سلام
پس از کش و قوس های فراوان با خانمی که همکارم بود نامزد شدم تا پس از مدتی عقد نماییم.ولی متاسفانه مادرم ساز مخالف می زند و ایجاد خل تنگی می کند. و می گوید این خانواده همان نیست که انتظار داشتیم. با وی در مورد اینکه هیچ خانواده ای کامل نیست صحبتهایی داشتم.ولی نمی پذیرد و همچنان بسیار ناراحت است به نحوی که نمیتواند حالت ناراحتی خود را در مواجهه با نامزدم و خانواده اش مخفی کند. اکنون سوالم اینست که با این اوصاف آیا به دختر دروغ بگویم و همه چیز را عادی نشان دهم؟؟ یا ازالان به او بگویم که مادرم از طبایع او و خانواده اش خوشش نمی اید؟؟ دوست ندارم نامزدم در اینده منت بگذارد و بگوید که اگر مادرت ساز مخالف می زد چرا از همان ابتدا نگفتی؟؟
ناگفته نماند انها از این وصلت بیش از ما خوشحال هستند و چه بسا با گفتن واقعیت موضوع هم انها مایل به جدایی این وصلت نباشند. ولی در این بین نمی دانم ایا دلشکستگی و کدورت هایی که با گفتن واقعیت بوجود می آید در آینده از بین می رود یا خیر؟