دوست پسر همسرم
با سلام و خسته نباشيد پسري 22 ساله هستم كه حدود يك ساله به لطف خدا ازدواج كردم من براي ازدواج و تحقيق در مورد همسر آيندم خيلي جدي بودم و خيلي مطالعه كردم و خيلي برام مهم بودكه چه كسي و با چه عقايدي همسر من خواهد شد.كتابهاي زيادي خوندم و بسيار تحقيق و فكر كردم كه نتيجه كار شد 50 سوال مهم و اساسي كه انها رو چاپ كردم و براي شب خواستگاري آماده كردم.و دختر دختر خاله ام را براي ازدواج پسنديدم.و پدر و مادر وخانواده ام هم همگي من رو مورد تحسين قرار دادند براي انتخابم و گفتند ما صد در صد راضي هستيم.
شب خواستگاري من هر سوالي كه ميپرسيدم همراه با توضيح كامل جواب ميخواستم و هر جا مبهم بود برام توضيح بيشتري ميخواستم.و در ضمن خواسته بودم كه از گذشتش و شخصيتش و چيزهايي كه لازم است من بدونم و مهم است برام توضيح بده و اگه امكانش نيست برام بنويسه.ايشون خيلي با معيارهاي من منطبق بود و انتخابم درست بود.اما حالا بعد يكسال متوجه شدم ايشون قبلا دوست پسر داشتن و خيلي با هم صميمي بودن و بيرون هم با هم ميرفتن و خلاصه خيلي خيلي صميمي.من شمارشو از توي گوشيش پيدا كردم و وقتي متوجه شدم دنيا برام سياه شد چرا به من دروغ گفته؟من خيلي سوال كردم هيچي در مورد اين قضيه به من نگفته بود!اون ميدونست من ادم مقيدي هستم و صداقت و پاكي برام خيلي مهمه اما اين موضوع رو هم خودش و هم خانوادش از من مخفي كرده بودن.تازه چندتا پسر ديگه هم به شمارش زنگ ميزدن و پيام ميدادن كه وقتي من متوجه شدم قسم ميخورد مزاحمن!!من سيم كارتشو عوض كردم…حالا من موندم و يك آه و افسوس و اندوه شديد.من از خدا همسري پاك و با حجاب و مقيدي ميخواستم و ايشون در ظاهر اينطور بودن و تو مهموني ها قبل ازدواج خيلي متين و با وقار بودن.ولي الان متوجه شدم ايشون يك گذشته بسيار تاريك و مبهمي دارند كه از من و خانوادم مخفي كردند.من خودم اهل هيچ دوستي و رابطه اي با جنس مخالفم نبودم و با شدت مخالف اين امر بودم…ولي حالا سرم كلاه رفته ومتوجه شدم با اون همه تحقيق و مطالعه و معيارهاي اسلامي و قرآني براي ازدواج.همسرم اوني كه ميخواستم و من و خانواده ام فكر ميكرديم نيست….
حال من از شما مشاور عزيز و گرامي تقاضاي مشاوره و ياري ميخواهم چون به شدت افسرده شدم و بي قرار.احساس بدي دارم و از شدت علاقه و محبتم به همسرم كم شده و احساس ميكنم ديگه دوسش ندارم چون ايشون دروغ بزرگي به من گفتن و از من مخفي كردن.درسته انسان جايز الخطاست و اگه توبه كنه و پشيمون بشه خدا ميبخشش…اما من نميتونم با اين موضوع كنار بيام اصلا ذهنم درگيره.ببخشيد از طولاني شدن بحثم…و من الله توفيق
خیلی داری سخت میگیری
بنظر من باید بهش فرصت بدی و عشقتو ازش دریغ نکنی
اون حالش از تو بهتر نیست ، شک نکن
شما باید برگردی و کلا در دیدگاه و جهان بینی و ذهنیت خودت در همه مسایل (اینکه میگم همه واقعا همه موضوعات) تجدید نظر کلی بکنی! مثلا: به این مهم دست پیدا بکنی که قرار نیست کسی که پاکه الزاما زن پاک گیرش بیاد یا برعکس! از اون ۵۰ سوالی هم که گفتی معلومه آدم جذابی در نظر خانم ها نیستی و بیشتر آدم وسواسی و سختگیر بنظر میرسی