18
اضطراب
سلام من خواستگاری دارم که تا الان جلسه سومی هست که باهم حرف میزنیم ولی من خیلی هنگام ورود خانواده و خودشون به خونمون دوچار استری شدید میشم که دستام شروع میکنه به لرزیدن و……با اینکه جلسه اولم هم نیست………خواهشا بگید چکار کنم خیلی ناراحتم چون تو این مواقع تن صدام میاد پایین و درست نمیتونم حرف بزنم گاهی به خودم میگم جواب رد بدم نکنه تو زندگیم هم اینقدر استرس شدید داشته باشم.خواهشن راهنمایی کنید؟
ببخشید چرا جواب نمیدید؟مشاورین محترم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اسمشو هم گذاشتین مشاوه ی انلاین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟من واقعا از دست این اضطراب کلافه ام؟؟؟؟؟؟؟؟/؟؟گاهی احساس میکنم خواستگارام به خاطره این اضطرابم هس که شدید پاپیچ نمیشن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟واقعا ناراحتم.بعد راهی وجود نداره که شما همون موقع که ارسال میکنم جوابمو بدید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟////
دوست عزیز برای درمان اضطراب که نام دیگر ترس بی مورده باید به مشاورمجرب و حضوری مرجعه کنید چون باید تست های لازم رو در این مورد بدید و همزمان با دارودرمانی رفتاردرمانی هم داشته باشید تا از این حالت خارج بشید …
چندین نوع شناخته شده اختلال اضطراب وجود دارند، که بعضی از آنها شامل:
اختلال هراس (Panic disorder) – اين افراد دچار حملات اضطرابی ناگهانی میشوند که معمولاً چند دقيقه يا گاهی بيشتر به طول میانجامد. اين حملات بسيار اتفاقی بوده و طوری رخ میدهند که عامل تحريککنندهٔ اصلی مشخص نيست. افراد مبتلا به اين نوع اضطراب اغلب جوان هستند. احساس تنگی و فشردگی در قفسهٔ سينه، تپش شديد قلب، عرق کردن، لرزش، گيجی، احساس از دستدادن تعادل،… از علايم آن هستند، ولی اين علايم آنقدر گسترده هستند که افراد فکر میکنند دچار سکته قلبی شدهاند و میترسند که بميرند.
اختلال وسواس جبری (OCD) – در اين حالت فرد افکار يا اعمالی را برخلاف ميل خود تکرار میکند. اين بيماری میتواند به صورت وسواس فکری يا وسواس عملی يا هر دو در فرد ظاهر شود. در وسواس فکری، فرد قادر نيست فکر، احساس يا عقيدهای تکراری و مزاحم را از ذهن خود بيرون کند. افکار وسواسی میتوانند بسيار ناراحت کننده، وحشتآور يا وحشيانه باشد. افکار وسواسی میتوانند باعث شوند که فرد به سمت عادات وسواسی گرايش پيدا کند، يعنی عمل يا اعمالی را به طور مکرر انجام دهد (وسواس عملی). مانند شستن مکرر دستها، بالا کشيدن بينی،… اعمال وسواسی هيچگونه توجيه منطقی ندارند.
اختلال تنشزای پس از رویداد (PTSD) – اختلال تنشزای پس از رویداد را به نام سندرم موج انفجار نيز میشناسند. اين حالت مربوط میشود به حادثهای (از قبيل جنگ، تصادفات شديد، سوانح طبيعی،…) که با استرس شديد هيجانی همراه است و شدت آن میتواند به هر کسی آسيب برساند. يک دوم افرادی که دچار چنين استرس شديدی میشوند علايم مربوط به آن را (مانند خوابهای تکراری، خاطراتی مبهم ولی فراگيرنده، از دست رفتن تعادل و پرخاشگری شديد،…) پس از گذشت حدود سه ماه از دست میدهند. هرچه اقدامهای لازم برای درمان زودتر انجام گيرد، احتمال ابتلا به اختلال استرس پس از سانحه کمتر میشود. در صورتی که اين حالت بيش از چند ماه طول بکشد، احتمال اين که تا آخر عمر با فرد باقی بماند بسيار زياد میشود.
اختلال اضطراب اجتماعی – اين نوع ترس در اواخر کودکی يا اوايل نوجوانی شروع میشود و ترس و شرمساری از اشتباه کردن، صحبت کردن در جمع، غذا خوردن، سرخ شدن يا لرزش صدا و… در برابر جمع است و و با خجالت ساده تفاوت دارد. اين حالت اضطراب مانع شناخت افراد جديد میشود و فرد را به انزوا و گوشهگيری میکشاند.
اختلال اضطراب فراگير يا منتشر – اين حالت در افرادی ديده میشود که بهطور مداوم نگران وقوع اتفاقی هستند. موضوع اين نگرانیها میتواند بسيار متنوع باشد: نگرانی از بيمار شدن فرزندان، نگرانی از مرگ يکی از آشنايان، نگرانی از تهگرفتن غذا،… اين حالت به مرحلهٔ مقاومت استرس شباهت دارد و خطر چندانی ندارد. از علایم آن میتوان تپش قلب، بیقراری، خستگی، بیخوابی، تنگی نفس، اختلال در تمرکز و حافظه را نام برد.
ترس های خاص (Specific phobias) – ترسهای خاص شايعترين نوع ترس مرضی است که طی آن فرد از مواجهه با بعضی موقعيتها، فعاليتها يا اشياء اجتناب میکند، مانند بعضی از حيوانات (عنکبوت، موش، مارمولک،…)، بلندی، دريا، خون، مرگ،… هر چيزی میتواند باعث اين نوع اضطراب (که خطر خاصی به دنبال ندارد) بشود. ترس از مکانهای بسته، ترس از اجتماع و ترس از مکانهای باز (که افراد مبتلا به آن از حضور در فضای باز و پر ازدحام و شلوغ و خروج از محيط منزل خودداری میکنند. اين اختلال معمولاً در نوجوانی شروع میشود، ولی سابقهٔ آن میتواند به دوران کودکی و تجربهٔ اضطراب جدايی در آن زمان برگردد.) از اين نوع اضطراب هستند.
علایم ابتلا به اضطراب
علایم و نشانه های ابتلا به اختلالات اضطرابی بسته به نوع اختلال متفاوت است، بااینحال عموما شامل برخی از موارد زیر می شود:
احساس هراس، ترس و تشویش
افکار وسواسی غیرقابل کنترل
بیادآوری مکرر تجربیات ناراحت کننده
کابوس های شبانه
احساس ناتوانی
رفتارهای تشریفاتی، مانند شستن مکرر دست
دست های (پاها) سرد و یا عرق کرده
تنگی نفس
تپش قلب
ناتوانی در آرام بودن و لرزش
خشکی دهان
بی حسی و یا سوزن سوزن شدن دست ها و یا پاها
تهوع
تنش عضلانی
سرگیجه
تنفس عمیق و سریع
احساس خستگی یا ضعف
شما باید زمانیکه احساس می کنید زیادی نگرانید، احساس افسردگی می کنید، فکر می کنید اضطرابتان با بیماری مرتبط است و یا بخودکشی فکر می کنید، به پزشک مراجعه نمایید.
دلایل ابتلا به اختلال اضطراب
دلیل اصلی اختلالات اضطرابی هنوز معلوم نیست، با این حال اختلالات اضطرابی همانند سایر بیماری های ذهنی حاصل ضعف شخصی، نقص شخصیت و یا تربیت نامناسب فرد نمی باشد. هرچه دانشمندان بیشتر برروی بیماری های ذهنی تحقیق می کنند، واضح تر می شود که خیلی از اختلالات ذهنی و روانی ناشی از ترکیب عواملی همچون تغییر در فشار و استرس مغز و محیط است.
مانند سایر بیماری های مغزی، اختلال اضطراب نیز ممکن است بدلیل مشکلات عملکرد مغز در زمینه های ترس و احساسات باشد. استرس زیاد و عوامل دیگر می تواند باعث ابتلای افراد به اضطراب گردد.
عواملی که خطر اضطراب را افزایش می دهند؟
عوامل زیر خطر ابتلای شما به اختلالات اضطرابی را افزایش می دهد:
زن بودن – زنان بیشتری از مردان با ابتلا به این بیماری شناسایی شدهاند.
رویدادهای کودکی – کودکانی که تحت تجاوز قرار گرفته اند ضربه های روحی دیدهاند و یا شاهد وقایع ناراحت کننده بودهاند، بیشتر در خطر ابتلا به اختلال اضطراب می باشند.
استرس ناشی از یک بیماری – ابتلا به بیماری خاص و یا جدی باعث نگرانی شدید در رابطه با مواردی همچون درمان و یا آینده تان می شود.
جمع شدن استرس – واقعه ای بزرگ و یا کم کم جمع شدن استرس های کوچک زندگی می تواند محرک ابتلا به استرس باشد. (برای مثال نگرانی همیشگی برای وضعیت مالی و یا مرگ عزیزان)
خصوصیات شخصیتی – افرادیکه خصوصیات شخصیتی خاصی داشته بیشتر از دیگران در خطر ابتلا به اضطراب هستند.
سابقه خانوادگی اضطراب – افرادیکه در خانواده شان سابقه اختلال اضطراب دارند، بیشتر از دیگران در خطر ابتلا به اضطراب می باشند.
موادمخدر و الکل – مصرف و یا سوءمصرف مواد مخدر و الکل می تواند باعث بدتر شدن اضطراب شود.
عوارض ابتلا به اختلال اضطراب
ابتلا به اضطراب می تواند باعث ابتلا به سایر بیماری های ذهنی و یا درصورت ابتلا بدتر شدن آنها گردد، این بیماری های شامل:
افسردگی (که اغلب با اختلال اضطراب رخ می دهد)
اعتیاد به موادمخدر
سردرد
دندان قروچه
مشکلات روده ها و دستگاه گوارش
درمان اضطراب
دو درمان اصلی برای اختلالات اضطراب رفتار درمانی (روان درمانی) و درمان دارویی بوده و معمولا بیشترین تاثیر را ترکیب هردو این درمان ها در پی دارد. برای یافتن بهترین شیوه درمان برای شما ممکن است پزشک مجبور به آزمایش چندین شیوه درمانی برروی شما گردد.
روان درمانی
این نوع درمان که به رفتار درمانی، گفتار درمانی و یا مشاوره روانی معروف است شامل صحبت با یک روانشناس و یا روانپزشک برای کمک به شما در کاهش اضطراب تان، می شود.
درمان رفتار شناختی یکی از موثرترین شکل های روان درمانی برای درمان اختلالات اضطراب می باشد. در طی این درمان شما می توانید فعالیت هایی ه بدلیل اضطراب رها کرده اید را دوباره شروع کرده و کم کم اضطراب شما شروع به بهبود نماید.
درمان دارویی
پزشکان از داروهای ضدافسردگی و کاهش دهنده اضطراب برای درمان این مشکل استفاده می نمایند.
درمان خانگی اضطراب
هرچند بیشتر افراد مبتلا به اختلالات اضطراب برای درمان و کنترل مشکل نیاز به روان درمانی و دارو دارند، تغییرات در سبک زندگی نیز می تواند برای آنها مفید و سودمند باشد. این تغییرات شامل:
عبادت و رابطه معنوی.
افزایش فعالیت جسمانی و ورزش.
اجتناب از مصرف الکل و موادمخدر.
ترک سیگار و کاهش مصرف کافئین و یا عدم مصرف آن.
استفاده از تکنیک های ریلکسیشن همچون مدیتیشن و یوگا.
خواب کافی و آرامش بخش.
رژیم غذایی سالم و مناسب.
پیشگیری از اضطراب
راهی برای پیش بینی دلایلی که باعث اضطراب شما می شود وجود ندارد. اما با رعایت موارد زیر شدت عوامل اضطراب زا را می توانید برروی خود کاهش دهید:
مصرف محصولات حاوی کافئین همچون قهوه، چای، نوشابه، شکلات و … را کاهش داده و متوقف کنید.
از مصرف الکل و مواد مخدر اجتناب نمایید.
زمانیکه حادثه ای ناراحت کننده برای شما اتفاق افتاد، قبل از اینکه تاثیرش برروی شما بیشتر شده و درمانش سخت تر شود، به پزشک مراجعه نمایید.
سلام.با تشکر فراوان ازشما خیلی خیلی ازتون ممنونم.جناب مشاور من تو خونمون اضطرب زیاده ولی هیچ کاریش نمیشه کرد یعنی حرف زدن و…. فایده نداره .موقعی که من ۱۴سالم بود یه اتفاق واسم افتاد فقط در حد تماس بود .تو دوران دبیرستان که بودم دوستی بسیار افراطی با دوستم داشتو وضربه افتضایی خوردم .تو سن ۱۷ سالگی یکی از نزدیک ترین افراد تو زندگی با من……ولی اتفاقی نیوفتاد.تا اینکه زمستون وپاییز ۹۲ دوچار افسردگی شدید شدم وفکر خودکشی ولیدل وجیگرشو نداشتم بردنم پیش روانشناش ۳۰ جلسه رفتم در حدی که دیگه لااقل بتونم برم تو جمع.اضظراب ولرزش دست وتنش بدنم خوب نشد رفتم پیش روانپزشک ۶ماه به من قرص پراپرانول اول ۱۰ بعد۲۰ دادوسرترتلین اول نصف بعد کامل شبی یکی.رفته رفته به خاطر سرترالین لرزشم بیشتر شد دکتر گفت قرص به بدنت نمیسازه جواب عکس میده دیگه نخوردم به خاطر زندگیم وایندم حتی پراپرانولم ول کردم گفتم اگه کسی بدونه قرص مصرف میکنم دیگه…….من ادم خیلی احساسی هستم خیلی میخوام به دیگرون محبت کنم ولی میترسم این لرزش واضطرابم نزاره با طرف مقابلم رابطه برقرار کنمالن لرزشم طوری هست که در مقابل نزدیکترین افراد جز توکلمه نمیتونم بنویسماونقدر به خودکار فشار میارم که حالم از خودم بهم میخوره.جناب مشاور نمیخوام خواستگارام بپرن این موردی که اومده همه چیزش خوبه از لحاظه ظاهر تحصیلات خانواده شغل.رابط اجتماعیشم خیلی باباست …….میترسم میترسم به خدا دلم خیلی از خودم میگیره من ۲۰ سال دارم ودانشجو اهل شیرازم .خونوادم طوری نیس که ازشونبخوام دوباره منو ببرن مشاوره باید خودم دست به کار شم.تورو خدا بیشتر راهنماییم کنید.؟؟میشه ادرس یه مشاور خوب تو شیراز بهم بدید؟؟؟؟؟؟؟؟راستی من به خاطر اون دوستی افراطیم۶تا پراپرانول ۱۰اون موقع خوردم ممکنه به خاطر این باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟خواهش میکنم بیشتر راهنماییم کنید خدا خیرتون بده.
مشاورین عزیز پیش پیش عیدتون مبارک!!!!!!برامون دعاکنید خیلی!!!!!!!مخصوصا کسایی که مشکلات زیادی دارن.خواهشاما رو فراموش نکنید.
سلام مشاور محترم.فرق استرس واضطراب چیه؟؟؟؟؟؟؟؟هرکدام چه علایمی دارن؟؟؟؟؟؟اگه میشه برام توضیح بدیدممنون میشم.
اضطراب یک بیمای روانی محسوب میشود ، و عبارت است از یک ترس بی دلیل … در حالیکه استرس بیماری نیست … بلکه هر تغییری که در زندگی به وجود بیاد رو شامل میشه …برای مثال طلاق /ازدواج/قبولی در کنکور و … همگی استرس هستند ولی هیچکدام بیماری محسوب نمیشن … در واقع استرس به عاملی اطلاق میشه که شمارو وادار به سازگاری مجدد نماید …البته اصطلاح استرس بیشتر برای مشکلات و گرفتاریهای روزمره زندگی به کار میرود … تا تغییرات خوب زندگی ولی در دسته بندی های روانشناسی وقایع خوب و بد هر دو استرس به حساب میاد …
علائم عجیبی كه میتوانند نشانه استرس باشند،عبارتند از:
– تیر كشیدن ماهیچهها:
درد پشت گردن كه ممكن است ساعتها هنگام كار با رایانه شما را درگیر و كلافه كند در واقع میتواند نشانهای از استرس باشد. استرس قطعا روی سیستم عضلانی اسكلتی بدن تاثیر میگذارد و باعث گرفتگی و انقباض و یا اسپاسم ماهیچهای میشود.
دكتر الیزابت لومباردو متخصص و روانپزشك پنسیلوانیا در این باره میگوید: استرس ما را برای مواجه با خطرهای ناگهانی آماده میسازد هر چند مثل اجداد نخستین خود واقعا نیازی به چنین واكنشی نداریم. اگر دچار حالت خاص عضلانی میشوید كه معتقدید مربوط به علائم ماهیچهای ناشی از استرس است، این تمرین را انجام دهید: ۵ تا ۱۰ دقیق نفس عمیق بكشید و روی آرام سازی قسمتهایی از بدنتان كه تحت استرس قرار گرفته تمركز كنید. مثلا میتوانید برای درد عضله گردن از كسی خواهش كنید كه شانههایتان را ماساژ دهد.
– تیك چشم:
آیا تا به حال دچار تیك یا حركت غیر ارادی چشم شدهاید؟این اغلب یك حالت موقتی است كه میتواند آزار دهنده و نگران كننده باشد و برای برخی افراد در اثر استرس بروز میكند. محققان میگویند؛ در این حالت اگر چشمهای خود را ببندید و شادترین جایی كه تاكنون رفتهاید در مقابل چشمان خود تجسم كنید، میتواند به شما در رفع این تیك غیرارادی كمك كند. اگر چشمهایتان در اثر مشاهده زیاد رایانه دچار استرس شدهاند، به چشمهایتان استرس دهید، برای این كار ۲۰ دقیقه از پنجره به یك منظره بزرگتر در دورست نگاه كنید. اگر تصویری برای دیدن ندارید، چشمهایتان را ببندید و یك منظره را تجسم كنید.
– پوست پوست شدن و كنده شدن مكرر پوست دور ناخن:
آیا پوست دور ناخنهای دستتان كنده شده و بریده بریده است؟ این حالت میتواند نتیجه یك عادت عصبی ناشی از استرس باشد. عادتهای عصبی مثل خوردن ناخن نحوه عملكرد ما برای گریز از استرس با پرت كردن حواسمان با این اقدام است. بعلاوه خوردن ناخن یا كندن پوست اطراف آن روشی معمول برای زنان به منظور غلبه بر احساسات، اضطراب و استرس است. برای رهایی از این اقدام میتوانید مثلا اگر در حال گفت وگوی تلفنی با یك مشتری سرسخت هستید از یك توپ استرس روی میزكارتان استفاده كنید تا با استفاده از آن بتوانید استرس را بدون آسیب رساندن به خود، از بدنتان خارج كنید.
– پوسیدگیهای دندانی:
همه ما میدانیم كه عدم رعایت بهداشت دهان و دندان اولین عامل بروز پوسیدگیهای دندانی است اما كارشناسان میگویند؛ استرس هم میتواند باعث پوسیدگی دندانها شود بویژه وقتی كه فرد به هنگام شب یا در طول روز دندانهای خود را روی هم فشار دهد و یا به اصطلاح دندان قروچه كند. این عادت بد میتواند به دندانها آسیب برساند و احتمال پوسیدگی را در آنها تشدید كند. متخصصان میگویند در وهله اول میتوانید مشكلات خود را روی یك كاغذ بنویسید تا آنها را به طور مجزا از هم مشاهده كنید و سپس چند راه حل برای آن پیدا كنید. اما اگر میزان دندان قروچه شدید باشد حتما باید به دندانپزشك مراجعه شود و از گاردهای محافظ دندان استفاده شود.
نشانه های استرس
– خارش پوست:
هرچند ممكن است عجیب به نظر برسد اما پوست میتواند كه دستگاه سنجش مناسب برای اندازهگیری سطح استرس باشد. استرس میتواند باعث خارش و معمولا همراه با لكههای قرمز رنگ روی پوست ناحیه معده، كمر، بازوها و صورت شود. در حالی كه محققان هنوز مكانیسم این تاثیر را نمیدانند اما برخی از كارشناسان معتقدند كه این واكنش در واقع عوارض شدید استرس روی آزاد شدن هیستامین سیستم ایمنی بدن است كه سبب بروز كه این لكههای خارش دار میشود. محققان میگویند؛ تنفس عمیق میتواند خارش پوستی را از بین ببرد. تنفس عمیق را به طور دورهای ۵ تا ۱۰ دقیقه در روز تكرار كنید.
– حالت تهوع:
آیا تا به حال پیش آمده كه از وضعیت سلامت كسی كه دوستش دارید، نگران باشید و در حالی كه به این موضوع فكر میكنید، ناگهان احساس تهوع كنید؟ استرس میتواند باعث دل بهم خوردگی شود و حالت تهوع میتواند پیامد نگرانی باشد. نگرانی از سلامتی خود یا محبوبات امری طبیعی است اما اگر این نگرانی تبدیل به وسواس فكری آزار دهنده شود، نشانه عدم سلامت و بیماری است. اگر اضطراب شما باعث حالت تهوع شد، میتوانید از این ترفند استفاده كنید. اجازه دهید آب ولرم از روی انگشتتان عبور كند، این كار باعث دور شدن تهوع ناشی از استرس میشود.
– خواب آلودگی:
آیا احساس وا رفتگی و تنبلی دارید؟ این حالت هم میتواند نتیجه استرس باشد. هورمونهای استرس باعث افزایش آدرنالین در بدن میشود كه حاصل آن ایجاد خواب آلودگی است. استرس هم چنین كیفیت خواب را تحریك میكند بنابراین خسته و تحریك پذیر از خواب بیدار میشوید. برای حل این مشكل متخصصان توصیه میكنند كه زودتر به رختخواب بروید. یا در میان روز ۳۰ دقیقه چرت بزنید و از این كار احساس گناه نكنید. در استراحت، ثمره زیادی كسب خواهید كرد از جمله اینكه قدرت تمركزتان افزایش پیدا میكند.
– فراموشی:
تحقیقات نشان میدهد كه استرس مزمن میتواند واقعا اندازه هیپوكامپ را در مغز كاهش دهد و این بخش از مغز در برخی از عملكردهای حافظه نقش دارد. خوشبختانه وقتی كه سطح استرس كاهش یابد دوباره این عنصر به اندازه اولیه باز میگردد. برای اینكه عملكرد مغز را به شرایط مطلوب بازگردانید، میتوانید با ورزش كردن علائم اولیه استرس را برطرف كرده، پیاده روی كنید یا از پلهها عبور كنید. ورزش مغز را هوشیار نگه میدارد و شما را برای لحظههای استرس زا در آینده آماده میسازد.
– سردرگمی:
زمانی كه شما نمیتوانید تصمیم بگیرید شام چه چیزی بخورید، چه لباسی بپوشید و یا چه كاری انجام دهید، درگیر استرس هستید. استرس سبب آشفتگی و فقدان تمركز میشود. هورمونهای استرس مدت طولانی در مغز باقی میمانند. برای بازگرداندن تمركز پیاده روی كنید. در نور روز پیاده روی كنید تا ریتم طبیعی بدن خود را دوباره بدست آورید و استرس را از خود برانید. نور خورشید سبب آزاد شدن هورمون سروتونین شده كه حاصل آن افزایش خلق و بهبود روحیه است و در نتیجه تماس با نور خورشید ویتامین D هم در بدن تولید میشود كه در نتیجه سیستم ایمنی بدن تقویت میشود…
علایم اضطراب
احساس ناراحتی، بی قراری و تحریک پذیری
نگرانی بیش از حد
ترس دائم از این که اتفاق بدی در حال وقوع است و یا احساسی مبنی بر این که دنیا به آخر رسیده است.
عدم تمرکز
احساسی مثل اینکه همه چیز را فراموش میکنی
خشک شدن دهان
مشکل در بلع
خشونت صدا
لرزش یا پرش عضلات
ناتوانی جنسی
گرفتگی عضلات
احساس گرفتگی یا پری در ناحیه گلو یا قفسه سینه
نفس تنگی و افزایش ضربان قلب
سرگیجه
عرق سرد و دستان مرطوب
خستگی مفرط
مشکلات خواب(احساس عدم راحتی در به خواب رفتن و بیدار شدن)
سردرد و کمردرد
تهوع و اسهال
کاهش وزن
خوابآلودگی
منگی یا غش
دیدن کابوس
بروز اختلال در روابط اجتماعی
هراس و فرار از موقعیت
ببخشید یه موضوعی که ضروری دونستم که مطرح کنم تا شما بتونید قشنگتر راهنماییم کنید اینزه که من بعد از اون مشاوره اولی پیش یه مشاوره دیگه هم رفتم ولی موثر نبود اخه بهم میگفت حالاتت رو تو اون زمان بنویس ولی من اصلا تو اون زمان که لرزش و خشکی دهن وتنش و….میاد سراغم اصلا نگرانی ندارم دست خودم نیست یهو اینجوری میشم.احساس میکنم یکی از دلایلی که دستام میلرزه اینکه تو عصبانیت شروع به نوشتن کردم وتمام فشار عصبیم روبا فشار دادن خودکار رو کاغذ نشون میدادم حالا هم حتی نوشتن عادی هم سبب مشکل شده واسم.توروخدا قشنگ راهنماییم کنیدبعد خدا امیدم به شماست خسته ام به خدا از این لرزش واضطراب………
به طور کلی علل اضطراب به سه عامل زیر برمیگردد:
عوامل زیست شناختی و جسمانی:
در افراد مضطرب، میزان بعضی از هورمونهای موجود در خون غیرعادی است؛ بنابراین هر آنچه که باعث اختلال در سیستم هورمونی شود، برای بدن خطر محسوب میشود. بارداری، کمکاری یا پرکاری تیروئید، پایین بودن قند خون، وجود غدهای در غدد فوقکلیوی که هورمون اپینفرین تولید میکند و بینظمی ضربانهای قلب از این عوامل هستند.
عوامل محیطی و اجتماعی:
عوامل اجتماعی و ارتباطی بسیاری باعث بهوجود آمدن اضطراب در افراد میشود، مانند مشکلات خانوادگی، احساس جدایی و طردشدگی،… از عوامل محیطی میتوان تغییرات ناگهانی و غیرمنتظره را، همچون زلزله، بیماری، مرگ یکی از نزدیکان،… نام برد.
عوامل ژنتیکی و ارثی:
یکی از مهمترین عوامل اضطراب ژنتیک است و احتمال اضطراب در فرزندان افراد مضطرب بسیار بالا است. البته الگو قرار دادن رفتار پدر و مادر و یادگیری و تکرار کارهای آنان نقش مهمی در اضطراب فرزندان دارد (عامل اجتماعی)، ولی تحقیقات و بررسیهای انجامشده بر روی حیوانات و دوقلوهایی که با هم یا جدا از هم زندگی میکنند و از والدین مضطرب به دنیا آمدهاند، نشان میدهند که عوامل ژنتیکی نیز بسیار مؤثرند. با این وجود باور نمیرود که ژن به خصوصی در این مورد نقش داشته باشد، بلکه ترکیب بعضی از ژنها چنین پیامدی را به دنبال دارد. طبق آخرین تحقیقات به نظر میرسد که عوامل ژنتیکی در بعضی انواع اضطراب مانند اختلال هراس و ترس از مکانهای باز نقش زیادی دارد…
***طبق گفتههای بعضی از متخصصان، تغذیهی نادرست نیز در ابتلا به اضطراب نقش دارد. کمبود بعضی از اسید آمینه، منیزیم، اسید فولیک و ویتامین ب۱۲، باعث تسریع در ابتلا به آن میشوند…
بعضی از موارد اضطراب اصولاً بیماری نیستند و بدون نیاز به پزشک میتواند درمان شود. به این موارد، اضطراب طبیعی میگویند که طی آن اضطراب به خوبی توسط بیمار کنترل و برطرف میشود (مثل اضطراب ناشی از امتحان). اضطراب طبیعی میتواند با روشهایی از قبیل حمام گرفتن به مدت طولانی، تنفس عمیق، صحبت کردن با شخصی مورد اعتماد، استراحت در یک اتاق تاریک و … تحت کنترل درآید.
مراجعه به پزشک زمانی ضروری میشود که خود درمانی فرد جواب ندهد، یا فرد دچار هراس بیش از حد یا علایمی جدید و غیرقابل توجیه شود. در آن صورت پزشک درمان دارویی یا درمان غیر دارویی (روشهای کلاسیک) را به او پیشنهاد میکند. از داروهایی که امروزه برای درمان اضطراب مورد استفاده قرار میگیرند میتوان فلوکستین (پروزاک)، داروهایی از خانوادهٔ بنزودیازپینها (برای مدت کوتاه)، سرتالین و … را مثال زد. درمانهای دارویی گاه در برخی بیماران دارای عوارضی هستند. از بین درمانهای غیردارویی میتوان تنآرامی (آرامسازی), حساسیت زدایی، توقف تفکر، سرمشق دهی بیوفیدبک و… را مثال زد. در این روشها به بیمار آموزش داده میشود که بدن خود را برای مقابلهٔ مؤثر و مستقیم با عوامل تنشزا آماده کند…
که البته باید تحت نظر پزشک این تجویزهای دارویی انجام بشه
ممنون از راهنماییتون. من متوجه شدم که اضطراب دارم نه استرس.چون همیشه دستام سرده و خشکی دهان و……دارم توروخدا بهم بگید اگه جای من بودید چه کار میکردید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟برم پیش مشاور باز؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟میشه دوباره پراپرانول شروع کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟یا حداقل موقع اومدن خواستگار یا….بخورم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چون بچه هاتون بهم بگید چکار کنم؟
پراپرانول (ایندرال و پرانول )عمدتاً برای درمان فشارخون و نامنظمی تپش قلب مورد استفاده قرار میگیرد…در واقع این دارو به قلب کمک میکند تا منظمتر و مؤثرتر بتپد و در نتیجه بار کاری قلب کاهش مییابد… پروپرانول در تعدای از اختلالات فیزیکی مانند لرزش اساسی و نیز روحی مانند فوبیای اجتماعی، اختلال اضطراب منتشر و اختلال هراس و بهویژه اختلال استرس پس از سانحه نیز کاربرد دارد که البته هیج یک از آنها مورد قبول FDA نیستند…
پس بهتره به مشاورروانشناس مراجعه کنید تا در کنار درمان دارویی ، رفتاردرمانی رو هم داشته باشید
ممنون.فقط میشه بگید تا بعداز تعطیلات که برم پیش مشاوره چکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟۲روز دیگه قرار گذاشتیم تا دوباره بیان.جناب مشاور اصلا مهم نیست که بیان یا نه خودم خسته شدم که اینقدر اضطراب دارم.
رای جلوگیری از اضطراب راههای مختلفی وجود دارند. میتوان موارد زیر را مثال زد:
رژیم غذایی سالم
استفاده از غذاهای متنوع و حاوی انواع مواد لازم به میزان متعادل در حفظ سلامت بدن نقش اساسی دارد.
فعالیت بدنی به طور منظم
ورزش کردن به خصوص به طور منظم یکی از راههای پیشگیری و درمان اضطراب است. پیادهروی تند و سریع به مدت ۴۰ دقیقه میزان اضطراب را به طور متوسط تا ۱۴٪ کاهش میدهد. به علاوه، ورزش کردن باعث بالا رفتن کارایی دستگاه تنفسی و گردش خون، حفظ تعادل وزن و شادابی فرد میشود. ورزشهایی نیز چون یوگا باعث افزایش آرامش میشوند و در جلوگیری از اضطراب بسیار مفیدند.
افزایش اعتماد به نفس
اعتماد به نفس بالا باعث میشود تا بدن بتواند از حداکثر از نیروی خود برای مقابله با استرس استفاده کند.
عدم گوشه نشینی و اجتماعی بودن
هنگامی که افراد دچار فشار روانی میشوند، به طور غریزی از صحنه عمل و اجتماع کنارکشیده و به گوشهای پناه میبرند، در حالی که گوشهگیری باعث تشدید استرس میشود. ارتباط با افراد و دوستان، به خصوص کودکان که میتوانند فرد را به خنده وادارند، باعث از یاد رفتن نگرانی حتی برای مدتی کوتاه میشود.
حمایت اجتماعی
وجود حمایت اجتماعی در زندگی هر فرد باعث میشود تا او در مقابل بحرانهای زندگی برای دفاع از خود سپری داشته باشد که به آن تکیه کند. حمایت اجتماعی، احساس امنیت و اعتماد به نفس را افزایش میدهد و فرد را در مقابل استرس و فشار روانی مقاوم تر میسازد.
اندیشیدن به زمان حال
اندیشیدن به زمان حال و کنار گذاشتن رؤیاها و آرزوها برای موقعیتهای مناسب تر آرامش ذهنی را افزایش میدهد. همچنین مشغول کردن ذهن به کاری که در حال انجام است و فکر نکردن به زمینههای اضطرابزای آن بسیار مؤثر است.
کسب اطلاعات در مورد شرایط تنش زا
بی اطلاعی از موقعیت فشارآور باعث استرس و اضطراب بیش تری در افراد میشود. کسب آگاهی و اطلاع از شرایط و مواردی فرد که با آنها مواجه خواهد شد سبب میشود که کمتر دچار نگرانی و دلواپسی شود. به طور مثال در جریان گذاشتن بیماران از نحوهٔ عمل و دردهای پس از آن باعث میشود تا آنان کمتر دچار اضطراب شوند.
خندیدن
خنده از سالمترین راههای جلوگیری از فشار روانی است. به هنگام خنده هورمونی ضد درد (که باعث احساس خوشی و سلامتی در شخص میشود) در مغز آزاد میشود و میزان هورمونهای استرس زا در خون پایین میآید.
ابراز هیجان بر روی کاغذ
نوشتن سادهٔ هیجانات و احساسات بر روی کاغذ موجب تسکین فشارهای روانی ناشی از رویدادهایی چون از دست دادن شغل، مشکلات خانوادگی و … میشود.
بعضی از موارد اضطراب اصولاً بیماری نیستند و بدون نیاز به پزشک میتواند درمان شود. به این موارد، اضطراب طبیعی میگویند که طی آن اضطراب به خوبی توسط بیمار کنترل و برطرف میشود (مثل اضطراب ناشی از امتحان). اضطراب طبیعی میتواند با روشهایی از قبیل حمام گرفتن به مدت طولانی، تنفس عمیق، صحبت کردن با شخصی مورد اعتماد، استراحت در یک اتاق تاریک و … تحت کنترل درآید.
درمان:
مراجعه به پزشک زمانی ضروری میشود که خود درمانی فرد جواب ندهد، یا فرد دچار هراس بیش از حد یا علایمی جدید و غیرقابل توجیه شود. در آن صورت پزشک درمان دارویی یا درمان غیر دارویی (روشهای کلاسیک) را به او پیشنهاد میکند. از داروهایی که امروزه برای درمان اضطراب مورد استفاده قرار میگیرند میتوان فلوکستین (پروزاک)،[۹] داروهایی از خانوادهٔ بنزودیازپینها (برای مدت کوتاه)، سرتالین[۱۰] و … را مثال زد. درمانهای دارویی گاه در برخی بیماران دارای عوارضی هستند. از بین درمانهای غیردارویی میتوان تنآرامی (آرامسازی),[۱۱] حساسیت زدایی، توقف تفکر، سرمشق دهی بیوفیدبک و… را مثال زد. در این روشها به بیمار آموزش داده میشود که بدن خود را برای مقابلهٔ مؤثر و مستقیم با عوامل تنشزا آماده کند.
راستش گاهی لازم میشه در زندگی بی خیال بشید … به قول اون استاد روانشناس که از دو تابلو مفید در زندگیش استفاده کرده بود
روی تابلوی اول نوشته بود ” شد . شد … نشد . نشد ” و روی تابلوی دوم هم نوشته شده بود ” نشد هم به جهنم ” …
ممنون جناب مشاور.خیلی خیلی ممنون.توروخدا دعا یادتون نره .دعا در حق همدیگه میگیره………..
جناب مشاور راستی چه جوشونده هایی بهم کمک میکنه به جز گل گاوزبان؟؟؟؟؟؟؟؟؟از لحاظ غذایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام خدمت مشاور محترم…
من دختری هستم ۲۲ ساله که دوساله ازدواج کردم…
شوهر من ۳۰ سالشه …
ازدواج ماهم فامیلی نیست….
چیزی که آزارم میده و باعث اضطراب من میشه اینه که شوهرم قبل از اینکه بامن ازدواج کنه با دخترعموش دوست بودن…
خودش میگه علاقه ای در کار نبوده ولی وقتی دخترعموشومیبینه رنگش عوض میشه..
دخترعموشم خودشوجلومن لوس میکنه..
تومراسم بودیم که اون بی حجاب پیش شوهرم رفتو امد میکرد…
شوهرم رابطه ای که بادخترعموش داشته رو برام تعریف کرده و میگه فقط از سر کمک کردن به دخترعموش با اون دوست شده بوده…
این افکار منو ازار میده همش استرس دارم که شاید شوهرم اونو بخواد وقتی دخترعموشومیبینم حالم بد میشه…
خودش میگه رابطه ی سکسی باهاش نداشته ولی بعدش میره توفکر…من الان یه بچه یه ماهه دارم ولی فکرم راحت نیس…
اذیتم همش…چیکاکنم از این فکرا راحت بشم؟؟
خواهش میکنم یه راه جلوپام بذارید
مهدیس خانم اونوقت اگر ایشون دختر عموش رو میخواسته چرا با شما ازدواج کرده ؟ بهتره کمی به این موضوع فکر کنید تا از رفتارهای بچگانه خودتون دست بردارید … استرس شما فقط باعث عذاب خودتون میشه … خب قبلا” با دخترعموش بوده خب که چی ؟ باید چیکار کنه تا شما راضی بشید ؟ آیا اشتباه کرده حقیقت رو به شما گفته ؟ به همین خاطره که بسیاری از مردان واقعیت رو از خانم ها پنهان میکنن چون خانم ها در این موارد نه تنها همراه نیستن بلکه تبدیل به دشمنی آشکار میشوند … اگر شما دوست دارید با این حساسیت شوهرتون رو از خودتون دور کنید و به آغوش گرم دیگه ای بفرستید پس به همین کارتون ادامه بدید … شرمنده رک صحبت کردم چون شما خودتون زندگی خودتون رو به ورطه سقوط میکشونید
سلام من ۲۳ سالمه و ۴ساله ازدواج کردم خدارو شکر خیلی از زندگیم راضی ام ولی دوران بچگی و نوجوونیم خیلی بهم سخت گذشته و اون موقع ها احساس ناامیدی میکردم شرایط زندگی خونوادم ناراحتم میکرد از دست دادن برادرم و خوشبخت نبودن خواهرام باعث میشد فکر کنم منم هیچوقت طعم خوشبختی رو نمیچشم الان که خدارو شکر خوشبختم همش یه استرس باهامه همش میترسم این خوشبختیم زود گذر باشه و خدایی نکرده تموم شده حسابی بهم ریختم حتی تو اوج شادیم این استرس منو بهم میریزه نمیخوام این احساس همرام باشن تو رو خدا راهنماییم کنین
دوست عزیز به جای این همه استرس شاکر نعمت خداوند باشید و شکرگذارش … وقتی این افکار به سراغتون میاد اونارو با نوشتن به بند بکشید و بعد چندین بار بخونیدش و دور بریزید … روشهای زیادی هستند که میتونید به کار بگیرید … اگر معتقد باشید هر وقت این حالت به سراغتون اوند صلوات بفرستید شکر نعمت میتونه این خوشبختی رو پایدار کنه … و توکل به خداوند برای دوری از چشم حسودان