:)
سلام،من الان۱۹سالمه..۱۲_۱۱ ساله که بودم اونموقه عموم مجرد بود و من هرموقه که میرفتم خونه ی مامانبزرگم این منو میبرد اتاقش و کامل از پشت میچسبید به من ونفس نفس میزد و اندامهامو لمس میکرد من اونموقه اصلا معنی این کاراشو نمیفهمیدم و فکر میکردم اینم نوعی از شوخیاشه(بچه بودم خب ..)چون این خیلی شوخ طبعم بود و همه بچه هارو فقط سر به سرشون میذاشت..اونروزا هی خودمو ازش قایم میکردم ولی بازم گیرم میاورد.بعد دیگه ادامه نداد تا اینکه من۱۷سالگی فهمیدم..والان بهتر از هرکسی میتونم حس تنفر رو توضیح بدم،کل فکرمو گرفته اخه چرا من؟؟اون چنتا خواهرزاده و براردر زاده همسن من ام داشت ولی فقط سراغ من اومده بود.هرچی توضیح بدم اینطوری نمیتونم حسمو کامل توضیح بدم..اون الان ازدواج کرده ولی من باز مجبورم پیش خانوداه دست بدم بهش سلام و احوال پرسی..درحالیکه حالم به هم میخوره ازش.اون خیلی عادی برخورد میکنه فکر میکنه من یادم رفته ولی نه.من سر این درگیری فکرایی که پیدا کرده بودم و همش به اون لحظه ها فکر میکردم امتحان تیزهوشانمم نخوندم حتی بعد۱۷سالگی درسمم شدید افت کرد(من خیلی زرنگ بودم تو تحصیلات،حیف..)و الان پشت کنکورم و ذهنم درگیر و خیلی دختر ساکت و ارومی شدم ..الان نمیدونم چیکار کنم..من این موضوع رو فقط اینجا مطرح کردم.هیشکی نمیدونه.خیلی دلم میخاد به خود کثیفش بگم که بامن اصلا حرف نزنه ولی هی باهام حرف میزنه تو جمع منم مجبور میشم.ولی بعدش کلی حالم بد میشه..لطفا کمکم کنید واقعا نیاز دارم.زندگیمو خراب کرد.(ببخشید طولانی شد.)
با سلام خدمت شما دوست عزیز
موضوعی که مطرح کردید بسیار ناراحت کننده و تاسف آور است و احساس خشم و انزجار شما هم کاملا قابل درک است.
متاسفیم که دچار چنین اتفاقات تلخی را تجربه کرده اید و حتما یادآوری آن روزها و آن لحظات باید خیلی برای شما دردناک و ناراحت کننده باشد و این مواردی که در آن فرد آزارگر یکی از اقوام یا آشنایان نزدیکی است که فرد قربانی همچنان با او در ارتباط است جزو پیچیده ترین موارد است.
البته شما اکنون بزرگ شده اید و دیگر آن کودک آسیب پذیر و ناتوان گذشته نیستید و می توانید برای کمک به خودتان گامهای موثری بردارید.
مسئله این است که شما در آن زمان مورد سواستفاده جنسی قرار گرفتید و این موضوعی است که نمی توان در این فضا به آن پرداخت و شما حتما در این زمینه نیازمند دریافت کمک حرفه ای و انجام مداخلات تخصصی و درمانی هستید تا بتوانید به زندگی عادی تان بازگردید و این موضوع را برای خودتان حل کنید و از آسیب آن بهبود یابید.
بنابراین به شما توصیه می شود حتما برای دریافت درمان اقدام نمایید تا با به دست آوردن اطلاعات لازم و راهکارهای دقیقتر و مداخلات تخصصی و درمانی بتوانید برای ساختن زندگی دلخواهتان در آینده حرکت کنید و این اتفاق تلخی که خارج از کنترل شما بوده است و شما در آن نقشی نداشته اید، نتواند مانع رشد و حرکت موثر و زندگی با کیفیت برای شما بشود و کارکردهای زندگی تان را بیش از این مختل نکند.
ممنون از درکتون .. ولی من گفتم که هیشکی از این جریان خبر نداره.من اصلا نمیتونمم بگم.چطوری برای درمان مراجعه کنم؟شرایطش فراهم نیست