1
پذیرفتن واقعیت
سلام من ۲۴ سالمه قبلا یکبار نامزد بودم که دوباره به هم زدیم …
الانم تصمیم ازدواج رو دارم و از ناحیه آمادگی جسمانی و عقلانی هم آمادم ولی از نظر مالی آماده نیستم چون بیکارم خب تا حدی با این مسئله کنار اومدم ولی خیلی وقتا خیلی شدید تحت تاثیر ازدواج قرار میگیرم یعنی حس میکنم واقعا به ازدواج نیاز دارم حالا چه نیاز عاطفی یا نیاز جنسی
یعنی کلا حالم بهم میخوره از همه چی دلم میگیره نمیدونم علت چیه ولی خوب این نیست که خیلی به ازدواج فکر کنم ولی خوب یه مقداری هم نیازه بهش فکر کرد تا دقیقا بدونم که هدفم از ازدواج چیه
لطفا کمکم کنید خیلی موقع ها حالم خیلی بد میشه
با سلام خدمت شما
دوست عزیز احساس ناراحتی و نگرانی و عدم رضایت شما از شرایط موجودتان کاملا قابل درک است.
توجه داشته باشید که ما پذیرش واقعیت را زمانی به کار می بریم که در موقعیتی قرار گرفته ایم که هیچ کاری از ما ساخته نیت و یا در موقعیت غیر قابل کنترلی قرار داریم که آن خوسته دست نیافتنی و یا امکان پذیر نیست.
در مواردی که ما می توانیم برای رسیدن به خواسته مان اقدامی انجام دهیم و یا لااقل در مسیر رسیدن به آن باشیم و حرکت کنیم و گام های موثر را برداریم، پذیرش واقعیت معنایی ندارد.
بنابراین شما هیچ گاه نمی توانید بگویید من پذیرفته ام که بیکارم یا پذیرفته ام که نمی توانم ازدواج کنم و این ها موارد پذیرفتنی نیستند چرا که می توانید برای آنها اقدام کنید.
به این معنا که باید برای آن ها برنامه ریزی و هدف گذاری کوتاه مدت و بلند مدت داشته باشید.
به نظر می رسد شما بار دیگر در یک پست دیگری موضوع بیکاری خودتان را مطرح کردید و به شما توصیه شد که حتما به یک مشاوره برای بررسی بیشتر مراجعه کنید.
چرا که گاهی موانعی که بر سر راه ما وجود دارند بیرونی نیستند بلکه درونی هستند و باید بتوانیم آنها را شناسایی و برطرف کنیم و در غیر این صورت مدام درجا خواهیم زد و به جایی نخواهیم رسید و مدام احساس ناکامی را تجربه خواهیم کرد.
تعجبی ندارد که در فکر ازدواج هستید و معمولا این خاصیت خواسته های ما هستند که تا به آنها دست نیابیم آرام و قرار نخواهیم داشت و این گونه احساسات هم به ما هشدار می دهند که کاری برایش خواسته هایمان انجام دهیم و بی کار ننشینیم یا دست از تلاش برنداریم و منصرف نشویم.
افکار نگرانی که به ذهن افراد می آیند هم معمولا دو دسته کلی هستند.
دسته اول شامل افکار نگرانی که تحت عنوان دردسر ساز طبقه بندی می شوند، یعنی برای ما نه تنها راه گشا نیستند بلکه مانع حرکت موثر ما هم می شوند.
اینوگنه افکار معمولا معطوف به آینده و فوق العاده کلی و مربوط به مواردی هستند که خارج از اراده و کنترل ما قرار دارند و یا با اگر و نکنه شروع می شوند و معمولا تمرکزشان بر خود مشکلات احتمالی است.
دسته دوم شامل نگرانی های کارساز هستند.
یعنی همان هایی که باعث انجام اقدامات موثر در ما می شوند و ما را به تحرک و تلاش وا می دارند.
مانند همان سطح اضطرابی که برای انجام کارها لازم است، اگر نگران سلامتی و ابتلا به بیماری کرونا نباشیم نکات بنداشتی لازم را رعایت نخواهیم کرد و به این ترتیب خودمان را در معرض خطرات جدی قرار خواهیم داد.
اینگونه افکار هم اگرچه معطوف به آینده هستند اما معمولا مربوط به رفتارهای خد ما می شوند و حل مساله محور هستند و ما را به سمت انجام راه هل های مختلف و استفاده از سیستم خلاق ذهنمان هدایت می کنند و برای همین به آنها اصطلاحا افکار نگرانی کارساز یا راه گشا می گویند.
حالا در مسیر مان برای رسیدن به اهداف و خواسته هایمان حتما با هر دو مدل این افکار نگرانی روبر خواهیم بود.
درست است که نمی توانیم مانع آن ها شویم چرا که ذهن ما به هرحال کار خودش را که تولید مداوم افکار مختلف است بدون توجه به خواسته ما انجام خواهد داد.
اما باید با آگاه شدن و تمایز قائل شدن بین این افکار بتوانیم فقط به آن هایی بها بدهیم که به داشتن یک زندگی غنی و ارزشمند و دلخواه برای ما کمک کننده هستند.
و آن دسته از افکاری که مانع ما هستند (موانع درونی) و باعث اجتناب ما برای انجام اقدامات لازم می شوند و اگر آنها را زیادی جدی بگیریم و بهای زیادی بدهیم ما را از مسیر اصلی مان و اهدافمان منحرف خواهند کرد.
در همین راستا باید در ابتدا سه و نقش خودمان را در کار یابی و یا انجام اقدامات لازم برای ازدواج در ابتدا مشخص کنیم تا با تعیین گام های مشخص بتوانیم خودمان را ورد ارزیابی قرار دهیم و مطمئن شویم که در مسیر هستیم و در غیر این صورت اقدامات لازم را از طریق شناسایی و رفع موانع وجود انجام دهیم.
بهتر است این کار را با کمک یک فرد متخصص انجام دهید تا بتوانید در این جهت راهنمایی های دقیق و تخصصی و گام به گام دریافت کنید و در نتیجه اقدامات موثرتری را هم در پیش بگیرید.