احساس خطر با وجودداشتن رابطه
با سلام و خسته نباشید.من حدودا 2 ماه هست که عقد کردم و یکی از شروط ازدواجم خانه مستقل و جدا بود که با رضایت شوهرم به این امر؛ راضی به ازدواج با ایشون شدم.چون ایشون تک پسر هستند و طبقه بالای خانه پدریشون خانه داشتن و هنوز دارن قسط وام خونه رو میدن…من هم شرط گذاشتم که خونه ای جدا از خونه خانواده ایشون برای زندگی میخوام…بقول معروف دوری و دوستی …..که ایشون قبول کردن و گفتن خونه خودشون رو اجاره میدن و ما جایی دیگه اجاره میکنیم و مشکلی وجود نداره…الان بعد از دو ماه عقد وداشتن رابطه سکس با ایشون …به من گفتن که بعلت اینکه مادرشون وسواس هستند و یه خواهر مجردم دارند براشون امکانپذیر نیست که طبقه بالا که خونه شوهرم هست رو اجاره بدن…باعث ناراحتی زیاد برای خانوادشون میشه و …منم ازاینکه با ایشون سکس داشتم بسیار ناراحتم وبه هیچ عنوان دوست ندارم با خانواده شوهرم در یک ساختمان زندگی کنم…هر چند طبقه بالا باشه…و به ایشون یاد اوری کردم که شرط من همین بوده و ایشون هم گفتن خیلی قسط دارن و اجاره ها زیاد هست و…شرایط اجاره خونه رو ندارن…ولی گفتن باید خونه رو بزاریم برای فروش ….که با فروش ساختمان خانوادش برن جدا خونه اجاره کنند و ما هم جدا….ولی این امر ممکنه خیلی طول بکشه . به علت راکد بودن خرید و فروش و …من به ایشون گفتم…صبر میکنیم یا اینکه خونه کوچیکتر جای دورتر و..برای اجاره .پیدا میکنیم و خانواده ها کمک میکنن و ……ایشون هم ظاهرا قبول کردن
ولی با توجه به اینکه ایشون هیچ کاری برای پیدا کردن منزل انجام نمیدن…و اصلا بفکر نیستن…متوجه شدم که نمیشه روی حرفشون حساب کرد…و ایشون ترجیح میدن خونه خودشون باشند بعد از ازدواج…که من بهیچ وجه راضی به این امر نیستم…حالا هر چه قدر که خانواده ایشون خوب باشند در اصل قضیه فرقی نمیکنه برای من..در نتیجه به ایشون گفتم که دیگه نمیخوام با ایشون سکس داشته باشم…چون ما در دوران عقد هستیم و اصلا از اول نباید اینکارو میکردیم….و با مخالفت شدید ایشون مواجه شدم…
من تصمیم دارم همین شیوه رو در پیش بگیرم تا زمانیکه عروسی کنیم و بریم سر خونه و زندگی خودمون…در غیر اینصورت احساس میکنم همسرم اصلا آدم جالبی نیست و خیلی راحت حرفش و تغییر میده و اصلا نمیشه توی زندگی روش حساب کرد…اول قرار بود بعد از دوماه محرم و صفر عروسی کنیم که از حرفای اخیر ایشون مشخص شد که شده 3 ماه دیگه …ازونجایی که دوران عقد هم دوران سختی هست …و بقول معروف خونه بدوشیم …مجبوریم زیاد بریم خونه مادرشوهر بمونیم…و از طرفی فعلا بخاطر شرایط ایشون معلوم نیست که چه وقت بتونیم عروسی بگیریم …من هم میخوام رابطمو با ایشون کم کنم ….حداقل سکس نداشته باشم…چون ازشون دلسرد شدم و فکر میکنم حالا حالاها نمیخوان و یا نمیتونن خونه اجاره کنند..ولی ایشون به من گفتن اصلا امکان نداره و باید سکس داشته باشیم و من شوهرتم و هر چی که میگم باید باشه و… ,
حالا میخوام بدونم من باید همین شیوه رو داشته باشم و با ایشون اصلا سکس نکنم و اجازه ندم ….که خب مطمئنا باعث دلخوری وکدورت زیاد ایشون میشه …چنانچه ببینم ایشون توجهی به حرف من نداره مجبورم که کلا رفت و امدم و قطع کنم با خانواده شوهرم تا زمان عروسی…و یا اجاره کردن خونه و مشخص شدن تکلیفم…
ایا شما پیشنهاد یا راه حل بهتری برای مشکل من سراغ دارید. در ضمن من و شوهرم هم سن هستیم و 36 سال داریم…به بلوغ فکری رسیدیم . ….
با تشکر
ازاینکه وقتتون روگرفتم عذر خواهم…
کاش دنیا دکمه برگشت میداشت تا بتونم سرنوشتم و تغییر بدم…
با سللام
فکر کنم با توجه به سنتون هنوز به بلوغ فکری نرسیدید شما با افکارتون دارین سردی را به زندگیتون میارین اولا قبل از عقد باید مطمئن میشدید که شوهرتون بتونه خانه بالای خانه خانواده اش را بفروشه یا اجاره بده که در کل یک امر نادرست بعد میگن هنوز این خانم نیامده پسرمو نو از ما جدا کرده دوما شما با این طرز فکری که دارید نسبت به خانواده شوهرتون چرا با یک تک پسر اردواج کردید باید اول صیغه محرمیت میخوندید بعد از رفت و آمد اخلاق شوهرتون را میفهمیدید که میتوانید ادامه زندگی بدهید یا نه اینم بگم بالجبازی هیچ کاری را نمیتوانید پیش ببرید اگر در رابطه شما پرده بکارت از بین رفته باشد شما الان یک زن هستید و به تمکین شوهرتان باید جواب بله بدهید با قطع رابطه با خانواده همسرتون هم خودتون را بد میکنید هم کدورت ها بیشتر میشود
در ضمن حتما حتما پیش یک مشاور بروید که بتوانید یک زندگی خوبی و شادی را داشته باشید
سلام.فکرکنم شما درست مطالب من و نخوندین….شرط ازدواج من با ایشون که تک پسر هستند فقط با وجود زندگی و خونه مستقل از خانواده شوهرم بوده…بعلت اینکه بنده زیاد دیدم که در خانواده های تک فرزندی اغلب بخاطر دخالتهای نابجای مادر شوهر و خواهر شوهر منجر بطلاق شده…و من به ایشون کامل گفته بودم…و اما اینکه ایشون در این سن هنوز راضی به جدایی و تشکیل زندگی مستقل نشدن معلومه که هنوز ایشون به بلوغ فکری نرسیدن….و تماما حرفشون رو عوض کردن…که نشانه دروغگو بودن و بی مسئولیتی ایشون هست…و درضمن بنظر من شما اصلا صلاحیت جواب دادن به پرسش من و ندارین….چون حتی نمیدونین که ما هنوز عقد هستیم و تمکین بعد از ازدواج و عروسی و در خونه شوهر باید باشه….وقتی کسی صلاحیت نداره …بهتره اظهار نظر نکنه…
محض اصلاع شما :
من هیچ نفقه ای از ایشون نگرفتم ….
آیت الله تبریزی(دام ظلّه)
در فاصله بین عقد و عروسی که بطور متعارف زن در خانه پدر می ماند نفقه ی او بر شوهر نیست و خارج شدن او از خانه در این مدت منوط باذن شوهر نیست چه تمکین بنماید یا تمکین ننماید. والله العالم.
امام خمینی(ره)
زوج اگر تمکین داشته باشد نفقه واجب است هر چند به منزل شوهر نرفته باشد.
عدم تمکین زن در دوران عقد، موجب اطلاق حکم ناشزه بر او نمی شود…
نافرمانی زن از انجام وظیفه خاص زناشویی را نشوز و چنین زنی را ناشزه میگویند.
ه گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ سید جواد حسینی قاضی دادگاه در گفت و گو با خبر نگار گوهرشادنیوز، با بیان این مطلب که طبق قانون زن باید در منزلی که مرد تهیه کرده زندگی کند، تصریح کرد: مرد باید شرایط تمکین زن که شامل خوراک، پوشاک و مسکن متناسب با شأن اوست را فراهم کرده و سپس از زن دعوت به زندگی و تمکین نماید.
حسینی قاضی دادگاه، زنی را که با فراهم بودن شرایط تمکین، از آن سر باز زند، ناشزه خواند و ابراز داشت: از تاریخی که زن تمکین نکند ناشزه محسوب شده و طبق قانون نفقه به او تعلق نمی گیرد.
با سلام
چیز هایی که گفته اید کاملا درست اما خواهر عزیز از زمانی که صیغه عقد خوانده شد و شما به عقد این آقا در آمدید زن و شوهر به حساب می آیید و نفقه به شما تعلق میگیرد حتی شما در صورت باکره بودن میتوانتید در خانه پدرتان بمانید تا آخرین سکه از مهرتان را بگیرید که در قانون می گویند حق حبس اما اگر شما از باکره بودن در آمدید دیگر نمیتوانید از حق حبس استفاده نمائیدو باید تمکین کنید حتی این آقا میتواند بگوید من توان مالی برای عروسی گرفتن راهم ندارم از نظر قانونی و شرعی هم شما به عقد این آقا در آمدید دیگر برای قاضی مهم نیست که عروسی میگیرین یا نه قاضی فقط فقط عقد نامه را میشناسد آیا شما در زمان عقد جایی ثبت کردید که شوهرتان باید خانه مستقل و جدا بگیرد یا نه اگه در عقد نامه یا جایی دیگر ثبت شده باشد بله حق با شماست در صورت عدم ثبت و عدم باکره بودن حق با این آقاست فقط فقط میماند وجدان اون آقا
در مورد بلوغ فکری هم نارحت نشوید این طوری که نوشتید هردوشما هنوز به بلوغ فکری نرسیدی مخصوصا آقا بیشتر
شما نشناخته تن به این ازدواج داده اید باید با سختی ها کنار بیایید آسایش و رفاه پیداکردنی نیست بلکه ساختنی است باز هم میگم حتما با شوهرتان نزد مشاوره بروید ان شاءالله نظرات مشاور روی شوهرتان تاثیر میگذارد
اگه آدم بی وجدانی باشه منم مهریم و به اجرا میزارم و موظش میکنم تا شروع به پرداخت مهریه کنه…بعد از اتمام و پرداخت کامل اگه لازم باشه ازش جدا میشم….بلاخره خلایق هر چه لایق…
ممنون از جواب شما
متاسانه همینطوره و این امر بعلت اصرار مادر شوهر و خانواده شوهرم بودکه میگفتن اگه کسی شما رو در بیرون از منزل جایی ببینه و اگه به توافق نرسین برای دختر بد میشه ….که البته بعدا متوجه شدم که ایشون جایی برای خواستگاری رفته بودن که حتی نامزد بودن و مجلس حرف تموم کنی گرفته بودند که حدودا ۶ ماه طول کشیده بوده ولی بنابه مسائلی که یکیش همین خونه مستقل بوده خانواده دختره بهم زدن و نخواستن…و ایشون هم برای لو نرفتن این قضیه اصرار به عقد سریعتر داشتن…. و علی زغم مخالفت و میل باطنی من …متاسفانه بعد از حدودا یک تا دوهفته از زمان خواستگاری عقد کردیم…
البته به گفته همون دختر خانم در طی این مدت حتی با هم محرم نبودن چون خانواده مذهبی داشتن و…
بله کار خوب را اون دختر انجام داد که زود عقد اون دختر در نیامد حالا نگفتید که باکره هستید یا نه یا در عقد نامه نوشتید که منزل جدا بگیرد اگه باکره باشید اونقت هیچ کاری نمی تواند انجام دهد و شما میتوانید از حق حبس خودتان استفاده کنید
عقد اون آقا
نه متاسفانه باکره نیستم…ولی دیگه هم نمیخوام با ایشون سکس داشته باشم تا وقتیکه تکلیف خونه و عروسی مشخص بشه…اینطور که شنیدم خیلی از اقایون وقتی سکس کامل داشته باشن و خیالشون راحت باشه دوران عقد و خیلی طولانی میکنند و در اخر هم ممکنه بگه خونم همینه و نمیتونم جایی اجاره کنم …و یا خدای نکرده پای یه بچه بیاد وسط من هم مجبور بشم قبول کنم….و دراینصورت بسیار ازشون متنفر میشم و تحمل زندگی کردن با همچین ادمی رو اصلا ندارم …
حق حبس برای گرفتن مهریه هست و عدم تمکین میشه کرد تا گرفتن مهریه ….ولی تمکین تنها, در دوران عقد و تا زمانیکه من منزل پدرم هستم و نفقه ای هم از شوهرم نمیگیرم ملزم به تمکین نیستم و هیچ منع و مشکل قانونی نداره
نصیحت من به دخترخانمها و خانوادهاشون…..به هیچ عنوان حرف آدمهای این دوره و زمونه رو ملاک اعتبارشون قرار ندهید…و گول ظاهر آدمها رو نخورید….وقتی خرشون از پل گذشت متوجه میشید که حتی اسم انسان نمیشه روشون گذاشت…
بله عزیز دروغ دستآویز شده برای رسیدن به اهدافشون بدون درنظر گرفتن اینکه چی به سر طرف مقابل میاد
با سلام
به نظر بنده با توجه به تغییر زمان و نوع انتخاب همسر توسط افراد در حال حاضر هیچ اشکالی ندارد برای شناخت بیشتر جهت ازدواج ارتباط سالمی وجود داشته باشد اما باید فراموش نکنیم که این رابطه با رابطه دوستی تفاوت دارد و قوانین خاص خود را دارد اولا مدت زمان باید تعیین شود که حداکثر ۲ ماه میباشد چون شناخت کامل هیچوقت حاصل نمی شود. با گفتگوی تلفنی زیاد با ارتباط از طریق چت نمی توان به شناختهای اولیه دست یافت و متاسفانه احساساتی که بر دو طرف حاکم می شود هر دو را از شناخت درست منحرف میکند. برای همین به این فکر کنید که پس از این دو ماه ممکن است به این نتیجه برسید که معیارهای یکدیگر را ندارید.
گرایشهای احساسی پسران پس از رابطه جنسی جای خود را به گرایش جنسی میدهد و فقط بعد از اولین رابطه جنسی رابطه دوستی شما بواسطه انجام رابطه جنسی ادامه می یابد.این در وجود اکثر مردان قرار داده شده است.
.در رابطه ای که برای شناخت است صحبت راجع به مسایل جنسی مناسب نیست، نکته مهم اینکه سعی نکنید موقعیت و وجه اجتماعی طرف مقابل شما باعث بشود تا هویت فردی وی را نادیده بگیرید شما در زندگی با هویت فردی آن طرف روبرو هستید نه وجه و موقیعت اجتماعی طرف مقابل (هر انسان دو شخصیت اجتماعی و فردی دارد که متاسفانه در اکثر آدمها تفاوت رفتاری و گفتاری بین این دو هویت زیاد است بعنوان مثال یک استاد دانشگاه، یک دکتر، یک شخصیت برتر اجتماعی دارای وجه اجتماعی مناسبی است شاید رفتارهای مودبانه و با کلاسی در اجتماع از خود نشان دهد اما در منزل یا در حین عصبانیت هویت فردی آن باعث بشود تا الفاظ یا رفتارهای نامناسبی از خود نشان دهد).
سارا خانم شما میتوانید با شوهرتان نزد مشاوره بروید تا کمکتان کند به خدا افرادی میشناسم هزار بدتر از شما ولی الان یک زندگی خوب و آرامی دارند به خدا توکل کن فکر نکن که تو زندگی بقیه آدمها مشکل نیست یا اگه با کسی دیگه ازدواج میکردین مشکل نداشتین مشکلات زندگی غیر قابل پیش بینی فقط فقط با مدیریت درست میشود.
بله. همینطوره.مشکلات برای همه وجود داره و باید راه حل درست و عاقلانه برای اونها پیدا کرد…
بعد از یکسری اتفاقات مشخص شد که در اصل مادرشوهرم خیلی مشکل داره ونگرانه و نمیخواد از پسرش دور بشه … البته بهانشون برای این کار نداشتن سرمایه کافی برای اجاره کردن بود که خب زیادم بیراه نیست چون اجاره هاخیلی زیاده…خلاصه قرار شد ما عروسی نگیریم بجاش , پول پیش خونه بدیم تا این مشکل حل بشه…مراسم عقد خوب و کاملی داشتم … ناچارا قبل کردم…
در حال حاضر این نگرانی من کم شده ولی باز به مشکل جدیدی برخوردم…
توی جیب همسرم دستمال کاغذی مچاله شده ای پیدا کردم طوریکه چیزی داخلش گذاشته بوده که دونه های قهوه ای تیره توش دیده میشدو رنگ داخل دستمال زرد شده بود…
متوجه شدم شوهرم هرازگاهی چیزی از جیبش در میاره و با آب میخوره…
و هر دفعه یه همچین دستمالی که توش ماده ای زرد رنگ و بی بو هست داخل جیبشه….با توجه به مشخصاتش که توی نت سرچ کردم این ماده شبیه حشیش هست…کهوقتی خشک شده رنگ قهوه ای تیره وداخلش زرد و بی بو هست… از مشخصات بارز استعمال حشیش قرمز شدن سفیدی چشمهاست که بارها متوجه این امر در همسرم شدم.. . و یسری علائم که کاملا با خوردن حشیش جور درمیاد…
بسیار نگرانم …ایشون دوستی دارن که سالها معتاده …پدرم هم شک کرده و گفت که احساس میکنم گاهی در حال چرت زدنه…یا خماری…
الان نمیدونم باید چکار کنم….اگه واقعا معتاد باشه ایا صلاحه که با ایشون زندگی کنم و پدر بچم ادم معتادی باشه…ایا زندگی کردن با یه ادم معتاد خوشبختی میاره؟؟؟؟
ادمیکه حشیش میکشه به احتمال زیاد بعدها به مواد دیگه مثل هروئین هم رو میاره…توی نت خوندم..
از نظر مادی هم اونقدری پولدار نیست که خرج موادش نگرانم نکنه…
واقعا نمیدونم چکار کنم….
سلام سارا خانم
خدا را شکر که تونستی با مشکل اولت کنار بیای
میخواستم بدونم که کار شوهرتان چیست چند ساعت از روز بیرون هستند
آیا واقعا یقین دارید که شوهرتان مواد مصرف میکنند یا نه و نوع موادی که مصرف میکنند حشیش است در روز چند بار میبینی که همچین کاری انجام میدهند آیا سیگار هم میکشند
سلام.خیلی ممنون.خدا مشکلات همه رو حل کنه…
شوهرم شغلش آزاده و روزها برای نهار میاد و بعداز دوساعت نهار و استراحت باز میره تا ۱۱ شب …بیشتر باید بره سر کار…
در محل کارش میتونه اگه بخواد راحت مواد استعمال کنه…شغلش آرایشگریه…اتاقی پنهان دارن برای درست کردن چای و قهوه و …که اصلا توی دید نیست…
در مورد اطمینان ۱۰۰ در ۱۰۰ ؛ هنوز نه….همونطور که بالا توضیح دادم با این موارد برخورد داشتم که مطمئنن با گذشت زمان, بمرور این قضیه هم مشخص میشه…
ولی بشدت فکر خودم و خانوادم درگیر شده… برای پیدا کردن راه حل خوب.
بارها توی جیبش دستمالی با مشخصاتی که گفتم پیدا کردم…بهتره بگم همیشه توی جیبش هست …مدام سر درد داره … زیاد ژلوفن میخوره…همیشه تو جیبشه و میگه سردرد دارم …که البته سر دردش با ژلوفن خوبم نمیشه…ولی خیلی زیاد میخوره متاسفانه…در مورد نوع مواد هم تقریبا مطمئنم چون کاملا شبیه حشیشه .رنگ قهوه ای و زرد روشن بدون بو…قرمزی چشمها که مشخصه اصلی حشیشه و…
البته باز هم نمیتونم بگم صد در صده …بهتره بگم ۸۰ درصد مطمئنم…سیگار نمیکشه اصلا…یا حداقل توی این سه ماهی که نکشیده …هیچوقت هم بوی خاصی نمیده مثل سیگار…که البته این امر دلیل بر معتاد نبودنش نیست…چوه برخی مواد مثل کراک و حشیش هیچ بوی خاصی ندارند و استعمالشون خیلی راحته.
سلام
سارا خانم سعی کنید بیشتر مشکلات احتمالی را با توکل بر خدا خودتون حل کنید بدون اینکه خانوادها (مخصوصا خانواده شما)با خبر بشن
مطالعاتون را درباره با ضرریات مصرف مواد بالا ببرید و سعی کنید شوهرتان را با عواقب مخرب و وحشتناک مصرف مواد مخدر آشنا کنید .
در صورت اعتیاد همسرتان از درون وسوسه می شود که در صورت مصرف مواد اتفاق خاصی برای او نمی افتد و باز هم در مقابل مخالفت ها و اعتراض ها مقاومت می کند که اگر مواد مصرف نکند زندگی برایش ممکن نخواهد بود.
پس برای رو به رو شدن با این وسواس باید با عملکرد این نوع وسواس آشنایی داشته باشیم…
کسی که حشیش مصرف میکنه خیلی راحت تر از بقیه مواد ها میتونه ترک کنه چون حشیش درد جسمی ندارد فقط فقط نوعی اختلال ذهنی (روانی) به وجود می آورد.
میتوانید از مراکز مشاوره پلیس در مورد نوع مواد و طرز ترک آن راهنمایی بگیرید بدون اینکه مشکلی برای زندگیتان به وجود بیاید
سلام
من هنوز در این رابطه با شوهرم هیچ حرفی نزدم و ایشون خبر ندارن.ازونجایی که اعتیاد مسئله کوچیکی نیست بنظرم خانوادم حق دارند که در جریان باشن.
پس بنظر شما من با ایشون بمونم و زیر یک سقف بریم زندگی کنیم حتی چنانچه معتاد به حشیش بودند.و در عوض من از نظر روانی روی ایشون کار کنم…تا بتونند ترک کنند…
با این حساب ما حداقل تا ۲ سال نباید بفکر بچه دار شدن باشیم… تا ببینیم که صلاح هست یا نه…با وجود اینکه سن ما بالا هست و خانواده شوهرم دوست دارند زودتر نوه اشون روببینن…ولی چاره ای نیست.و اینکه اصلا تمایلی به ادامه زندگی و بچه دار شدن خواهیم داشت یا نه…که بعد از دوسال جدایی مطمئنن سخت تر میشه…
شوهرم فعلا که اخلاق خوبی داره …مهربونه…ابراز علاقه و محبت زیاد میکنه…چند باری بهم گفته خوشبختت میکنم…بنظر ادم بیراهی نمیاد…هر چند که تازه اولشه ولی تا الان که اخلاقش خوبه و بهش علاقه مند هستم ولی ترس از آینده و اینکه آدمها با توجه به شرایط و ظرفیت تغییر میکنند هم نمیشه ندید گرفت…
و یا اینکه من توافق نکنم….و به شوهرم درین مورد بگم که چون حشیش مصرف میکنه(البته بعد از اینکه ۱۰۰ در ۱۰۰ مطمئن شدم ) علاقه ای به زندگی با ایشون ندارم و احساس خوبی نسبت به اینده و زندگی با ایشون, مخصوصا پدر بودنش ندارم…
و با توافق هم با مقداری مهریه مثلا ۱۰۰ سکه جدا بشیم یا در غیر اینصورت وموافقت نکردن ایشون .خودم قانونی برای دریافت ۳۰۰ سکه مهریم اقدام کنم و بهشون بگم تا وقتی پرداخت نشده تصمیم به زندگی با ایشون ندارم…تا لااقل از نظر مادی در آینده نگرانی نداشته باشم…
نظر شما چیه؟
سلام
حرفهای شما درباره نگرانی از آینده زندگیتون کاملا درست و به حق
ولی اول بهتر بود که کاملا از اعتیاد شوهرتون مطمئن میشدید و از خانواده خودش کمک میگرفتین و همیشه اون حیا و احترام بین شوهرتون و خانوادتون تاجایی که ممکنه نزارید کمتر بشه اگر که ((انشاءالله ))شوهر شما اعتیاد نداشته باشد این امر باعث سردی روابط و بی اعتمادی به همدیگه می شود من خودم مردم دوست ندارم مشکلات زندگیمو کسی بفهمه مخصوصا خانواده خانمم
برای اطمینان یک آزمایش ادرار در یک آزمایشگاه خوب بدهید (به هر دلیلی ، فرزند … )کسانی که مصرف زیاد حشیش دارند حداکثر تا یکماه در آزمایش نشان داده می شود
با طرز نوشتن و نگرانی برای آینده زندگیتون معلومه که یک خانم با مسئولیتی هستید در صورت مشخص شدن باز هم میتواننید با کمک خدا این مشکل را مدیریت کنید و حل کنید زندگی بالا و پایین خیلی داره تازه شما نوعروسین انرژی شما باید خیلی بیشتر از اینها باشه توکل به خدا کن
سلام به شما
خانواده خودش به هیچ عنوان راستگو نیستن… و چنانچه پسرشون معتاد باشه و بخوان اقرار کنند بسیار برای خودشون بد و گرون تموم میشه.هیچوقت این کار و نمیکنند…برعکس خانواده من طوری رفتار نمیکنند که کوچیکترین ناراحتی یا مشکلی بخواد پیش بیاد چون قبلا دو تا داماد داشتن و ادمهای فهمیده ای هستن …خدا رو شکر..
حرف شما درسته.قبول دارم. زوجها باید تا جاییکه عاقلانه است خانواده ها رو در جریان مشکلاتشون قرار ندهند و خودشون مشکلاتشون رو حل کنند…ولی بنظر من این مورد واقعا فرق میکنه و لازمه.البته خانوادم باشعور هستند و رفتارشون باعث دلخوری یا سردی با همسرم نخواهد شد.حداقل تا وقتیکه مطمئن نیستیم.
از قرار معلوم در کشور ما بخاطر آمار بالای طلاق حالا بخاطر فقر زیاد و اعتیاد و ….
هر طور که هست اکثرا قاضی ها و وکلا و … تموم سعیشون رو میکنند که کار به طلاق کشیده نشه…حالا به هر قیمتی که باشه…
در کل چه غلطی کردما….داشتم زندگیم و میکردم. خیلی عالی نبود ولی لااقل هیچکدوم ازین مشکلات و نداشتم…
راحت میخوردم و میخوابیدم خونه بابام…ادامش میدادم خب
راست میگن هر که بامش بیش برفش بیشتر…
واقعا عجله کار شیطووونه…لعنت به شیطونای زندگیم
با سلام
زندگی با همسر معتاد، چه زن چه مرد، مشکلات خاص خودش را دارد. با این حال و با طرح چند پرسش میتوان به این نتیجه رسید که آیا میتوان به ادامه زندگی با زن یا مرد معتاد امیدوار بود یا خیر؟ اولین پرسش این است که این فرد آیا کسی است که بتواند ترک کند؟ تصمیم به انجام چنین کاری دارد و به اصطلاح مرد این کار است یا فقط حرفش را میزند؟ خانواده و زن و بچهاش برایش مهم هستند؟ یا خانواده چندان برایشان مهم نیست و تلاش چندانی برای ترک مواد نمیکند؟ مدت زمان مصرفش چقدر است؟ چه نوع موادی مصرف میکند؟
برای امیدوار بودن به یک فرد معتاد باید به چند عامل توجه کرد. اگر زن یا مرد معتاد شخصیتی خانوادهمدار داشت و زن و بچهاش برایش مهم بود، ویژگی خلقی آرامتری داشت، دست بزن نداشت، میزان موادی که مصرف میکند کم است، نوع مواد مخدر مصرفیاش از جنس شیشه، کراک و هروئین نیست و حاضر است به کمپ برود و مواد را ترک کند، میتوان امیدوار بود به یک زندگی سالم و به آغوش گرم خانواده بازگردد، اما اگر فرد معتاد مدت زمان زیادی است که موادمخدر مصرف میکند، از موادمخدر صنعتی همچون شیشه و کراک استفاده میکند، میزان مصرفش زیاد است، از نظر شخصیتی ضعیف است، ادامه زندگی با او همراه با تنش و مشکلات است، به کرات تصمیم گرفته به کمپ برود و ترک کند، اما موفق به ترک نشده یا حاضر نیست برای ترک به کمپ برود.
با نشانههای گفته شده روی این فرد نمیتوان به عنوان شریک زندگی حساب کرد و به اعتقاد من بهتر است از او جدا شد، زیرا ادامه زندگی با تنش همراه خواهد بود.
سلام
ممنون از توضیحات خوبتون
با سلام
یه شب کیت تست اعتیاد چند کاره تهیه کردم و بدون اطلاع قبلی از شوهرم تست اعتیاد گرفتم که همش منفی بود…!!!جلوی چشم خودم که نتونه تقلبی بکنه . مثلا آب یا ماده دیگه ای اضافه کنه…
به من گفت حتی اگه بخوای آزمایش خون هم میدم هر وقت بخوای…ظاهرا هم ناراحت نشده بود و گفت کسی ناراحت میشه که بخودش شک داشته باشه…زن و شوهر باید همدیگه رو امتحان کنند و …
خیلی برام جای تعجب بود…من که با چشمهای خودم چندین بار اون دستمال رو توجیبش دیدم و حتی یه بار یه مقداری از ماده حشیش توش مونده بود!!!خیلی کم ولی بود…
یه بار دیدم که سریع از جیبش چیزی بیرون آورد و با آب خورد…بعضی اوقات هم حالتهای عصبی و اضطراب و … داره …خلاصه یا باید به چشمهای خودم شک کنم یا به تستی که گرفتم…
بعد از اینکه آزمایش منفی شد راجع به دستمال بهش گفتم که یه بار توی جیبت بود وقتی میخواستم شلوارت و بشورم پیدا کردم….کاملا اظهار بی اطلاعی کرد!!!!و گفت شاید غذا رو باهاش پاک کرده و دستمال زرد شده…عجبببببب….۱۰ بار این دستمال توی جیبش بوده ها….
توی نت سرچ کردم که آب زیاد خوردن و یا حتی سرم وصل کردن باعث میشه مواد سمی و مخدر از بدن پاک بشه و و نتیجه آزمایش منفی بشه…شاید به این خاطر بوده …چون آب همیشه زیاد میخوره…
الان نمیدونم باید چکار کنم و چجوری میتونم از اعتیاد ایشون مطمئن بشم….حالا که میدونه. دیگه از دستمالها هم خبری نیست و حواسش کاملا جمع شده و اینجوری هم نمیتونم حقیقت رو بفهمم….عذاب زیادی میکشم …واقعا باید بدونم که ایشون معتاد هست یا نه…در مورد آیندم خیلی ناراحتم و میترسم…میخوام ازش آزمایش خون بگیرم ولی میترسم که جواب منفی کاذب بهم بده…شنیدم آزمایش مو فقط صد در صد جواب درست و میده که تو ایران جایی نیست بنظرم..؟؟
بنظر شما باید چه کار کنم؟؟؟
با سلام
سارا خانم انقدر زندگی را سخت نگیر چون بیشترین آسیب به خود شما بر میگرده بابا مگه یه آدم چقدر عمر میکنه پس چرا انقدر استرس دارید حالا که خدا را شکر جواب آزمایش شوهرتان منفی بوده باید خوشحال باشی با یک شام مفصل و یک کادو میتونستید به شوهرتان بفهمانید که چقدر برای شما مهم بوده که پاک بوده و خوشحالین که زندگیتونو با همچین آدمی شریک شدین
سعی کن به شوهرتان نزدیکتر شوی الان که فهمیده شما مراقبشون هستین تا همین جا خوبه کلی از راه را پیشرفتین
با شوهرتون رفیق باشید شما در دوران مجردی یا تحصیل با چند نفر دوست بودید ولی با یکی از آنها خیلی خیلی راحتتر بودید سعی کنید همون رفاقتی که با دوستتون داشتید با شوهرتان داشته باشید بیشتر بیرون برید بیشتر جلوی جمع به هم احترام بگذارید حتی صبح زود میتونید با هم دیگه به پیاده روی برین ، ببخشید من این حرف را به شما میزنم در هنگام خواب و آمیزش میتوانید تمام خواسته هایتان را بیان کنید و رفتار شوهرتان را با صبوری تغییر بدهید به همدیگه بیشتر اعتماد کنید واسه تمام کارهایتان برنامه ریزی کنید و حتما جواب خواهید گرفت
سلام.ممنون از پاسختون ….ولی این حرفها گفتنش برای شما راحته …ولی تو زندگی واقعی و در عمل خیلی فرق میکنه…من دوست ندارم پدر بچم معتاد باشه…اصلا روی جنین تاثیر بدی میذاره چه برسه به آیندش…ادمهای معتاد به مرور بد اخلاق و عصبی و بی پول ..بد بین و … میشن…حداقل تو نت سرچ بزنید…ببینید چقدر ها با یه بچه کارشون به طلاق و جدایی کشیده بخاطر اعتیاد…چقدر زجر کشیدند .چقدر مشکلات پیدا کردند .در آخر هم کارشون به طلاق کشیده…فقط عمرشون تباه شده…
کاش میشد به همین راحتی که شما میگید رفتار کرد ولی جواب شما اصلا عاقلانه ومنطقی نیست…ای کاش کسی راه حلی در اختیارم میذاشت تا این شک یا کامل برطرف بشه یا اثبات…اینجوری بدون اعتماد .زندگی اصلا قشنگ نیست…حس خوبی به شوهرم و خانوادش ندارم…احساس میکنم به من خیانت شده…زندگیم تباه شده و …نمیتونم محبت کنم به شوهرم…هربار که میخوام دوسش داشته باشم و بهش محبت کنم یاد این موضوع عذابم میده…نمیذاره احساس راحتی وخوشبختی کنم…
وقتی آدمها همدیگر را دوست دارند، به هم عشق میورزند و به هم اعتماد دارند اما از لحظهای که شک به همسر و عدم اعتماد و کنترل در رابطهای به وجود میآید ذره ذره عشق بین زوجین رو به زوال میرود و دو طرف از هم دور میشوند. البته اگر هر دو طرف دست از شک و کنترل هم بردارند دوباره میتوانند باز به هم نزدیک شوند چون هیچگاه عشق با نیتهای منفی، عدماعتماد و سوءظن نمیتواند در یک جا جمع شود.
متاسفانه ترس و نگرانی را در مکالمات اکثر آدمها میبینیم. این روزها وقتی با آدمها حرف میزنیم میبینیم که ترس و نگرانی پشت اکثر حرفها و رفتارهای آنها وجود دارد، در حقیقت از یک چیزی نگران هستند! حال اگر این نگرانیها وارد زندگی مشترک شود، مثلاً یکی از زوجین با خود مدام فکر کند وقتی همسرش از او دور است «مبادا با کس دیگری حرف بزند!»، «مبادا مواد مصرف کند !» و…این مباداها که خود شخص آنها را در ذهنش میسازد همه تبدیل به نگرانیهای جدیدی در زندگی میشوند و فرد برای اینکه از آنها خلاص شود شروع میکند به کنترل کردن طرف مقابل. با این رفتارها فرد میخواهد صورت مسئله را در بیرون پاک کند، و به سراغ حل مسئله در درون خودش نمیرود. در واقع افرادی که سوءظنهای زیادی دارند ، شک به همسر دارند و یا کنترل گر هستند در بیرون نباید به دنبال چاره باشند بلکه باید در درون خودشان به دنبال راه حل بگردند.
اگر دچار شک به همسر هستید و بعد از مدتی فهمیدید شک شما اشتباه بوده است، اگر همسرتان متوجه شک شما نشده باشد باید روی خودتان کار کنید تا کاملاً شک را فراموش کنید و تنها چیزی که میتواند شکها و نا آرامیهای بین دو زوج را از بین ببرد، محبت کردن بیقید و شرط به یکدیگر است. چون در این صورت رابطه دلپذیر میشود و در نتیجه دوباره اعتماد و آرامش به زندگی باز میگردد. اما اگر همسر شما متوجه شک شما شده باشد، باید اول به اشتباه خود اعتراف کنید و از او معذرت خواهی کنید، بعد به نوعی با رفتارهایتان نشان دهید که کاملا به او اعتماد دارید، یعنی مثلاً کمتر سؤال کنید و… قدم سوم در رفع شک به همسر این است: بدون قید و شرط به او محبت کنید و عشق بورزید.
دوست داشتن و علاقه بین آدمها وقتی بوجود میاد که صداقت و درستی بینشون حاکم باشه…وگرنه با دروغ و فریب و نامردی چه علاقه ای …
یا شما تو ایران و تو این جامعه زندگی نمیکنید…یا اینهمه مشکلات و گرفتاریها رو نمیخواین ببینید…موضوع کلی که شما گفتید برای اشخاصی هست که مدتهاست همدیگه رو میشناسن نه ما که هیچ شناختی نسبت به هم نداریم و تازه با هم آشنا شدیم…جلب اعتماد و شناخت افراد طول میکشه و زمانبر هست
اگه من بخوام چشمهام و ببندم و بیخیالی طی کنم و مشکل احتمالی رو در نظر نگیرم شاید الانم راحت بگذره ولی در آینده ممکنه پشیمونی ببار بیاره…در ضمن احتیاط شرط عقله…
واینکه راجع به اعتیاد شوهرم مشکوکم بخاطر اینه که با چشمهای خودم دیدم.بارها توی جیبش دیدم…و یه سری علامتها که مشکوک بودند…. نه اینکه حرفی شنیده باشم یابیخودی بهشون سوء ظن داشته باشم …در غیر اینصورت همون آزمایش کیت تست اعتیاد به تنهایی کافی میشد برام و دیگه شکی باقی نمیموند.
شما شناختی نسبت به من ندارید پس حق قضاوت ندارید.چون آدم بی منطق و شکاکی نیستم…
من هنوزم اعتقادم این هست که همسرم حشیش میخوره…و نمیتونم خودم و گول بزنم….
کاش بجای این حرفها راهی نشون میدادید برای برطرف شدن کامل این شک .
نمیدونم اگه واقعا خواهر یا دختر خودتون توی این شرایط قرار میگرفتن شما چه عکس العملی نشون میدادین؟!
یعنی واقعا این قدر راحت برخورد میکردین…با خوش خیالی.بی اهمیت بود براتون این مسئله؟!
سلام
کیت های فوری داروخانه ها برای تست اعتیاد ، ضعیف و با درصد خطای بالا هستند و بعضی اوقات به اشتباه مثبت هم نشان می دهند و با مصرف آبلیمو و آب فراوان و آمپول های ادرار آور این کیت تست اعتیاد را می توان به راحتی مخدوش کرد.
در مورد دستمال نظری ندارم چون شیشه در اشکال پختلف در بازار است ولی اکثرا سفید هستند.
پیشنهاد می کنم حتما به آزمایشگاه های مجهز اعتیاد مراجعه کنید که حتی آبلیمو و دیگر کارها روی آن تاثیری ندارند:
آدرس آزمایشگاه های تست اعتیاد در تهران ( آدرس و تلفن آزمایشگاه های عدم اعتیاد ) :
شمال : خیابان ولیعصر بالاتر از میدان ونک جنب بیمارستان ناجا ، خیابان شهید یاسمی تلفن :۱ – ۸۸۱۲۳۵۳۳۰
مرکز ۱: خیابان انقلاب خیابان بهار شمالی بیمارستان امام سجاد (ع)
مرکز ۲ : خیابان گرگان ، میدان گرگان ، آزمایشگاه شهید نامجو تلفن : ۷۷۵۴۴۷۳۲
غرب : خیابان قزوین ، بعد از پل امامزاده معصوم ، دوراهی قپان ، ابتدای خیابان امین الملک آزمایشگاه هاشمی نژاد
شرق : خیابان رسالت ، خیابان کرمان جنوبی ، کوچه شهید سخاوت زرین قبا ، آزمایشگاه دگمه چی تلفن : ۲۲۵۲۵۱۴۰
جنوب ۱ : خیابان انقلاب ، پل چوبی ، خیابان بهارستان ، خیابان فخرآباد ، مقابل اداره برق پلاک ۶۷ ، درمانگاه شهید نوری تلفن : ۷۷۶۰۰۰۷۵ – ۷۷۵۰۹۹۰۶
جنوب ۲ : ضلع جنوبی پارک شهر – خیابان بهشت ، آزمایشگاه علوم پزشکی تلفن : ۵۵۶۳۹۷۲۴
جنوب ۳ :میدان راه آهن ، خیابان بهداری بیمارستان بهارلو تلفن : ۵۵۶۸۱۰۱۷
سایر مراکز :
۱ – خیابان یوسف آباد ، خیابان ۴۵ مرکز بهداشتی درمانی مسجد سادات تلفن : ۸۸۶۱۸۶۸۶
۲ – بلوار کشاورز ، خیابان شهید عبدالله زاده ، خیابان سازمان آب درمانگاه فاضل
۳ – میدان توحید ، ابتدای خیابان ستارخان ، خیابان کوثر بن بست شاد مرکز درمانی توحید
۴ – فرحزاد ، ایثارگران شمالی ، خیابان امامزاده ابوطالب جنب گلزار شهدا مرکز درمانی فرحزاد
۵ – شهرک ولی عصر ، خیابان شهید بهرامی ، روبروی بانک صادرات آزمایشگاه ولی عصر تلفن : ۶۶۲۲۴۷۵۵ – ۶۶۲۰۲۹۹۶
برای دیگر استان ها بهتر است به آزمایشگاه های عدم اعتیاد دانشگاهی مراجعه کنید.
نوشته بالا از دکتری هست که در سایت دیگه ازشون پرسیدم…اینجا قرار دادم شاید برای کسی مفید واقع بشه.