پرسش
سلام عصرتون بخیر..من دختری سی ساله ومعلول جسمی هستم..دانشگاه روالان دوساله که تموم کردم ولی شغلی ندارم..به خاطراعتمادبه نفس خیلی خیلی پایینم واینکه کلا ارتباطی با دنیای بیرونم ندارم ،روابط عمومی خیلی ضعیفی دارم..ولی مشکل اصلیم مامانمه..ماکلا یک خانواده هشت نفره بودیم که سه تاخواهر ویکی از برادرام ازدواج کردن والان من وبرادردیگم ومامان بابام باهم زندگی میکنیم..مامانم همیشه از بچگی من رو تحقیر میکرده وتاهنوزم که هنوزه این ادامه داره ..از دوسال پیش که خواهر کوچیکترم ازدواج کرد،این تحقیر کردنها بیشتر هم شده ،حتی توی جمع هم اینکارو میکنه..من هم اونقد ضعیف بودم وهستم که هیچی نمیگم بهش ونهایتش چند روز قهر میکنم..اونم هیچ اهمیتی نمیده کلا..فقط منتظر خواهر برادرامه که بیان به دیدنش ووقتی که فقط من پیشش هستم حوصله هیچ کاری رو نداره..اگه شغلی داشتم ،حتنا جایی رو اجاره میکردم ومیرفتم،ولی شغل برای افرادی مثل من نیس ویاخیلی سخت پیدا میشه..واقعا نمیدونم باید چیکار بکنم..خیلی بهم سخت میگذره…
با سلام خدمت شما دوست گرامی
دوست عزیز احساس ناراحتی و ناکامی و تنهایی که تجربه می کنید کاملا قابل درک است.
توجه داشته باشید که اگر چه شرایطی که دارید دشوار است و ممکن است شرایط از نظر مناسبات اجتماعی و موقعیت های شغلی برای شما محدودیت های بیشتری در مقایسه با افراد دیگر وجود داشته باشد، اما این موضوع هرگز به معنای آن نیست که شما محکوم به این باشید که در خانه بمانید و وارد اجتماع نشوید و نقش های اجتماعی و شغلی و درآمد نداشته باشید.
از سوی دیگر احساس ارزشمندی یک موضوع کاملا درونی است که ارتباطی به جسم ما و یا ویژگی های فیزیکی ما و یا هر آنچه به ما داده شده است یا ما در انتخاب آن ها هیچ نقشی نداشته ایم ندارد.
بنابراین همان طور که توانسته اید به دانشگاه راه پیدا کنید و درستان را تمام کنید حتما با تلاش مضاعف، هدف گذاری و پیگیری و تلاش در زمینه ها دیگر هم موفق خواهید بود و از این طریق احساس کارآمدی و کفایت شما هم افزایش یافته و عزت نفس بالاتری را تجربه خواهدی کرد.
در واقع هر کسی خودش مسئول تحقق نیازهای اساسی و خواسته های خودش در زندگی است و اگر چه در این راستا محدودیت ها و گاهی موانع بیرونی برای برخی بیش تر ممکن است وجود داشته باشد اما قرار است با پذیرش بخشی از واقعیت که ما در انتخاب و کنترل آن ها هیچ نقشی نداشته ایم، تمرکز خودمان را بر توانمندی ها و تلاش و رفتارهای خودمان قرار دهیم که به طور مستقیم تحت اراده و کنترل خود ما قرار دارد.
بنابراین با توجه به این مطالب گاهی به نظر می رسد آن چه بیشتر از همه مانع اصلی ما در مسیر تحقق خواسته ها و تلاش و حرکت به سمت اهدافمان در زندگی شده است موانع درونی و ذهنی هستند که وجود دارند.
به بیان دیگر افکار منفی و برخی از پیش گویی های منفی و قضاوت کردن و سرزنش کردن خودمان و دیگر افکار منفی است که مانع حرکت و انجام اقدامات موثر در ما شده است که باید شناسایی و برطرف شوند.
بنابراین به شما توصیه می شود حتما از طریق مراجعه به یک روانشناس و یا مشاور به صورت حضوری و یا غیر حضوری جلسات مشاوره فردی دریافت نمایید تا با شناسایی درست خواسته ها و در نظر گرفتن اهداف واقع بینانه و دست یافتنی بتوانید هدف گذاری بلند مدت و کوتاه مدت و بعد برای رسیدن به آن اهداف برنامه ریزی داشته باشید و در این راستا در صورت نیاز توانمندی های خودتان را ارتقا دهید و یا مهارت های جدیدی را بیاموزید و از سوی دیگر با شناسایی و برطرف کردن موانع درونی و بیرونی که وجود دارد بتوانید در مسیر داشتن زندگی دلخواهتان و تحقق نیازهای اساسی و خواسته هایتان در زندگی اقدامات موثر لازم را انجام دهید.