پذیرش در زندگی
سلام خدمت شما عزیزان خیلی ممنونم که این امکان رو در اختیارمون گذاشتین که بتونیم مشاوره رایگان بگیریم.
من ۱۰ ساله ازدواج کردم و ۳۴ سالمه همسرم ۳۶ ساله هستن
شخصیت های خیلی متفاوتی باهم داریم
مثلا ایشون برون گرا و من درونگرام
ایشون منعطفه و من منظم
مشکلی که دارم اینه که ایشون اصلا برای زندگیش هیچ برنامه ای نداره و فکر میکنه فقط وظیفه اش توی زندگی اینه که کار کنه و پول دربیاره
من خیلی هدف ها برای زندگی مشترکم داشتم و همیشه فکر میکنم مرد و زن در کنار همدیگه باید رشد کنن و به هدفهاشون برسن
ولی ایشون فقط به فکر کارشه و دوست داره همیشه بگیم و بخندیم و مهمونی بریم
و خیلی به فکر حل مشکلاتی که داریم نیست .
انگار مجرده ، خونه که میاد یا فیلم میبینه یا با موبایلش کار میکنه
جز مسائل مالی اونم تا حدودی ، دیگه ب فکر هیچی نیست
کاری به کارای من نداره و مانع کارایی که میخوام بکنم نمیشه اما هیچ همراهی توی هیچ موردی نداره
من سعی کردم بعضی از مدلام تغییر بدم تا بهم نزدیک بشیم اما ایشون اصلا به فکر این چیزا نیست
بسیار خوش اخلاقه اما توجه نداره
حتی یه بار ازش پرسیدم دوست داری تنها زندگی کنی گفت اره، اما زندگی با توام خوبه
من توی این ده سال خیلی تلاش کردم با مطالعه و مشاوره و … اطلاعاتم بالا ببرم تا ارتباطمون بهتر بشه اما انگار نمیشه
واقعا نمیدونم باید چیکار کنم
طلاق هم نمیتونم بگیرم.
ایشونم میگه من همینم و تغییر نمیکنم
میخواستم راهنماییم کنید که چیکار باید بکنم.
خیلی ممنونم ازتون .
با سلام خدمت شما
دوست عزیز احساس ناکامی و ناراحتی شما در این زمینه کاملا قابل درک است.
برای همین بر دریافت مشاوره قبل از ازدواج همواره تاکید صورت می گیرد چرا که مهم است دو نفری که قرار است با یکدیگر ازدواج کنند و زندگی مشترکی را آغاز کنند در مسیر و اهداف و سبک زندگی و یا انتظار و خواسته و ادراکشان از زندگی مشترک و همسر آینده شان هم راستا باشد و تناسب و هم خوانی بیشتری از تفاوت ها وجود داشته باشد.
اما در کل تفاوت همواره وجود داشته و دارد و به دنبال آن اختلافات هم وجود دارند و آن چه زوج های خشنود و راضی را از زوج های ناخشنود و ناراضی جدا می کند طبق مطالعاتی که در این زمینه صورت گرفته است، میزان مشکلات و اختلافات بین فردی نیست بلکه نحوه روبرو شدن افراد با این اختلافات و مشکلات و چگونگی حل یا مدیریت آن ها است.
هچنین باز هم طبق پژوهش هایی که انجام شده است بیش از نیمی از اختلافات در بهترین حالت حل شدنی نیستند و باید آن ها را صرفا مدیریت کرد.
با توجه به این موارد و با توجه به این که هیچ فردی قادر به تغییر دادن فرد دیگری نیست، بخشی از موارد را همان طور که خودتان هم در عنوان مسئله تان به آن اشاره داشتید باید پذیرفت.
البته نمی دانیم که از چه طریقی برای حل این گونه مسائل اقدام کرده اید و چه مسیرهایی را رفته اید و مشاوره هایی که به آن اشاره داشتید آیا به صورت فردی بوده است یا زوجی و آیا ادامه داده اید یا آن را نیمه کاره رها کرده اید.
به عنوان مثال برخی رفتارها مانند سرزنش کردن و بر چسب زدن و یا قهر و بی توجهی یا پرخاشگری موثر نیستند و نه تنها افراد را با ما همراه نخواهند کرد بلکه بدتر باعث دوری و کاهش صمیمیت و کیفیت رابطه بین فردی خواهد شد.
در کنار آن همراهی و همدلی و مشارکت و حمایت و گفتگو کردن نه با هدف اثبات درستی خودمان و به کرسی نشاندن خواسته خودمان بلکه با نیت درک کردن طرف مقابل و دیدگاه اوبرای رسیدن به یک ادراک مشترک و فکر کردن درباره گزینه های مختلف و در نهایت یافتن گزینه ای که مورد رضایت و توافق نسبی هر دو طرف باشد و این تنها مسیر موثر برای حل این گونه مشکلات است.
اگرچه این موضوع خودش یک مهارت بسیار مهم محسوب می شود که ممکن است در اغلب مواقع اغلب افراد آن را بلد نباشند و نیاز به آموزش و تمرین داشته باشند و اغل گفتگوهایی که انجام می شود جر و بحث و مجادله و با هدف اثبات درستی و حقانیت خودمان است و بنابراین تعجبی ندارد که نه تنها به حل مساله منجر نمی شود بلکه افراد در آن از انواع رفتارخای مخرب و کنترل گرانه مانند برچسب زدن و توهین و تحقیر یکدیگر استفاده می کنند و در نهایت به دلخوری و ناراحتی ختم می شود.
اگر قصد جدایی ندارید و می خواهید فقط کیفیت رابطه خودتان را بهبود بخشید و همسرتان هم از نظر شما خوش اخلاق است و می توانید با یکدیگر در زمینه هایی رابطه خوبی داشته باشید و تفریحات مشترک دارید این نشانه خوبی است و به شما توصیه می شود هر چه زودتر برای دریافت زوج درمانی هر دو با هم به یک زوج درمانگر مراجعه کنید تا بتوانید در این زمینه از طریق دریافت جلسات مشاوره به صورت حضوری و یا غیر حضوری بتوانید راهکارهای دقیق و تخصصی را دریافت کنید.
در این جلسات یک فرد متخصص بر روند جلسات و راه حل ها و چگونگی انجام دادن آن ها نظارت دارد و هر فردی متوجه سهم و نقش خودش در رابطه می شود و متوجه می شود که چگونه می تواند نه برای دیگری بلکه برای خودش و حفظ کیفیت رابطه و زندگی مشترک رفتارهای موثر تر و بهتری را انتخاب کند و هر کسی در این مسیر برای تحقق خواسته ها ونیازهای اساسی خودش فعالانه ومتعهدانه تلاش کند.