یک حس دو طرفه ولی بی فرجام. چه باید بکنم
سلام و روز بخیر خدمت مشاورین عزیز.
من دختری ۲۰ ساله دانشجوی دندانپزشکی هستم. سال پیش با اقایی ۴ سال بزرگتر و دانشجوی لیسانس رشته هوافضا در دانشگاه آزاد به طور اتفاقی در اینستاگرام آشنا شده و برای مسائل کاری در حوزه کنکور حرف میزدیم. اصلا قرار نبود که هیچ اتفاقی بجز همکاری بین ما بیفتد. ما رفته رفته باهم صمیمی تر شدیم و بسیار از نظر حرف زدن و ارتباطی با هم چفت شده بودیم و کم کم حسی بینمان بوجود آمد. من تا به حال کسی را در مقام جنس مخالف اینقدر دوست نداشتم. معلوم شد که ایشان بطور اتفاقی در ساختمان پشتی ما زندگی میکنند. حدود ۴،۵ ماه گذشته بود و ما خیلی بهم وابسته شده بودیم و روز و شب با هم صحبت میکردیم، ولی همدیگر را حضوری ندیده بودیم. ایشان اصالتا کُرد هستند و اکثر خانواده آنها در کرمانشاه است، از نظر مالی هم نمیگویم بد بودند، خوب نبودند معمولی بودند ولی از ما چند درجه پایین تر. ولی اخلاق خیلی خوبی داشت و میتوانستم سالها با ایشان صحبت کنم بدون هیچ جر و بحثی. دلیل وابستگی شدیدمان هم همین موضوع بود. ما تُرک هستیم. مادر من درجریان این ماجرا بود و وقتی من گفتم که میخواهم ایشان را از نزدیک ببینم خیلی ناراحت شدند ک چرا باید کسی را انتخاب کنی که از خودت هم از نظر رشته ای هم مالی پایین تر است و از نظر فرهنگی هم با هم تفاوت زیادی داریم و خلاصه مخالفت کردند و من مجبور شدم رابطه را به اتمام برسانم. بسیار برای من سخت بود میتوانم به جرعت بگویم سخت ترین دوران زندگی من این ۶ ماهی است که از این قضیه میگذرد. ایشان هم حالشان به شدت بد بود. الان ۶ ماه گذشته و آن اقا چند بار بمن پیام دادند در کانال تلگرام من عضو شدند و از طریق لینک ناشناش گاهی بمن پیام میدادند و مدام پروفایل غمگین و بیوهای مرتبط با شکست عشقی و اینها میگذراند. دیشب دو مرتبه در صفحه اصلی خودم پیام دادند و بحث را پیش کشیدند ک واقعا نمیتوانند به رابطه ای جز این رابطه فکر کنند و میخواهند ک تمام توانشان را بگذارند. حرف از جفا کردن زدند و گفتند با این کار به جفتمان جفا میکنی. ولی درنهایت من گفتم ک ما به درد همدیگر نمیخوریم. من بسیار ایشان را دوست دارم ولی پدر مادرم به شدت مخالف این رابطه هستند و پدرم خیلی با فرهنگ کُردها میانه خوبی ندارند. دیشب دوباره پیامهایی رد و بدل شد که واقعا قلبم درد گرفت و نمیدانم چکار کنم. اگر باید کنار بیابم، نکند دیگر کسی را تا این حد دوست نداشته باشم و در اینده حسرت بخورم. اگر مناسب هم نیستیم چگونه کنار بیایم و بتوانم به کسان دیگر شانس آشنایی بدهم چون کس دیگری به چشمم نمیآید. اگر هم این اسمش عشق نیست پس چیست و ایا از بین میرود یا نه. چگونه با خودم کنار بیایم و کلا نظر شما راجع به این رابطه چیست. ممنون که وقت گذاشتید.
سلام به شما دوست عزیز
احساساتی که دارید قابل احترام هست اما دقت کنید که در این مسیر این سبک روابط وابستگی زیادی را ایجاد می کند و این باعث می شود که شما زمانی متوجه این رابطه مجازی شوید که وابستگی زیادی را تجربه می کنید .
یک سال زمان زیادی می باشد و این باعث می شود که شما تمام وقت و احساسات و نیازهای خود را با این فرد تجربه کرده باشید و براین اساس اینکه شما موضوعات مهمی چون تفاوت های فرهنگی ، شناخت ناقص در دنیای مجازی ، تفاوت طبقاتی ، و… را نادیده بگیرید یک امر قابل پیش بینی می باشد .
احساسات یک بعد مهم برای ازدواج می باشد اما در این مسیر در کنار احترام به احساسات نیاز است که شما به موارد دیگری چون شناخت در دنیای واقعی ، شرایط اجتماعی ، خانوادگی ، فرهنگی ، اقتصادی ، شخصتی و… نیز توجه داشته باشید .
شما بیان می کنید که این رابطه را ۶ ماه قبل براساس شواهد موجود تمام کرده اید اما با توجه به توضیحات شما هنوز در فضای مجازی با دنبال کردن یکدیگر به این رابطه پایان نداده اید و دلایل اتمام این رابطه برای شما مود پذیرش نمی باشد .
در این مسیر بهتر است اگر تصمیم به اتمام این رابطه دارید هرگونه راه ارتباطی را قطع کنید به خودتان فرصت بدهید تا در آینده در دنیای واقعی و بر مبنای شناخت در دنیای واقعی در این مورد تصمیم گیری داشته باشید .