1
کنکور
سلام من کنکوریم با اینکه فقط دوماه مونده به کنکور ولی من همچنان بیخیالم. تا میام درس بخونم هزار تا فکر میریزه تو مغزم فکر آینده فکر قبول شدن و قبول نشدن و کلی فکر الکیه دیگه. خیلی تمرکز ندارم همش پامو تکون میدم و بی قرارم و میخوام زودتر از اتاق برم بیرون خلاصه اینکه آروم و قرار ندارم نمیتونم یک ساعت بیشتر پای درس بمونم لطفا بهن راهکار بدید
با سلام خدمت شما دوست عزیز
احساس اضطرابی که تجربه می کنید در این زمینه کاملا قابل درک است.
اساسا هر موقعیتی که انسان قرار است در آن مورد ارزیابی قرار بگیرد اضطراب آور است و امتحان و کنکور هم از همان موقعیت ها است به اضافه اینکه تا حد زیادی در مسیر آینده ما می تواند اثرگذار و تعیین کننده باشد.
بنابراین تعجبی ندارد که اضطراب و نگرانی بالایی را در چنین موقعیتی که به روز کنکورتان نزدیکتر می شوید را تجربه کنید.
چه بسا اضطراب به صورت نرمال آن نه نها بد نیست بلکه لازم است تا ما را به سمت انجام رفتارهای معطوف به هدف انگیزه مند کند.
حتی افکار نگرانی هم می توانند تا حدود زیادی راه گشا و کارساز باشند اگر ما را به سمت انجام اقدامات موثر هدایت کنند.
به طور مثال اگر اضطراب و نگرانی درباره نتیجه امتحان یا کنکور وجود نداشته باشد اساسا درس خواندن و تلاشی هم در کار نخواهد بود.
اما موضوع زمانی پیچیده می شود که اینگونه افکار نگرانی بجای اینک برای ما کمک کننده باشند دردسر ساز و مشکل آفرین می شوند.
یعنی نه تنها به پیشرفت ما کمکی نمی کنند بلکه مانع حرکت و انجام رفتارهای موثر معطوف به هدف می شوند که از همین روی شناسایی و تشخیص این دو دسته از افکار نگرانی و تفکیک آنها از یکدیگر حايز اهمیت می شود.
مشخص است که ما نمی توانیم مانع ورود اینگونه افکار به ذهنمان بشویم.
یعنی همان افکاری که مانع ما هستند و اغلب آلوده به تحریف های شناختی مانند پیشگویی منفی، قضاوتگرانه و سرزنش آمیز هستند و یا همان افکار نگرانی که دردسرساز می شوند نه راهگشا.
برای این گونه افکار بهتر است این راهکار را در پیش بگیرید که تایم های مشخصی را در روز به مشاهده افکارتان اختصاص دهید.
به این صورت که در یک جای آرام و راحت بنشینید و چشمان خودتان را ببندید و افکار خودتان را روی یک پرده سفید ببینید که از سمت راست واردو از سمت چپ خارج می شوند.
نکته مهم این اس که قرار نیست از این افکار بترسید چرا ه نمی توانند آسیبی به شما برسانند و فقط قرار است آنها را ببینید و قرار هم نیست مانع آنها شوید.
به این ترتیب قسمت مشاهده گر ذهنتان را تقویت می کنید که به جای قضاوت و ارزیابی بر اساس این افکار صرفا نظاره گر آنها باشید.
این تمرین به شما کمک می کند که با دادن فضایی به اینگونه افکار فقط به آنها اجازه رفت و آمد بدهید اما اجازه ندهید که شما را به دام بیندازند و با خودشان همراه کنند و اینگونه مانع شما برای انجام کارها و برنامه هایتان بشوند و شما را از مسیر اصلی و انتخابی خودتان دور کنند.
چرا که اینگونه افکار فقط توجه می خواهند و مانند سگ پاچه گیری می مانند که هرچه بیشتر بخواهید از دست آنها فرار نید بدتر شما را دنبال خواهند کرد.
اگر با یک برنامه ریز درسی برای مطالعه تان در ارتباط هستید بهتر است با کمک او یک تغییر کوچکی در برنامه درس خواندنتان بدهید.
از احساسات خودتان آگاه باشید و با خودتان مهربان باشید و بدانید که اینگونه احساسات در این موقعیت کاملا طبیعی هستند و شما هم ماشین نیستید یک انسان هستید که برای رسیدن به یک هدف مهم مدت زمان زیادی است که نیازهای دیگر خودتان را به تعویق انداخته اید و طبیعی است که الان به شدت قبل مطالعه نکنید اما انجام آن تمرین هم اگر چندبار در روز انجام شود می تواند تا حدود زیادی در مدیریت افکار منفی و احساسات ناخوشایندی که در نتیجه آنها تجربه می کنید کمک کننده باشند.
در نهایت اگر دیدید کارکردهایتان خیلی مختل شده است و عملکردتان با افت شدیدی روبرو شده است می توانید از طریق مراجعه به یک روانشناس راهنمایی های دقیقتری دریافت نمایید.