9
افسردگي
سلام من مدتيه از زندگي خسته شدم احساس ميكنم آدم بي مصرفيم اصلأ حالم خوب نيست در گذشته بيشتر به يادگيري خيلي چيزا علاقه داشتم ولي الان اين حس به افسردگي تبديل شده بگيد من چكار كنم؟
سلام من مدتيه از زندگي خسته شدم احساس ميكنم آدم بي مصرفيم اصلأ حالم خوب نيست در گذشته بيشتر به يادگيري خيلي چيزا علاقه داشتم ولي الان اين حس به افسردگي تبديل شده بگيد من چكار كنم؟
خب تمام این مشکلات مربوط به همین حال افسرده ای داره که الان گریبانگیرش شدید …چون هر چیزی دلیلی داره و تا ریشه این مشکل رو حل نکنید نمیتونید کاری از پیش ببرید
مشكل خاصي به وجود اومده كه باعث شده شمابه اين حالت دچار بشيد؟
بله من عاشق شدم و چند وقتيه به يكي عشق ميورزم اماهمراه اين فكر هيچ اعتماد به نفسي ندارم و خودم رو آدم بي مصرفي ميدونم احساس ميكنم هيچ اهميتي براي ديگران ندارم
به نظر من سعي كن هدفي رو براي خودت انتخاب كني و تلاش كني به اون برسي از فعاليت هاي ساده شروع كن و بالاجبار هم شده اين فعاليت هاي سبك رو انجام بده .
ميتوني يه كار ديگه انجام بدي اينكه نقاط مثبت خودت رو روي كاغذ بنويس و هر روز اونا رو مرور كن .نبايد اجازه بدي بي حوصلگي و بي انگيزگي بر تو غلبه كنه.
اون عشقي كه گفتين چطور باعث شده شما به افسردگي برسيد؟
من گرفتار يه عشق يكطرفه شدم و مشكل من از اينجا شروع شد كه ديگر او را نديدم و از نبودنش كلافه شدم به طوري كه اگه نباشه زندگي برام معنا و مفهومي نداره حالا افسردگي اومده سراغم
به نظر اگه ميتونيد از يك واسطه استفاده كنيد و اونو ببينيد و باهاش صحبت كنيد شايد مشكل حل بشه و اگه امكان ديدنش براي شما اصلأ مقدور نيست بايد سعي كنيد فراموشش كنيد و خودتون رو با چيزاي ديگه سرگرم كنيد
منم همیشه تو زندگیم همچین حسی رو دارم از خودم متنفرم از همه چی خسته شدم اصلا انرژی ندارم فقط دوست دارم با خودم تنها باشم