اخلاق بد همسرم با من
سلام من۱۷سالم شوهرم۲۸ سال شوهرم همیشه تحقیرم میکنه همیشه خودشو خانوادشو برتر منو خانوادم میدونه همش میگه تو مگه کی هستی وقتی راجب ارزوامو ایندمونحرف میزنم میگه تو پوچی تو هیچی نیستی ک ارزویی داشته باشی همش میگه تو فگر ی بآومدن برام خیری نیاووردی تموم پولامو خرج کردی
توی خانواده خسیس بزرگ شده ک توی مجردیش فقط کار میکرده و پول جمع میکرده حتی لباسم را خودش نمیخریده من همیشه برا خودم ارزش درست میکنم باهاش میشینم منطقی حزف میزنم میگم مثلا من یه زنم زن خرج داره به خیلی چیزا نیاز دارم ماهیانه ی مقدار پول بذار برام کنار میگه تو هیچ خرجی نداری از همه روشاهم برا درست کردنش استفاده کردم نشد ما دوسال ازدواج کردیم یسال اول خیلی خوب بود جلو جمع ازم تعریف میکرد منو دوست داشت تآینکه مامانش بهش میگف زنت فلان ال بل
شوهر من مامانیه و زود تحت تاثیر قرار میگیرهالان رفتیم ازمایش دادیم برای اینکه از سلامتمون مطمین بشیم من سالم بودم دکتر گف از سالمم سالمتری ولی شوهرم واریس داشت و خیلی ضعیف بود عمل کرد الان همش میگه پولام خرج شدن تقصیر تو تو فگری اومدی تو زندگیم منو راهیه بیمارستانا کردی عرضه اووردن ی بچه روهم نداشتی خودشو خانوادش ب خودشون نمیقبولونن ک پسرشون مشکل داره مامانش ب همه میگه عروسم چاق بچه دار نمیشه در صورتی ک من فقط۷ کیلو اضافه وزن دارم حتی ظاهر بدی ندارم
ازدواج ما سنتی بود من ب اجبار خانوادم ازدواج کردم ولی خیلی جنگیدمو سعی کردم برای اینکه این زندگی خوب پیش بره ولی کم اووردم از سن۱۵ سالگی تا الان که۱۷ سالمه همش استرس اضتراب نگرانی مسیولیت برا من زود بود باید بچگی میکردم
خانوادم گولشو خوردن میگف بشون من میدونم سنش کمه هواشو دارم نمیذارم اب تو دلش تکون بخوره نمیذارم اشپزی کنه ولی الان بیاد خونه ببینه من حالم بده نهار نداریم خونه رو روسرم خراب میکنه
میخوام راه زندگیمو اناخاب کنم من دیوونه بچم شوهرم از قبل عملش ضعیف تر شده و ای کاش قدرمو میدونست تااخر عمر باهمچیش میساختم ولی قدر نمیدونه ممنون میشم راهنماییم کنید ب کمک احتیاج دارم ن مشاور خوبس دورم هست ن پولی که برم مشاوره ن اجازه دارم برم سرکار پول در بیارم
در ضمن من اصلا مشکلشو بروش نمیادم توی جمع اگه ازمون بپرسن چرا بچه دار نشدید میگم خدا نخواسته همیشه بخودم میرسم نظافت فردی رو رعایت میکنم تو بدترین شرایط خودمو شاد نشون میدم از ترفندای زنانه استفاده میکنم ولی تاثیرش انیه روز بعد همون اش و همون کاسه تو روابط جنسیمون براش کم نمیذادم بهش محبت میکنم اخلاقش تاوقتی خوب ک جیبش پرپول باش اگه بخواد یقرون خرج کنه واویلا خونه میشه جهنم همچیو از دید مالی نگا میکنه نماز خون ههست ولی بخاطر پول کفر هم میگه شوهرم راننده تاکسی از خانواده خیلی معمولی خانوادهامون از نظر سطع مالی یکین ولی سطح فرهنگی پایینی دارن خانوادش شوهرم ساده ترین اصول روابط اجتماعیو بلد نبود حتی توی لباس پوشیدن نمیخوامبگم ف هنگم خیلی بالاس ولی باوررودم ب خانوادشون خیلی چیزاشونو بروز کردم من سیدم شوهرم عام هیچوقت بهش نمیگم من ازت بالاترم ولی اون همیشه میگه من بهترینم از سرت زیادم تو تمام مردای فامیلت بهت ر من پیدا نمیکنی این حرفارو یجور بدی میگه منم تو خلوتمون بهش میگم تو بهترین مرد روی زمینی من باتو خوشبخت میشم تو خوبی تو هوامو داری خر نمیشه هیچ پروم میشه دیگه از زندگی زده شدم چون هرمشکلی ک تو زندگی بوجود میاد چه جریمه چ قبض اب برق چ خراب شدن ماشینش چ خرابیه وسایل خونه یطور بمنربطش میده منو الکی مقصر میکنه میگه تو لیاقت این خونه زندگیو نداری بآینکه پایین ترین نقطه شهر زندگی میکنیم جدیدا بهم میگه ازت بدم میاد متنفرم برو چند رور خونه بالات ازت راحت شم طلاقت میدم یزن دیگه میگیرن سری اخر باباش بشوخی ولی با منظور گف اگه بچه دار نشی برا پسرمون زن میگیریم بهش گفتم باشه از خدامه خودم میام براش خاستگاری فقط ببینید زنه بچه داشته باشه چون پسرتون نمیتونه ب ی زن بچه بده تو دلم براخودم تاسف خوردم ک باچه خانواده عقب مونده ای وصلت کردم که حرف دکترارو باور نمیکنن و میگن پسرمون سالم تو دروغ میگی میخوام مادرشوهرمو ببرم دکتر شوهرم بای ازمای جدید خودش حرف دکتر بفهمه
بنظرتو چند روز برم خونه بابام؟
سلام
جداشو هرچه سریعتر باگرفتن مهریه
درس بخون بروسرکار
دوباره باعقل ازدواج کن
یاعلی