…
سلام من ۱۴ سالم هست و چند تا راهنمایی میخواستم بگیرم ازتون… اول اینکه من با خانوادهم خیلی راحتم و با مادرم مثل یک دوست هستم و منو با تمام مشکلات و هر چیزی که باید یک نوجوون تو این سن بدونه آگاه کرده و نسبت به خیلی از دوستای دوروبرم فهمیده تر هستم و سعی میکنم این مقطع از زندگیم رو خوب و عاقلانه بگذرونم ولی بعضی اوقات دعوا ها و ناسازگاری هایی بین منو خانوادم پیش میاد که نمیتونم مدیریت کنم و آخرش خودم اعصابم خورد میشه. یه خواهر هشت ساله هم دارم. گاهی سر اینکه هر کس تو خونه چه وظایفی داره با والیدینم بحثم میشه چون فکر میکنم همش میخوان همه کار های خونه رو به من بسپارن مثلا شستن ظرف ها و شستن دستشویی و گردگیری خانه و اینجور کار ها بر عهده منه و من حس میکنم همش کارارو من باید انجام بدم و خودم رو با دوستانم مقایسه میکنم و میبینم که اونا هیچ کاری نمیکنن و یا خواهر بزرگرترشون کاراشونو انجام میده و یا اینکه مادرشون برای درس خواندن بهشون کار نمیدن و میگن تو فقط درستو بخون ولی من چون درسام خوبه و معدلم پایین ۱۹ نیست همچین فکری ندارن. یکی این سوال رو داشتم که چجوری میشه تو این مسأله باهاشون کنار بیام و سوال دومم هم اینه که با خواهرم مشکل دارم و شاید بگم که ازش بدم میاد و هر وقت که با هم حرف میزنیم یا با هم دعوا میکنیم یا در حال کتک زدن همیم میشه یه راهکار بگید که. بتونم این مشکل رو درست کنم یکی دیگه که از همه مهم تر هستش هم اینه که من هر وقت هر چیزی از پدر و مادرم خواستم با سختیییی و کلی تلاش و پس انداز کردن پول و اینا تا به چیزی میخوام برسم و طی این خواهش ها هم هر وقت رفتار بدی ازم سر میزنه سریع میگن خب برات نمیگیریم یا این کار رو نمیکنیم برات یا اینکه نمیزاریم بری این جا و …. همش این چیزا رو میگن و من میخواستم بدونم چجوری میتونم با سیاست و رفتار هام کاری کنم که دیگه نتونن ازم ایراد بگیرن و یک دختر نمونه باشم .پدرم هم چند بار گفته که عادت های بد تو همینه و چندین بار با پدرم حرف زدم درباره همه مشکلات و کلی راهنمایی از طرف ایشون دریافت کردم ولی با مادرم نمیتونم دو کلام حرف بزنم و باز آخرش دعوامون میشه. ی راهنمایی کنید ممنون میشم.
با سلام خدمت شما
با توجه به مواردی که عنوان کردید به نظر می رسد دختر بسیار فهمیده و توانمندی هستید و خیلی خوب است که با وجود تمام مشکلاتی که عنوان کردید در نهایت رابطه نسبتا خوبی با والدین خودتان دارید.
همانطور که خودتان بهتر می دانید اختلافات بین فردی به هرحال بین افراد وجود دارد.
چرا که افراد دارای نیازها و خواسته های متفاوتی هستند که ممکن است گاهی با یکدیگر کامل در تضاد و تعارض قرار گیرند.
همچنین ادراک افراد نیز با توجه به تفاوت در افکار و باورها و تفاوت های شخصیتی و همچنین سطح مهارتها و توانمندی هایشان ممکن است کاملا متفاوت باشد و گاهی این تفاوت حتی درباره یک موضوع ممکن است انقدر متفاوت باشد که باعث شکل گیری اختلافات جدی می شود.
درباره مقایسه ای که مطرح کردید باید گفت اساسا مقایسه به این صورت شیوه ای ناکارآمد و آسیب رسان است چرا که ما معمولا ویترین دیگران را اصطلاحا با پستوی خودمان مقایسه می کنیم که اصلا مقایسه درستی نیست و باعث می شود همواره مواردی بیابیم که برایمان آزاردهنده باشد.
هیچ کسی پدر و مادر خودش را انتخاب نمی کند و هر خانه ای قوانینی دارند که توسط قرزندان و دیگر اعضای خانواده باید رعایت شود و این امری اجتناب ناپذیر است.
البته درست آن این است که به تدریج که فرزندان بزرکتر می شوند درباره این وظایف و نقش ها گفتگو و مذاکره انجام شود تا توافقی بر سر اینگونه موارد حاصل شود تا آن تصمیمی که در نهایت اتخاذ می شود تا حدودی مورد قبول و رضایت تمام افراد خانواده باشد تا کسی احساس نکند حقش ضایع شده است.
با توجه به اینکه رابطه نسبتا خوبی با والدینتان دارید، بهتر است در مواردی که با یکدیگر دچار اختلاف می شوید، سعی کنید از رفتارهای پرخاشگرانه و کنترلگرانه ای مانند قهر و قضاوت و سرزنش و پرخاشگری خودداری کنید و هرچند حتما در مواردی خشمگین می شوید و کاملا هم طبیعی است اما باید بیاموزید چگونه خشم و دیگر احساسات منفی خودتان را به گونه ای مدیریت کنید که باعث تخریب رابطه شما با والدینتان نشود.
اول از همه با در نظر گرفتن این نکته که تفاوتها به هرحال وجود دارند، والدینتان را به همان صورتی که هستند بپذیرید به خصوص اینکه شما و والدینتان دارای نقش های بسیار متفاوتی هم هستید و فاصله سنی زیادی هم دارید اینگونه تفاوت در دیدگاه و ادراک به مراتب بیشتر هم خواهد بود.
در محله بعد از خودتان بپرسید خواسته واقعی شما چیست و به جای درگیر شدن در خود مشکل که به دنبالش هیجانات و احساسات منفی خواهد آمد و بعد فکر کردن به اینکه شما در این زمینه چقدر بدشانس هستید و دوستان دیگرتان اینگونه نیستند و از این قبیل افکار، پس از فهمیدن خواسته تان به راه حل ها و مسیر های موثر رسیدن به آنها تمرکز کنید.
در این مرحله مهم است که خواسته شما واقع بینانه و امکان پذیر بوده و تحت اراده و اختیار خودتان باشد.
مثلا این خواسته که رفتار والدینتان تغییر کند به کل تحت دایره اختیارات و اراده شما نبوده و نشدنی است و با ترکز و تاکید برآن فقط ارژی خودتان را به هدر خواهید داد و در نهایت چون به آن نخواهید رسید احساس ناکامی شدیدی را نیز متحمل خواهید شد.
اما این خواسته که چگونه می توانید قوانین و سهم مربوط به خودتان را با گفتگو تغییر دهید و یا چگونه و با چه رفتارهایی به والدینتان نشان دهید که شما بزرگ شده اید، در دست خودتان اس و می توانید برای آنها کاری بکنید.
به احتمال زیاد شما توانمندی زیادی از خودتان نشان داده اید و والدین شما هم این را متوجه هستند و برای همین مثلا خیالشان راحت است که شما علاوه بر درس خواندن از پس کارها و وظایف دیگر هم برمی آیید.
اما می توانید در این زمینه درباره دیدگاه و افکار و بعد احساساتتان راحت صحبت کنید و در آخر خواسته و انتظارتان رادر این زمینه صراحتا مطرح کنید و با بررسی گزینه های موجود دیگر، بر سر یک گزینه ای که هم مورد پسند شما و هم والدینتان خواهد بود را انتخاب و جایگزین کنید.
فقط باید دقت کنید که این گفتگو بدون پرخاشگری و در موقعیت مناسبی باشد.
همچنین در نظر داشته باشید که قرار نیست دیدگاه و نظر خودتان را به آنها تحمیل کنید بلکه فقط می خواهید دیدگاه خودتان را مطرح کنید و بر سر خواسته تان مذاکره کنید.
در این مسیر شاید لازم باشد با شنیدن متقابل دغدغه ها و نگرانی های والدینتان سعی کنید آنها را درک کرده و حتی همدلی خودتان را ابراز کنید و به آنها هم فرصت گفتگو دهید تا به ادراک مشترکی در این زمینه برسید و بدون تکیه بر قضاوت،بر حل و مدیریت اختلافتان تمرکز کنید.
درباره خواهرتان هم باید اول ببینید چه مواردی در این زمینه وجود دارند که باعث آزار شما هستند و آیا خواسته های شما در این زمینه منطقی و واقع بینانه هستند و در این صورت اگر چه کنید و چگونه رفتار کنید در جهت خواسته تاصلی تان،یعنی بهبود رابطه و صمیمیت با خواهرتان گام موثری برداشته اید.
در این مسیر هم مسلما رفتارهای پرخاشگران باعث تخریب روابط خواهند شد و قضاوت و سرزنش ایشان و هر کس دیگری به هنگام وجود اختلا، باعث افزایش احساس خشم ما می شود.
در حالی که اگر تلاش کنیم از طریق گفتگو موضوع را از زاویه دید طرف مقابلمان ببینیم و متوجه ادراک متفاوت او بشویم، با در نظر داشتن دیدگاه مشفقانه، اینبار به جای اینکه روبرو و در مقابلش قرار گیریم، در کنار او خواهیم بود و این موضوع خودش روند گفتگو و مشارکت مسالمت آمیز را تسهیل خواهد کرد.
در این مسیر شاید لازم باشد برخی توانمندی ها در خودتان تقویت کنید و یا مهارتهای جدیدی را آموخته و تمرین کنید که برای دریافت اطلاعات بیشتر و دقیتر می توانید از مشاوره فردی هم استفاده کنید.