وسواس فکری
سلام وقت بخیر
من متاسفانه دچار مشکلی هستم که خیلی اوقات مانع انجام درست و به موقع
کارهای روزانه ام میشه
ومشکلم اینه که در طول روز به خصوص وقتی که میخوام
کاری رو که نیاز به تمرکز زیادی داره
رو انجام بدم، گاهی اوقات متناسب با کاری انجام میدم
فکری یا خاطره ای راجب همون کار میاد توی ذهنم بعد شروع میکنم به گفتگو
با شخصی در ذهنم برای مثال :ازونجایی که من کنکوری هم هستم همین یک ساعت پیش نشستم پشت میز تا آزمون جامع از خودم بگیرم ولی همون لحظه یاد مشاور
سال قبلم افتادم که متأسفانه به روش اشتباهی داشت بهم برنامه میداد
و این باعث اعتراض من و یه سری بحث های کوچیک بین من و مشاورم شد.و…
شروع کردم به تداعی خاطره این مسئله و صحبت کردن راجب بهش توی ذهنم با یک شخصی که توی این مسئله دخالت داشت
این فقط یه مثال بود که نمیدونم تونستم مشکلم رو بهتر توضیح بدم یا نه
اما این مشکل من درواقع گاهی با یک جرقه که تداعی خاطره ای برام کنه یا گاهی بدون هیچ زمینه ای راجب به مسئله ای با شخصی که توی دنیای واقعیم هم وجود داشته
و گاهی هم موقعیت هایی که درگذشته دوست داشتم حرفی رو بزنم اما نزدم
رو دوباره تصور میکنم و شروع میکنم با اون شخص دوباره اون گفتگو را انجام میدم منتها این بار حرفهایی که دوست داشتم رو بهش میگم
ولی همیشه درهمه ی این مواقع اون شخص توی ذهنم ساکته و گوینده فقط منم
و این که شخصی که توی ذهنم به عنوان شنونده تصور میکنم هیچ وقت موجود خیالی نبوده و همیشه کسی از دنیای واقعی بوده که کمی بیشتر راجب بهش فکر کردم متوجه شدم بیشتر مواقع شخصی رو توی ذهنم تصور میکنم که توجه من رو به خودش جلب کرده و انگار میخوام روابطم رو باهاش بهبود بدم یا شایدم چون بهش دسترسی ندارم توی ذهنم باهاش معاشرت میکنم البته گاهی هم این شخص کسی بوده که باهاش دچار مشکل شدم
اما این مسئله باعث شده من حین انجام کارم یا هنگامی که میخوام کاری رو شروع کنم ذهن من رو مشغول کنه و اجازه نده تمرکز کنم
البته اکثر اوقات موقع مطالعه کردن میاد سراغم ولی گاهی هم ممکنه
زمان فراغت بیاد سراغم که خب با زمان فراغتش مشکلی ندارم اما موقع درس خوندن وااقعا آزار دهنده است و کنترل کردنش خیلی خیلی برام سخته
میخوام بدونم چطور میتونم این مشکل رو برطرف کنم این مرور ها و گفتگوهای ذهنی واقعا خستم کرده لطفاً بزگواری بفرمایید و کمکم کنید
سپاسگزارم
سلام به شما دوست عزیز
قابل درک هست که این درگیری فکری برای شما می تواند با از دست دادن تایم زیادی همراه باشد و در این مسیر ممکن است شما عملکرد اصلی خود را از دست بدهید این نشخوارهای فکری می تواند دلایل زیادی داشته باشد . نشخوار فکری نوعی گفتگوی درونی است .این گفتگوی درونی در بسیاری موارد بسیار مخرب بوده و سلامت روان افراد را به خطر میاندازد. تقریبا تمام انسانها دچار نشخوار فکری میشوند اما آنچه که از اهمیت بالایی برخوردار است، شیوهی مقابله افراد با آنها است .
گفتگوهای درونی گرچه همان فکرهای درونی شما هستند اما همیشه این فکرها مفید و موثر واقع نمیشوند. اگر تمرکز ذهن بیشتر بر جنبههای منفی اتفاقات باشد و یا شامل یادآوری مکرر خاطرات منفی شود تبدیل به نشخوارهای ذهنی میشود. نشخوارهای ذهنی نوعی توجه بیش از اندازه نسبت به رویدادهای گذشته است. فرق نشخوار فکری با نگرانی در این است که نگرانیها یا همان استرسها و اضطرابها معطوف به رویدادهای آیندهاند.
در این مسیر بهتر است از روش های زیر برای بهبود عملکرد خود استفاده کنید البته اگر بتوانید به صورت حضوری برای بررسی دقیق تر و کمک به روانشناس مراجعه کنید می توانید نتیجه گیری بهتری داشته باشید .
در کنار خودتان یک دفترچه یاداشت و یا کاغذ و قلم داشته باشید که مخصوص افکارتان باشد هر گاه در طی روز متوجه حضور نشخوار ذهنی شدید کمی درنگ کنید و به افکارتان بگویید که الان وقت ندارید؛ مثلا راس ساعت ۱۰ شب به آنها توجه خواهید کرد و از قبل در برنامه خود تایمی را البته نه نزدیک زمان خواب به این موضوع اختصاص بدهید زمانی که تایم شروع و پایان ان مشخص باشد و در کاغذی که دارید یک یاداشت کنید مثلا مشاور سال قبل . این روش باعث میشود به جای این که ذهن کنترل افکار و رفتار شما را به دست بگیرید تحت اختیار و تربیت شما قرار گیرد.
سعی کنید که در روش دوم افکار خود را بنویسد وقتی افکار را مینویسید یک امر ذهنی را به عینی تبدیل میکنید. این فرآیند امکان کنترل بیشتر افکار را فراهم میکند. وقتی مینویسید اولین اتفاقی که میافتد این است که تعداد افکاری که ذهنتان را مشغول کرده کمتر از چیزی است که تصور میکردید و در مرحله بعد عینی شدن آنها باعث میشود آنها را به بزرگی که قلمداد میکردید نبینید و میزان اغراق آن کاسته شود اغلب این تبدیل ذهن را خود به خود به دنبال راه حل گشتن وا میدارد.
در روش سوم نیاز است بدانید که افرادی که معمولا به نشخوار ذهنی میپردازند بیشتر به سؤالهای انتزاعی فکر میکنند و راهحلها را نادیده میگیرند و این مسئله را با اغراق همراه می کنند. برای مثال مدام از خود میپپرسند: «چرا این اتفاق همیشه برای من رخ میدهد؟ چرا فلان کس فلان چیز را به من گفت؟ چرا نمیتوانم با مسائل سازگار شوم؟ چرا مشاور تحصلی من با من این کار را کرد ؟ » چنین افرادی زمانی هم که به فکر راهحل هستند در آخر مستأصل شده و گمان میکنند هیچ توانایی در این زمینه و در حل مشکل ندارند. به جای این سؤالا سعی کنید با دید بازتری به مسائل فکر کنید و تلاش کنید حداقل یک راه حل عینی برای مسئله پیش آمده در ذهن خود پیدا کنید. باید به دنبال راهکارهای مفید بگردید؛ میتوانید از دوستان و نزدیکان خود برای حل مشکل مشورت بگیرید.
با سلام خدمت شما دوست عزیز
احساس نگرانی شما و ناراحتی تان بابت عدم کنترل این افکار مزاحم کاملا قابل درک است.
اما متاسفانه واقعیتی که وجود دارد و باید آن را بپذیرید این است که شما قدرت کنترل افکار خودتان را به این صورت که بخواهید مانع آن ها بشوید و یا فقط به افکار خاصی اجازه ورود بدهید را ندارید و تلاش برای انجام چنین کاری صرفا تلاش بیهوده و هدر دادن وقت و انرژی خواهد بود چرا که اساسا چنین خواسته و انتظاری کاملا غیر واقع بینانه و دست نیافتنی خواهد بود.
و ذهن تمام افراد از صبح تا شب مشغول تولید افکار مختلف است که در هر زمینه ای ممکن است باشد.
راه موثری که وجود دارد این است که فضایی به این افکار بدهید که در ذهن شما پرسه خودشان را بزنند و شما هم با آگاهی از آن ها به کار خودتان بپردازید و به آن ها بها ندهید یا با آن ها همرا نشوید چرا که اهداف و مسیری در زندگی دارید که برایتان مهم است.
پس این تصور که این افکر متوقف شوند تا شما بتوانید تمرکز کنید و به کارتان برسید واقع بینانه به نظر نمی رسد و در عمل چنین اتفاقی رخ نخواهد داد.
این که در مواقعی مشخص به مشاهده افکارتان بپردازید می تواند به نظم دادن به آن ها کمک کند و این که شما بدون حذف کردن آن ها بر آن ها مدیریت داشته باشد.
هرچه بیشتر در این زمینه تمرین کنید بهتر می توانید در این موضوع ماهر شوید که برای تمرکز کردن نیازی به حذف افکارتان نداشته باشید بلکه با وجود آن ها به کارهایتان بپردازید.
یکی از تمریناتی که در این زمینه وجود دارد این است که در جایی ساکت و ارام بنشینید و به مشاهده کردن افکارتان بوردازید به این صورت که بر روی یک \رده سفید آن ها را تصور کنید که از یک سمتی وارد و از سمت دیگر خارج می شوند و شما هم فقط آن ها می بینید.
این که را می توانید در ساعات مشخصی از روز به صورت روزانه در چندین دقیقه انجام دهید.
مسئله دیگری که وجود و در انتهای صحبت هایتان به آن اشاره کوچکی کردید ایناست که گاهی افکار شما درباره مسائل ناتمام ذهنتان و یا مواردی هست که باید به آن ها رسیدگی بیشتری بکنید و یا نیاز یا خواسته ای که به تعویق افاده و به نوعی به شا می گوید به آن ها هم بپرداز، در این موارد بهتر است موضوعات ناتمام و دغدغه هایتان را شناسایی و برای حل یا مدیریت و یا اقدام موثر در مسیر آن ها گام های لازم را بردارید.
که البته دراین مورد توصیه این است که با یک روانشناس و یا مشاور در ارتباط باشید و جلسات مشاوره به صورت حضوری و یا غیر حضوری دریافت کنید تا بتوانید با نظارت و نظام مند این رسیدگی را انجام دهید و از طریق دریافت کمک حرفه ای و تخصصی به این موضوعات بپردازید.