سلام و خسته نباشید ، توی رابطه ای بودم که ۵ سال طول کشید و نامزد کردیم ولی از وقتی نامزد کردیم و روی هم شناخت بیشتری پیدا کردیم احساس کردم هیچ وجه اشتراکی باهم نداریم و فقط با وجودمون باعث رنجش هم میشیم خیلی صحبت کردیم که مراقب رفتارامون باشیم ولی چند روز پیشتر طول نمی‌کشید و باز برمیگشتیم سر خونه اول هیچ تفاهمی نداریم باهم ، هیچ علایق مشترکی نداریم و احساس میکنم چیزی جز وابستگی بینمون وجود نداره. این آقا اختلال دوقطبی هم داره که گاهی جوری رفتار می‌کنه که از اون بهتر نیست برام گاهی اونقدر از هم فاصله میگیریم که حس میکنم با کسی دیگه در ارتباطه . چند روزی هم هست که به خاطر امتحان ها ( هردو دانشجو هستیم ) جز پیام صبح بخیر شب بخیر چیزی بینمون نیست . هر دفعه با هم صحبت کردیم ، گفتیم خرابش نکنیم بمونیم بسازیم . اون کمتر تصمیم به جدایی و حرف از جدایی میزنه ولی من چون خیلی دارم اذیت میشم هر وقت کم محلی می‌کنه دلم میخواد رابطه تموم بشه خیلی دارم اذیت میشم . دلم میخواد اینبار واقعا تموم کنم ولی نمی‌دونم چطور به خانوادم بگم چون خودم انتخابش کردم خیلی میترسم . نمی‌دونم چطوری تموم کنم تا با حرفاش دوباره خامم نکنه از طرفی هم چون باهم رابطه داشتیم میترسم که نکنه دیگه نتونم ازدواج کنم یا ازدواج کردم چطوری باید بهش بگم میشه کمکم کنید ممنون 🌺