چطور اعتمادش رو جلب کنم
سلام من و دوست پسرم ۴ سال هست که باهم دوستیم هم دیگر رو دوست داریم اما یه سری اتفاقات باعث بی اعتمادی ایشون به من شده و اینکه ایشون فکر میکنن من بهشون خیانت کردم اون زمان من حدود ۱۳_۱۴ سالم بوده و یه سری اشتباهاتی داشتم که البته ریشه اکثرشون این بوده که فکر میکردم ایشون منو دوست ندارن چون اون اوایل یه سری رفتارهایی داشتن که من اینطور فکر کردم و برای لج بازی و این که ثابت کنم به خودم منم میتونم دور باشم و دیگران را دور خودم جمع کنم ایشون به گفته خودش قبلاً خیلی به من اعتماد داشته و الان این اعتماد از دست رفته به خدا من آدم بدی نیستم خودم اینو میدونم اصلا اینجوری نیستم که بخوام ایشونو ول کنم برم با بقیه اما هر چی میگم من بچه بودم از حرص تو بوده حرفمو باور نمیکنن و یه مدتم اصلا از هم جدا شدیم و الان دوباره چند ماهه که آشتی کردیم ایشون بسیار نکته بین و دقیق هستن من سالگرد مون رو بعد از اینکه آشتی کردیم فراموش کردم که واقعا از قصد نبوده اونشب ایشون به تغییر توی رفتارشون دادن و من یادم اومد که سالگرد بوده و فراموش کردم و تبریک گفتم اما نه از رفتار ایشون خودم یادم اومد و ایشون این حرف من رو باور نکردن و گفتن که من دروغ گوام کلا من رو آدم دروغ گویی میدونن و فکر میکنن که البته من یک اشتباه کردم و برای سالگرد برای اینکه باهام دعوا نکنن گفتم من یادم بوده میخواستم ببینم یادته یا نه که میدونم اشتباه کردم و الان میخوام تمام تلاشم رو بکنم تا اعتمادشون رو جلب کنم اما نمیدونم چیکار کنم ببخشید که طولانیه
با سلام خدمت شما دوست عزیز
احساسات شما در این زمینه قابل درک است.
اساسا اعتماد یکی از ایتم های اصلی و اساسی در این گونه روابط محسوب می شود که اگر صدمه ببینید معمولا زمان می برد که ترمیم شود.
و فردی که مرتکب اشتباهاتی در این زمینه شده، یعنی به هر دلیلی رفتار قابل ویشبینی، متعهدانه و پایداری نداشته است، اگر قصد بازسازی و ترمیم اعتماد را دارد باید در یک مدت زمانی رفتاری قابل پیش بینی متعهدانه و با ثباتی از خودش نشان دهد تا رابطه را برای طرف مقابلش امن کند ا اعتماد از دست رفته را باز گرداند.
پس بخشی از موضوع این است که رفتارهای شما طبق اصولی تافقی و در چارچوب باشد و در این مسیر تمام تلا خودتان را انجام دهید.
اما بحث دیگر طرف مقاب شما هست که در ابدا آیا می خواهد چنین فرصی ر ر اختیار شما و رابطه قرار دهند و یا اینکه کلا بدبین ده اند و قصد فرصت دادن مجدد هم دارند که در این صورت کاری از شما ساخه نیست.
چرا که ما فقط می توانید رفتار خودتان را مدیریت و کنترل کنید و بر رفتار طرف مقابلتان هیچچ کنرلی ندارید.
تنها راهی که می توانید این فرصت را به دست آورید این است که با او گفتگو کنید و از او بخواهید مدتی به شما فرصت دهد و در این مدت توافق کنید که کارهای گذشته را به یاد شما نیاورند و شما را برمبنای قبل قضاوت و سرزنش نکنند چون در این صورت کاری از پیش نمی رود.
بلکه باید با شما همکاری داشته باشند و در این مسیر به شما کمک کنند که می توانید انتظارات و خواسته هایتان هم در این زمینه با ایشان واضح مطرح کنید و از او بخواهید پیشنهادات و انتظاراتشان را متقابلا مطرح کنند و حتی درباره احساسات منفی و نا امنی شان هم با شما صحبت کنند و در صورت لزوم همدلی هم به ایشان بدهید تا بداند که او را رک می کنید و از حسن نیت شما اطمینان حاصل کنند.
نکته دیگری که مطرح است این است که چون درباره سن و سال الانتان توضیح واضحی ندادید، به طور کلی به شما توصیه می شود که در ابتدا هدف و نیتتان را از این رابطه مشخص کنید و چشم اندازتان را معلوم کنید و با تعیین خط قرمزها و اصول متناسب با آن بدانید که در چه مسیری قرار است پیش بروید.
اگر هم قصدتان ازدواج است به شما توصیه می شود حتما ماوره پیش از ازدواج دریافت کنید تا بتوانید بهترین و مناسبتین تصمیم و انتخاب را با آگاهی داشته باشید.
ممنون از راهنمایی شما من ۱۷ساله و ایشون ۱۹ هستند
ما در گذشته قصد ازدواج داشتیم اما ایشون به خاطر تعصباتشون میگن توی چند ماهی که باهم نبودیم من نمیدونم افرادی که باهاشون ارتباط داشتی کی و چی بودن و چون هنوز به من کاملا اعتمادی ندارن میگن که حرف های خودت هم نمیتونه کاری در این مورد کنه و تمام حرفشون اینه توی این زمان انتخاب من تو نیستی اما اگر این طرز فکرم رو میتونی عوض کنی من هم دوستت دارم و میخوام کنار هم باشیم و ایشون حاظر هستن که من تلاش کنم و اعتماد کنند اما من نمیدونم باید چیکار کنم و این عصبانیتشون رو کنترل کنم و اعتمادشون رو جلب کنم و بهشون بفهمونم که من بهت دروغ نمیگم و بهت توجه دارم و ارزش برات قائلم و همین طور یادم رفته ذکر کنم که ایشون از کودکی مشکلات عاطفی و کمبود محبت در خانواده داشتن و معتقدن من بهشون محبت نمیکنم و ارزش قائل نمیشم با تشکر از راهنمایی هاتون
سلام به شما دوست عزیز
در این مورد اطلاعات بیشتری در اختیار ما قرار بده تا باهم بیشتر صحبت کنیم.
۱٫ در زمان فعلی شما و این اقا هرکدام چند سال دارید؟
۲٫ معیارتان برای انتخاب این فرد چه ویژگی هایی می باشد؟
۳٫ در زمان فعلی ایشان به شما شک دارند و چگونه ان را نشان میدهند؟
۴٫ منظور شما از نکته بین بودن چیست>؟
۵٫ روابط شما در دنیای واقعی می باشد یا مجازی و بین شما رابطه جنسی وجود دارد؟
من ۱۷ساله و ایشون ۱۹ساله هستند
ایشون آروم هستند و من رو دوست دارند من بهشون اعتماد دارم و برای همدیگر تلاش میکنیم
خیر همیشه نه فقط زمان هایی که مشکلی بین ما پیش میاد یا دعوایی میشه ایشون مسائل گذشته رو گاهی پیش میکشند و البته خودشون هم دوست ندارن این کار رو کنن و به دلیل عصبانیتشون در لحظه هست اما به دلیل یه حرف کوچیکی که در همین مورد فراموش کردن سالگردمون من بهشون زدم و گفتم من این متن رو از قبل برات نوشتم که البته بعدش خودم گفتم که خیلی قبل نبوده همین امشب بوده دوباره ایشون بدگمان شدن و فکر میکنن که من دروغ میگم
خیر روابطمون در دنیای واقعی هست و البته که مادرم اطلاع دارن و نه من و ایشون رابطه جنسی باهم نداشتیم به هم نزدیک هستیم اما رابطه جنسی بینمون پیش نیومده ممنون میشم اگر راهنماییم کنید و البته این رو هم بگم که ایشون از کودکی در خانوادشون مشکل داشتن از نظر عاطفی