونه میگه چرا تند تند میاد اگر من برم و نخوام اون بد بشه میگه کجا میری سر مراسمات مثل شب یلدا و عید هم که داستان های خودش رو داره
خواهش می کنم در حد امکان راهنماییم کنید که در کنار همه اینا اگر خدا نبود خیلی اتفاقات می افتاد . خدا رو شاکرم هزاران بار
دوست عزیز در این مورد توصیه میکنم .
با مشاوری مجرب در مورد خواهرتون صحبت کنید .
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۲۲۳۵۴۲۸۲
شکست های ما یکی از مهم ترین علل وابستگی هستند.
همه ما در ناخودآگاه مان از این که به تنهایی کافی و کامل نیستیم در عذابیم.
گاهی فرد در دوران کودکی به این نتیجه می رسد.
که به تنهایی قادر به انجام کاری نیست و همواره به دیگران نیازمند است.
چنین فردی در بزرگسالی نیز به این باور می رسد .
برای بقا و ادامه زندگی وابسته به دیگران است و همواره به کمک دیگران نیازمند است.
چنین باوری معمولا در نتیجه حمایت های بیش از حد والدین در دوران کودکی ایجاد می شود.
و سرچشمه شکل گیری شخصیت وابسته است.
این افراد خود را بسیار آسیب پذیر می دانند که مانند:
یک کودک همواره محتاج کمک و توجه دیگران هستند و به همین دلیل بسیار حساس و زودرنج اند.
راهکار برای از بین بردن وابستگی های مخرب
آگاهی نسبت به وجود وابستگی، خود قدم بزرگی است که در این راه بر می دارید.
و با وجود همه مشکلاتی که دارید و همه ترس ها و نگرانی هایتان همواره روی پاهان خودتان می ایستید.
شما قوی هستید و هم اکنون با استفاه از این آگاهی از وابستگی ترس هایتان را پشت سر می گذارید.
همین شناخت است که به مدد آن دنیای شخصی بنا می نهید.
دنیایی که در آن خودتان را دوست دارید و با خودتان در آرامش به سر خواهید برد.
تشویش ها، ترس ها و نرگانی ها و تمام چیزهایی که موجب عصبانیت، آزردگی و خشم شما می شوند را روی کاغذ بیاورید.
این عمل باعث می شود تا چیزهایی که باعث ناراحتی شمامی شوند.
فشار کمتری روی شما بیاورند. همچنین با این کار ذهنتان را رها می کنید و روشی است .
تا از طریق آن زباله های فکری تان را تخلیه کنید. این عمل مانع شکنجه های ذهنی شما می شود.
وابستگی عاطفی همواره با عدم عزت نفس ارتباط دارد.
در وابستگی های شدید احساسی، فرد خالی از عزت نفس بالا است.
روی نکات مثبت و موفقیت هایتان تمرکز کنید.
نه گفتن را یاد بگیرید. به خواسته هایتان توجه کنید. سعی نکنید خودتان را تغییر دهید.
به نظر خودتان اهمیت دهید. در ذهنتان تصویر مثبتی از خود داشته باشید.
از خودتان مواظبت کنید. انجام همه این کارها باعث می شود عزت نفس خود را بالا ببرید و به تدریج از وابستگی رهایی پیدا کنید.
به این مسئله فکر کنید که تنهایی نیز می تواند لذت بخش باشد.
می توانید از این فرصت استفاده کنید و کارهای مورد علاقه تان را انجام دهید:
کتاب خواندن، گوش دادن به موسیقی، ورزش کردن، یادگیری چیزهای جدید و یا کمک به افراد نیازمند.
اگر تنها هستید، لحظات کوچکی که در تنهایی با خودتان می گذرانید.
می توانند لحظات ناب شادی بخشی باشند.
برای آن که به طرز چشمگیری ترس و وحشت خود را از نبودن دیگران کاهش دهید.
چشم هایتان را ببندید و نفس های عمیقی بکشید.
درواقع، زمانی که تنفستان عمیق و طولانی باشد، فعالیت ذهنی تان کاهش می یابد و بدن آرام می شود.
غیرممکن است زمانی که آرام و عمیق نفس می کشید، آرام شوید.
با انجام این عمل متوجه خواهید شد که بعد از چند دقیقه، آرامش به شما بازخواهد گشت.
بدون آن که سعی کنید عشق و توجه دیگران را از دست بدهید.
به دیگران «نه» بگویید و افکارتان را بیان کنید.
شما نمی توانید مورد پسند همه مردم قرار بگیرید .
و همه را از خود راضی نگه دارید و این امری طبیعی است.
پس حق دارید که تصمیم گیری کنید و آنچه را که می خواهید به وضوح بیان کنید.
احساس گناه همانند دور باطل عمل می کند و اثر گلوله برف را دارد.
در زمانی که اتفاق ناگواری می افتد از خود می رپسید که چرا چنین چیزی برایتان پیش آمده است.
و در نهایت متقاعد می شوید که مطمئنا کار بدی انجام داده اید .
و بعد در وجودتان به دنبال نقص ها و خطاهای خیالی می گردید و باز هم احساس گناه بیشتری می کنید.
احساس گناه به طور پیوسته از شما یک گناهکار می سازد .
و بدون آنکه بتوانید این احساس را به یک خطای مشخص ربط دهید، دچار احساس مبهم گناه می شوید.
که علی رغم وابستگی های شدید خود توانسته اند بر مشکل خود غلبه کنند و زندگی شادی داشته باشند.
شما نیز می توانید از آن ها الگوبرداری کنید و راهی را که آن ها رفته اند یاد بگیرید.
نیازهای خود را بسیار مهم و غیرقابل اجتناب بدانید.
وابستگی در بیشتر مواقع در نتیجه نادیده انگاشتن و اجتناب از خود در مورد نیازهای مهم بوجود می آید.