با درود
زنی هستم 32 ساله و همسرم 33 سال مدت دو سال عقد بودیم و اکنون 7 سال است که عروسی کردیم. یک پسر 4 ساله داریم.
همسرم عاشقم بود اما از حدود 2 سال پیش روز به روز به نظرم از محبت همسرم کم شده به حدی که الان مدت یک سال است که هر از چند گاهی بر سر این موضوع که تو اصلا به من و بچه توجه و محبت نمی کنی و حتی کلمه ای محبت آمیز به زبان نمی آوری بحثتمان می شود. که در جواب می گوید چقدر غر میزنی و یا اینکه چرا تو به من محبت نمی کنی؟؟؟!!!
از صبح تا عصر سر کار است و عصر هم که به منزل می اید یا تلویزیون میبیند و یا اینکه با گوشی اش و یا جدول سرگرم است.. یا اینکه می گوید من حوصله توی خانه نشستن ندارم و بریم بیرون.. اگر سوالی از او نپرسم امکان ندارد حرفی بزند و به هیچ عنوان به فرزندمان هم توجهی نمی کند و حتی صدایش را نمی شنود که گاها چندین بار صدایش می کند و یا از او درخواستی می کند و نهایتا با صدا زدن من می فهمد که پسرم او را صدا می زند…. به هیچ عنوان حاضر نیست اقلا هفته ای 10 دقیقه از وقتش را به بازی با پسرمان اختصاص دهد که هر چه باشد پسر است و نیاز به ارتباط برقرار کردن با پدر دارد.
من خانه دار هستم و تمام وقتم را از صبح تا شب با پسرم می گذرانم و انتظار دارم که اقلا روزی 2 ساعت برای خودم زمان داشته باشم و او با پسرم باشد اما…از طرفی نمی دانم بر سر آن همه محبت و عشق چه آمد و چرا اینقدر نسبت به ما بی تفاوت شده است… اصلا از نظر کلامی نمی توانیم ارتباط برقرار کنیم.