سلام خانم دکتر من یه دختر ۲۲ ساله هستم مجرد و مذهبی برخلاف خانوادم ک مذهبی نیستن مذهبی بودنم باعث شد تا در دوران نوجوانی و جوانی تا الان حتی یک دوست پسر هم نداشتم بخاطر مقید بودنم و اینکه پسرا امثاله من ک ن دست میدم بهشون و ن هیچ رو نمیپسندن… راجع ب خانوادمم بگم ک فوق العاده پدر و مادرم با هم مشکل دارن و هر روز و هر شب توی خونه ی ما دعواس منم خیلی افسردگی گرفتم و غمگینم و حال روحیم اصلا خوب نیس یک رفیق دارم چون خواهر ندارم اونو مثله خواهرم دوست دارم و همیشه باهاش درد و دل میکنم از غم هام براش میگم از غصه هام… اونم منو درک میکنه و باهام صحبت میکنه مثله یه خواهر هوامو داشته… اما جدیدا بخاطر اینکه خیلی تحت فشارم و محبت و توجه از هیچکسی نمیبینم خیلی ب رفیقم گیر میدم ک تو چرا حالمو نمیپرسی، چند روز یه بار بهم پیام میدی،چرا باهام درد و دل نمیکنی،چرا جدیدا حرفاتو بهم نمیزنی،خیلی حساس شدم روش خیلی حسه تنهایی میکنم چون تنها رفیقم بهم توجه میکرد ولی الان توجهش کم شده و الان همش باهاش دعوا میکنم وقتی هم ک با رفیقم دعوا میکنم و قهر میکنه انگار دنیا روی سرم خراب شده همش حالت تهوع میگیرم وقتی با اون قهرم غذا نمیتونم بخورم دلم میخاد خودکشی کنم….