من يه خانواده مذهبي با افكار قديمي دارم. هيچ كتابي نميخونن ، فيلم نميبينن، اصلا تلگرام و فضاي مجازي ندارن،پدر و مادرم باهم اصلا رابطه گرمي ندارن من و خواهرام يكبار هم محبت اينارو نسبت به هم نديديم، هميشه دعوا و فش و بحث جلومون ميكنن و رعايت نميكنن ولي حتي يكبار هم مقابل ما همو نبوسيدن چون ميگن زشته. دعوا زشت نيست ولي بوس و بغل زشته…
هر چي كه ميشه ميچسبونه به اينكه من نماز نميخونم اگه ميخوندم فلان ميشد چنان ميشد. زلزله اومده سر جاش نشسته ميگه خدا هست چيزي نميشه اگه بخوايم بميريم زير ميز هم ميميريم. يه اتفاقي چيزي ميشه ١٠٠٪؜ به قسمت وصلش ميكنن اتفاق خوبي بيوفته همشو كار خدا ميدونن… هر چي ميگي ميگه نماز بخون درست ميشه… هيچ محبتي از اينا نديدم مثل ربات ميمونن من كه تو نوجوانيمم نياز بهشون دارم ولي اصلا ندارمشون.. ٢ساله با به دخترخانمي دوستم همه دوستام ميشناسنش.مامان دوستام ميدونن ماباهميم،دوستام، مامان باباهاشون ، حتي مامان بزرگ يكي از دوستام كمكمون ميكنه و فقط مامان و بابام اين وسط مشكل دارن. يه بار با مامان بابام رفتم مشاوره ، مشاوره گفت بزارن باهاش دوستيم رو ادامه بدم و هفته اي يه بار ببينمش… مامانم گفت اين مشاور به درد نميخوره الان ديگه اصلا مشاوره نمياد بهش ميگم بريم پيش اخوند باز نمياد فقط غور ميزنه ميخواد با غور مشكلشو حل كنه بهش ميگم اگه واقعا دنبال حلشي بريم مشاوره باز فقط غور ميزنه ، مشاور قبلي هم گفت پدر و مادرم مشكل دارن… نميدونم چيكار كنم همه زندگيمو دارن نابود ميكنن ازشون متنفرم