گیر کردن در دوراهی
سلام، من یه دانشجوام. 21سالمه. بهتره بگم یه دانشجویی که الان فقط ارزوی مرگ داره. من سال اول دانشگاه بخاطر اینکه خیلی از روابط سر در نمی اوردم سریعا عاشق یه دختر شدم و بهش حس پیدا کردم ولی جرئت روبرو شدن باهاش رو نداشتم که حضورا بهش بگم و به جاش رفتم مجازا بهش گفتم اون از من بزرگ تر بود واسه اینم منو رد کرد. من ضربه سختی خوردم و تا مدت ها و دوترم بهش فکر میکردم فقط. تا اینکه یکم بهتر شد و توی اینستا با یه دختر دیگ که اونم توی دانشگاهمونه اشنا شدم. ما کم کم سر صحبتمون باز شد و رسیدیم به سنامون که اون گفت من 23 سالمه ولی منم چون هیچ تجربه ای نداشتم و فقط میخواستم دوست دختر داشته باشم گفتم منم ازت یه سال بزرگترم و دروغ گفتم در صورتی که 21 سالم بود.
خلاصه ما یکسال مجازی حرف زدیم و عاشق هم شدیم و از مسائل جنسی ام اوم دختر چون منو دوست داشت وارد شدیم به اصرار من. کلی باهم خاطره ساختیم و وابسته شدیم تا اینکه بعد یک سال حضورا همو دیدیم و باهم بیرون میرفتیم. اما یه مشکلی وجود داشت اینکه یه بار خانوادم فهمید من عکسای این دخترو تو کوشیم دارم و رابطه داریم و از این باب کلی دعوا و بحث داشتیم که اونا میگفتن ما راضی نمیشیم شما باهم رابطه جدی داشته باشید.من کتمان کردم ولی باز رابطمونو ادامه دادیم. من الان تو دوراهیم ما یکسال دیگ فارغ التحصیل میشیم و شدیدا وابسته هم هستیم. من در حق این خانم خیلی بد کردم. و دیروز گفتم بهش ما نباید ادامه بدیم و این به صلاحمونه و کلی گریه کردیم و من الان دارم از عذاب وجدان نابود میشم و نمیدونم باید چه کاری انجام بدم و شب روز کارم شده گریه و فکر کردن و فقط ارزوی مرگ دارم و میدونم اون چقد منو دوست داره. من کسیو ندارم حتی دردامو بهش بگم و الان فقط فکر میکنم مرگ راه حلمه🙂. ترو خدا کمکم کنید و بگید چکاری باید انجام بدم هیچ جوره از فکرم بیرون نمیره و با این وجود خودشم هنوز دوسم داره و من تو یه مشکل بزرگ گیر افتادم و دارم ذوب میشم از شدت غم و غصه حتی نمیتونم درس بخونم برای امتحانم. قلبم داره سوراخ میشه و من در حقش خیلی بد کردم. ترو خدا و ترو به مقدساتتون قسم کمک کنید که دووم نمیارم دیگ😔
کمک کنید لطفا
سلام به شما دوست عزیز
احساساتی که دارید قابل احترام هست اما بهتر است در احترام به احساسات خودتان سعی کنید که در اول واقعیت را بیان کنید و دوم اینکه سعی کنید هدفتان را از این ارتباط مشخص کنید تا بتوانید در کنار هم نتیجه گیری بهتری داشته باشید.
دقت کنید که روابط جنسی وابستگی زیادی می توانید برای هردوی شما ایجاد کند پس بهتر است تا تصمیم گیری در مورد این رابطه از داشتن رابطه جنسی به هر شکلی خوداری کنید در کنار اینکه در کنار احترام به احساسات خودتان به واقعیت های بیرونی هم توجه کنید تا در یک مسیر تعاملی برای این رابطه تصمیم گیری شود.
ممنونم از کمکتون
اگر هدف جایی باشه من چجوری باید این حس عذاب وجدانم رو از بین ببرم؟ این حس بیشتر از اون چیزی که فکر کنید منو ازار میده و شب و روز و زندگی رو ازم گرفته و حس میکنم دیگ هیچ توانی ندارم. من چجور این موضوع رو درمیون بزارم باهاش و چجوری راهم به زندگی رو دوباره باید پیدا کنم؟
در هرصورت اینکه این عذاب وجدان برچه اساسی در ذهن شما شکل گرفته است از اهمیت برخودار می باشد در کنار اینکه مسیر خاصی برای بیان کردن وجود ندارد و بهتر است که به صورت حضوری صادقانه همین مواردی را که در اینجا توضیح دادید بیان کنید که بخاطر تمایل به ارتباط با ایشان و ترس از اینکه بخاطر شرایط سنی ایشان شما را رد کنند و… این موضوع را اینگونه بیان کرده اید.
اینکه شما به خودتان و این خانم فرصت بدهید تا بتوانید در اینده مسیر جدیدی را برای زندگیتان بسازید اگر مایل به ادامه رابطه نیستید می تواند به هردوی شما کمک شود در هرصورت بیرون رفتن از رابطه می تواند با دلتنگی و درد همراه باشد اما به مرور این شرایط اگر برای ان دلیل وجود داشته باشد می توانید به مرحله پذیرش وارد شوید.
در هرصورت اینکه هردوی شما فرصت صحبت و تعامل باهم برای تصمیم گیری داشته باشید از اهمیت برخودار می باشد.